پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حوادث سال 88 و اقداماتی که طیف بازنده انتخابات در آن سال انجام داد، از زوایای بسیاری قابل بررسی است. یکی از اقدامات فتنهگران 88، ماجرای دعوت مردم به راهپیمایی اعتراضی روز 25 خرداد است که طبق ادعای خودشان یک راهپیمایی قانونی، آرام و سمبل یک اعتراض مدنی و ناشی از حقوق شهروندی معترضین بود.
آنچه فتنهگران بوسیله آن قصد توجیه قانونی بودن راهپیمایی 25 خرداد را میکنند، استناد به اصل 27 قانون اساسی است. براساس اصل بیست و هفت قانون اساسی«تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها بدون حمل سلاح و به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است». اما در این میان باید گفت این اجتماعات و تظاهرات باتوجه به اوضاع واحوال حاکم ممکن است حالت اعتراضی داشته باشد و موجب اخلال در نظم عمومی شود به همین جهت لزوم مسالمت آمیز بودن این اجتماعات به وضوح درک میشود.
شاید تجمع 25 خرداد در ابتدا مسالمت آمیز بود و در اکثر
معابر و گذرگاهها با سکوت برگزار شد اما پایان آن به خشونت و کشته و زخمی شدن
تعدادی از هموطنان و ماموران ناجا انجامید، بنابراین شرط مسالمت آمیز بودن در این
تجمع رعایت نشده بود.
*دعوت موسوی از مردم برای حضور در راهپیمایی
اما ماجرا از آنجایی آغاز میشود که میرحسین موسوی پس از صدور 2 بیانیه در اعتراض به نتیجه انتخابات، در سومین بیانیه خود در تاریخ 24 خرداد 88 خواستار برگزاری یک راهپیمایی در سراسر کشور میشود و تاکید میکند: «ما از مسئولان درخواست کردهایم که مجوز برگزاری یک راهپیمایی بزرگ در تمامی کشور به ما داده شود تا در طی آن مردم فرصتی برای نمایش مخالفت خود با شیوه برگزاری انتخابات و نتایج آن پیدا کنند. موافقت مسئولان با این امر میتواند بهترین راه حل برای مهار هیجانات فعلی باشد».
*تجمعی غیرقانونی و فاقد مجوز
اما علیرغم ادعای برگزارکنندگان راهپیمایی 25 خرداد مبنی بر قانونی بودن آن، مرتضی تمدن استاندار وقت تهران در این زمینه میگوید: «درخصوص راهپیمایی 25 خرداد هیچگونه مجوزی از سوی مراکز قانونی صادر نشد. صدور مجوز برای تجمع و راهپیمایی به درخواست کنندگان بصورت کتبی ابلاغ میشود اما اگر فتنهگران برای 25 خرداد مجوز گرفته بودند بارها روی آن مانور تبلیغاتی میدادند. راهپیمایی 25 خرداد نشانه بارز قانونگریزی بود»
*اعترافات عضو ارشد ستاد موسوی درباره اهداف راهپیمایی 25 خرداد
«جهانبخش خانجانی» معاون تبلیغات و اطلاعرسانی ستاد میرحسین موسوی و از اعضای ارشد حزب کارگزاران سازندگی در اعترافات خود با افشای اهداف برگزاری تجمع غیرقانونی 25 خرداد 88 میگوید: «راهپیمایی انقلاب تا آزادی اگرچه بهظاهر یك كار تبلیغاتی بود ولی یك مانور قدرت هم بود وبهنوعی هم ادعا میكردند كه توانستهاند به نظام ضرب شستی نشان بدهند اما متأسفانه اشتباه ما همینجا بود كه انتخابات برای تقویت نظام است و حفظ نظام، نه ضرب شست نشاندادن به نظام.»
خانجانی میافزاید: «درخصوص گردهمایی[از میدان انقلاب تا آزادی] آقای جواد امام[مدیرعامل فعلی بنیاد باران] اعتقادش این بود که توان برگزاری آن را داریم ولی آقای محسن امینزاده و سایرین نظرشان این بود که ممکن است جمعیت نیاید و آبرویمان برود و [راهپیمایی] برگزار نگردد. جواد امام سر همین قضیه با امینزاده دعوایش شد و بچههای سازمان[مجاهدین انقلاب] بینشان آشتی ایجاد کردند.»
