پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ از همان لحظه که حضرت امام خمینی مبارزه علیه استعمار خارجی و استکبار داخلی را آغاز کرد، نهضت ایشان تمام شهرهای کشور را فراگرفت. کاشان در اواسط دهه 40 به یکی از کانونهای مبارزه علیه استبداد پهلوی تبدیل شد و مردم آنجا با راهنمایی روحانیون و علمای مبارز در صف انقلاب قرار گرفتند. حجتالاسلام رضوی اردکانی از فعالان و مبارزاتی است که در عرصه علمی و سیاسی توامان کوشیده است. وی با شروع نهضت امام خمینی، در پخش اعلامیه کوشید و چندین بار دستگیر شد. علاوه براین، از جمله روحانیونی بود که به فرمان امام در سخرانی خود شاه را خلع کرد.
وی در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره سفر تبلیغی که در سال 45 به کاشان داشت میگوید: «نوشاباد کاشان یکی از شهرهای اطراف کاشان و محلی تبلیغ حجتالاسلام "سیدمحمدباقرآل طه" بود و جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ عبدالرسول حسنی اردکانی - از فضلای قم - چند سال به آن سامان میرفتند. یک سال از طرف این دو بزرگوار به من پیشنهاد شد که برای تبلیغ در دهه محرم به آنجا بروم و من نیز رفتم و به تبلیغ و منبر مشغول شدم. جلسهها، شبها در حسینیه بزرگ محل، بعد از نماز مغرب و عشا برگزار میشد.»
وی درباره نحوه ارائه مطالب سیاسی به مردم و نیز مبارزات مردم کاشان در ماه محرم میگوید: «من مطالب سیاسی را در لفافه تاریخ
میگفتم و آنها که باید بفهمند، میفهمیدند. مقلدان و علاقه مندان به امام خمینی و
نهضت روحانیت، از جمله میزبان ما که مرد شریفی به نام آقای اشرفی بود، دور ما
بودند. قرار شد شب تاسوعا که جمعیت بسیار زیادی برای عزاداری میآمدند، عکس بزرگی
از امام که خیلی کمیاب و ممنوع بود، بالای حسینیه و درست بالای منبر نصب شود. قاب
عکس بزرگ از تمثال امام آماده شد و در فرصت مناسب که در حسینیه بسته بود، رفتیم و
عکس را نصب کردیم. شب که جمعیت آمدند تا چشم مردم به
عکس امام افتاد، صلوات فرستادند و برخی با تعجب و بعضی با ترس، آن را به هم نشان
می دادند و این کار، اثر مهمی در روحیه مردم داشت.»
حجتالاسلام رضوی اردکانی درباره کارشکنیهای عناصر وابسته به ژاندارمری در کاشان میگوید: «فردا شب که شب عاشورا بود و
تقریباً کل محل به حسینیه آمده بودند، به حسینیه رفتم و با کمال تعجب دیدم در کنار
عکس امام، عکس بزرگی از شاه ملعون که در قاب بزرگی بود، نصب کردهاند. افراد
حسینیه میگفتند که چه کسی این کار را کرده و من به شدت متعجب و عصبانی شدم و به
رفقا گفتم: به هر نحو که شده باید عکس شاه را برداریم. گفتند که اگر این کار علنی
و جلوی مردم انجام داده شود، ژاندارمری دخالت میکند و درگیری میشود. بعد معلوم
شد. یکی از افراد معلوم الحالی که در محل به شاه دوستی معروف بود، آن را نصب کرده
است. آن مرد را به حسینیه آوردند. بعد از پایان جلسه به او گفتم: چرا این عکس
را زدی؟ گفت: چون عکس آقای خمینی بود، من هم عکس شاه را کنارش نصب کردم. گفتم: آقای خمینی مرجع تقلید است و عکس او با حسینیه و منبر تناسب دارد، ولی آن عکس
تناسب ندارد. با زبان خوش و حتی با
خواهش از او خواستیم خودش عکسی را بردارد. ناگهان بلند شد و فریاد زد: هر کسی جرات دارد، برود عکس شاه را بردارد.»
حجتالاسلام اردکانی در ادامه اشاره میکند که چگونه با کمک مردم کاشان تصویر محمدرضا پهلوی را از حسینیه خارج کردند. وی میگوید: «از حسینیه بیرون آمدیم و در حسینیه را بستند. آقای اشرفی یکی از اهالی کاشان کلید حسینیه را داشت. کلید را از او گرفتم و نیمههای شب، نزدیک اذان صبح، رفتم حسینیه و از پلههای منبر بالا رفتم و عکس بزرگ شاه را برداشتم و از دریچهای که در حسینیه بود و پشت آن رودخانه خشکی قرار داشت، عکس را با قاب گران قیمتش به رودخانه پرتاب کردم. روز عاشورا که مراسم شروع شد، مردم دیدند عکسی امام هست، ولی عکس شاه نیست؛ بسیار خوشحال شدند.»
حجتالاسلام رضوی اردکانی درباره نحوه لو رفتن خود توسط عناصر وابسته به شهربانی میگوید: «همان شخصی که عکس را نصب کرده بود،
رفت و ژاندارمری محل را خبر کرد. به من خبر دادند که اوضاع خطرناک است و شما بیش
از همه مورد سوء ظن آنان هستید. آنها گشته و قاب شکسته و عکس پاره شاه را در ته
رودخانه خشک پیدا کرده و به هم گفته بودند حتماً کار فلانی است. من هم به آقای
اشرفی گفتم: دیگر ماندن من صلاح نیست. و ساکم را برداشتم و با عجله به مدرسه علمیه
کاشان رفتم. نیروهای ژاندارمری با بی سیم به پاسگاه ها خبر دادند که مرا دستگیر
کنند. آنجا هم امن نبود، لذا به ترمینال رفتم و راهی قم شدم.»
وی در ادامه میگوید که چگونه مردم کاشان حمایت خود را از اقدامات انقلابی او اعلام کرده و آن شخص که عکس شاه را در حسینیه نصب کرده بود را منزوی ساختند.