وی با اعتراف به اینکه راهپیمایی 25 خرداد غیرقانونی بوده است میگوید: «سیاست کلی گردهمایی و راهپیمایی اصلا در ستاد مطرح نشد و حتی من به آقای جواد امام گفتم گه برگزاری راهپیمایی تبعات دارد و خلاف قانون است ... ما حتی سر چاپ آگهیهای[راهپیمایی] هم اختلاف داشتیم.»
آنچه رسانههای وابسته به طیف اصلاحات در آن روزها ادعا میکردند این بود که راهپیمایی 25 خرداد بدلیل مسالمت آمیز بودنش اجتماعی قانونی و حق همه شهروندان است؛ اما اتفاقاتی که در حاشیه این راهپیمایی انجام شد، مسالمت آمیز بدون آن را رد کرد. بعد از ظهر همان روز بود که برخی معترضین و آشوبگران پس از پایان مراسم راهپیمایی تعدادی اتوبوس، بانک، موتور سیکلت و دیگر اموال عمومی و شخصی را به آتش کشیدند و با حمله به حوزه 117 ناحیه قدس در خیابان آزادی باعث ایجاد درگیری مسلحانه شدند.
در این درگیریها یک مادر و دختر (سرور برومند و فاطمه رجب پور) در مهدکودکی در اثر اصابت گلوله به شهادت رسیدند. همچنین داوود صدری 26 ساله و شاغل در شرکت داروسازی، مسعود خسروی 45 ساله کارمند تاکسیرانی و عضو بسیج و حسام حنیفه 19 ساله و کارمند شرکت نقشهکشی از افرادی بودند که به ضرب گلولههای غیرسازمانی به شهادت رسیدند و به همین علت خانوادههای آنان از مسببین اغتشاشات بعد انتخابات و شخص میرحسین موسوی اعلام شکایت کردند.
*36 کشته و مجروح؛ حاصل راهپیمایی مسالمتآمیز! 25 خرداد
مطابق آنچه شورای تامین استان تهران از تعداد کشته و
زخمیهای روز 25 خرداد 88 اعلام کرد، 7 کشته و 29 زخمی بود. این تعداد نفرات عمدتا
در ماجرای حمله آشوبگران به یک پایگاه بسیج در حوالی میدان آزادی کشته و زخمی
شدند. حتی در این میان خبرنگار نشریه اینترنتی «روز» که در آن روزها در حمایت از
جریان برانداز 88 گزارش مینوشت، ادعا میکند که
با عمده خانواده قربانیان و زخمیهای این حادثه مصاحبه کرده و متوجه شده است که از
میان 29 زخمی حوادث 25 خرداد، حدود 12 نفر کشته شدند
.
*ماجرای حمله به پایگاه بسیج در حاشیه راهپیمایی 25 خرداد با 700 کوکتولمولوتف
فرمانده حوزه 117 نینوا ناحیه قدس سپاه تهران حمله آشوبگران راهپیمایی 25خرداد به پایگاه بسیج را اینگونه روایت میکند: «جمعیت در حال سر دادن شعار به سمت ما میآمدندو شروع به پرتاب سنگ و کوکتل مولوتف به سمت شیشههای حوزه کردند. من بلندگوی دستی را گرفتم و اقدام به تذکر قانونی کردم که تعرض به مقر نظامی پیگرد قانونی دارد. در حال تذکر دادن بودم کهاحساس کردم شئای به بلندگوی دستی من اصابت کرد و بلندگو از دستم به حیاط حوزه افتاد. متوجه شدیم که اینها مسلح هستند و به سمت ما شلیک میکنند، تعدادی از لیدرها مسلح بودند و به صورت نامحسوس از لابهلای جمعیت شلیک میکردند».
وی در ادامه از هدف قرار دادن مردم توسط برخی افراد ناشناس مسلح در میان جمعیت مقابل پایگاه گفت و اظهار کرد: «بعضیها نیز نامحسوس مردم را میزدند تا آنها را تحریک کنند، پس از آن ما به صورت مشقی چند تیر هوایی شلیک کردیم تا جمعیت را متفرق کنیم که به حوزه تعرض نکنند، چون نردههای دیواره حوزه را شکسته بودند و عملا به مقر نظامی وارد شدند. آنها وارد حیاط حوزه شدند، حتی عدهای از مردم بنا به اسناد، مدارک و شواهد موجود بالا میآمدند و میگفتند که ما میدانیم این تیراندازی شما مشقی است ولی از سوی دیگر عدهای از مردم تیر میخوردند»
فرمانده حوزه 117 نینوا ناحیه قدس سپاه تهران میافزاید: «بیش از 600 -700 کوکتولمولوتف که برخی از آنهامدل آلمانی بود به سمت ما پرتاب شد و سیم رابط بیسیم دکل را با توجه به اینکه برق اضطراری داشتیم و میشد 2 تا 3 ساعت با این برق بی سیم را روشن نگه داشت با پرتاب کوکتل مولوتف از بین بردند آنها تصمیم داشتند به هر قیمتی حوزه را تصرف کنند و با ضبط سلاحها آشوبگران را مسلح کنند که اگر محقق میشد شاهد جنگ شهری بودیم»
*روایت فرمانده وقت ناجا از تجمع 25 خرداد و تذکری که به مجمع روحانیون داده شد
یکی دیگر از شواهد غیرقانونی بودن تجمع 25 خرداد 88 روایت سردار احمدیمقدم فرمانده وقت ناجا از روزهای پیش از برگزاری این راهپیمایی و تذکر به برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب درخصوص غیرقانونی بودن این تجمع است. وی طی مصاحبهای با تاکید بر اینکه ما به آنها [سران فتنه] ابلاغ کرده بودیم که اجازه تجمع ندارند، میگوید: «من آقای رادان را فرستاده بودم و نیروهایمان هم در میدان بودند. تیپ یگان ویژه را در مسیرها مستقر کردیم. بنا را بر این گذاشته بودیم که اصلا اجازه ندهیم تجمع شکل بگیرد. تا اینکه آقای رادان حدود ساعت سه به من گفت: در میدان انقلاب جمعیت سرازیر شده و دارند میآیند. گفتم: جلویشان را بگیر. گفت: اصلا نمیشود. نیم ساعت بعد گفت: شاید چهل هزار نفر جمعیت اینجا هستند. هر لحظه هم اضافه میشوند. گفتم: پس درگیر نشوید. فقط نیروها را به پیادهروها بیاورید. هر کاری میخواهند بکنند، بکنند ولی نگذارید تشنج و درگیری بشود. فقط امنیت تظاهرات را برقرار کنید»
احمدی مقدم همچنین به ماجرای تذکر به مجمع روحانیون مبارز مبنی بر جلوگیری از برپایی تظاهرات در روز 25 خرداد هم اشاره کرده و میگوید: «راهپیمایی بزرگشان را بیستوپنجم گذاشتند. بیانیهنویسشان هم مجید انصاری بود. صبح همان روز هم زنگ زده بودم به شیخ قدرت علیخانی که نماینده مجلس بود گفتم: شیخ قدرت! تو که آدم عاقلی هستی برو بگو فردا همهتان را دستگیر میکنند. اینجا دیگر محل برخورد است تصمیم این است. اگر فردا مجمعیها همه زندان رفتند گلهمند نباشید. بعدش زنگ زد گفت: من هماهنگ کردم و الان مجمع بیانیه میدهد که به راهپیمایی نیایند. البته بیانیه هم دادند؛ ولی الکی و آبکی بود. فقط برای این بود که خودشان را تبرئه کنند. واقعا ترسیده بودند و شاید عمده شخصیتهایشان هم نیامدند. یک جوری سُر خوردند و دَر رفتند. گفتند چون غیرقانونی است نیامدند.»
*توهم فتنهگران از جمعیتی میلیونی در راهپیمایی 25 خرداد
آنچه رسانههای منتسب به اصلاحات و فعالان سیاسی اصلاحطلب
در توصیف میزان جمعیت حاضر در راهپیمایی 25 خرداد به مبالغه ادعا میکردند، حدود 2
تا 3 میلیون نفر بوده است؛ اما فرمانده وقت ناجا با رد این ادعا در توصیف جمعیت
حاضر در دوشنبه بعد از انتخابات 22 خرداد 88 میگوید: «۲۵ خرداد
به استناد فیلمها و به روش جداسازی بلوکها و شمارش نفرات، جمعیتی حدود ۳۵۰ تا
۵۰۰ هزار نفر حضور داشتند، اما چپها با مبالغه، حضور دو یا سه میلیون نفر را
اعلام کردند. حتی اگر دو میلیون نفر هم بودند، خیلی غیرمنتظره نبود. موسوی در
تهران حدود دو میلیون و ٣٠٠ یا ٤٠٠ هزار رأی آورده بود، تعدادی که شرکت کردند، یکپنجم
کسانی بودند که به او رأی دادند. این تعداد هم در همان هفته بهمرور کاهش یافت، بهطوریکه
جمعیت آنها در تجمع مقابل صداوسیما ۵۰ هزار نفر بود»
*دمیدن در آتش فتنه توسط فائزه هاشمی
در اجتماع غیرقانونی و فاقد مجوز 25 خرداد 88 علاوه بر میرحسین موسوی چهرههایی همچون کروبی، خاتمی، فائزه هاشمی، مجید انصاری، غلامحسین کرباسچی، محمد رضا خاتمی و ... نیز حضور داشتند.
فائزه هاشمی نیز در خیابان آزادی در جمع محدودی از معترضین تاکید میکند که «این اعتراضات باید ادامه یابد و اینها[نظام] باید بفهمند که مردم کوتاه نمیآیند». وی میگوید: «اگر تاریخ را نگاه کنید رهبری در زمان ریاست جمهوری، نخست وزیرش از سوی آقای خمینی تحمیلی بود. زمانی که هاشمی رئیسجمهور شد، او رییس جمهور آقا نبود. خاتمی هم همین طور. تنها دوره ای که رهبر واقعی است الانه. یکی از مشکلات اساسی مربوط به خاتمی بود؛ من عامل اصلی این دیکتاتوری ها را خاتمی میدانم چون در 18 تیر مسیر را به سمت تندی برد که همه چهرهها را لو داد و رو کرد و دست همه اصلاحطلب ها رو شد و رسید به 18 تیر. آقای خامنه ای هم هوشیار شد و از آنجا کابوس ما شروع شد و از انتخابات بعدی دیگه اصلاح طلبها قدرت نگرفتند و سر بابام هم اونطوری شد ... این اعتراضات باید ادامه پیدا کند. اینها باید بفهمن مردم کوتاه بیا نیستند»
آنچه از برآیند تحرکات و رفتارهای سیاسیون اصلاحطلبِ معترض به نتیجه انتخابات 88 در ماجرای راهپیمایی 25 خرداد و دیگر تجمعات غیرقانونی میتوان فهمید، آن است که برخلاف ادعایی که فعالین سیاسی این جریان مبنی بر قانونگرایی و مخالفت با آراء و احکام فراقانونی دارند، هر امر غیرقانونی در رابطه با خود را قابل توجیه میدانند و هر حکم فراقانونی جهت پیشبرد اهداف خود مانند مطالبه برای ابطال انتخابات 88 را حق خود تلقی میکنند.
معمولا واکنش سیاسیون جریان چپ و طیف اصلاحات از مقطع سال 76 با هرنوع شکست احتمالی، ادعای تقلب و تشکیک در انتخاباتها بوده است؛ از ماجرای انتخابات ریاست جمهوری ششم که میگفتند «بنویسید خاتمی، میخوانند ناطق» و همچنین شکستشان در انتخابات 84 که نهادهای نظامی را متهم به دخالت در انتخابات کردند تا انتخابات 88 که مدعی تقلب و جابجایی گسترده آراء شدند و هرنوع راهپیمایی اعتراضی، آشوب و خشونتی را در چارچوب غیرقانونی برای خود مباح دانستند.