پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سال 57 اوج مبارزات مردم استانهای مختلف در سراسر کشور علیه رژیم پهلوی بود و رژیم پهلوی برای بقای خود دست به هر جنایتی میزد؛ از آتش زدن مسجد جامع کرمان و کشتار بیرحمانه مردم اصفهان و اعلام حکومت نظامی در اصفهان قم و تهران و در آخر فاجعه سینما رکس آبادان که به کشتار مردم بیگناه آن شهر ختم شد.
ساعت حدود 21:30 بیست و هشتم مرداد 1357 هم زمان با شب 15 رمضان و سالگرد تولد
امام حسن(ع) در حالی که صدها نفر در
سینما رکس آبادان مشغول تماشای فیلم "گوزنها" بودند سینما دچار حریق
شد. با اینکه کلانتری مرکزی در فاصله صد متری سینما بود،
برای نجات محبوس شدگان در حریق اقدام فوری به عمل نیامد. ماموران آتش نشانی شرکت نفت پس
از یک ساعت و نیم تاخیر و درحالی که همه حاضرین در سینما به شهادت رسیده بودند به محل حادثه رسید. علاوه بر این به گزارش ساواک «ماموران
آتش نشانی شهرداری که با سه دستگاه به محل اعزام شده بودند، فاقد آب بودند.» علاوه بر اسناد و شواهد موجود، روایتها و تاریخ شفاهی نیز بخشی از جنایت رژیم پهلوی را در 28 مرداد 1357 در آبادان روشن میکند.
علیمحمد بشارتی یکی از شخصیتهایی است که قبل از پیروزی
انقلاب اسلامی در مبارزات علیه رژیم پهلوی شرکت داشت. وی درکتاب خاطراتش که با عنوان "عبور از شط شب" توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است
درباره پیش زمینه های فاجعه سینما رکس آبادان، به سخنرانی روز 27 مرداد محمدرضا پهلوی اشاره میکند و میگوید: «محمدرضا پهلوی در سخنرانی 27 مرداد اظهار داشت که ما به شما نوید وعده
تمدن بزرگ را میدهیم و دیگران به شما وعده وحشت بزرگ میدهند. فردای این روز
سینما رکس آبادان آتش گرفت و حدود 800 نفر زن و مرد، پیر و جوان و کودک در آتش
سوختند. آن موقع من در تهران بودم. هیچ کس باور نمیکرد
که مخالفین شاه این کار را کرده باشند. همه بر این باور بودند که جنایت فقط کار
خود شاه و ساواک است.»
بشارتی که در آن دوران به آبادان سفر کرده و وقایع را از نزدیک مشاهده کرده بود میگوید: «من خودم چند روز بعد از واقعه به آبادان رفتم و عمق فاجعه را از نزدیک دیدم. در آنجا با افراد مختلف تماس گرفتم و در خصوص کیفیت و چگونگی وقوع حادثه گفتوگو کردم. فیلم سینما یک فیلم نسبتا روشنفکری به نام "گوزنها" بود و فیلمی نبود که بتوانیم بگوییم از فیلمهای فاسد بود. با تعدادی از ساکنان آبادان، خصوصا ساکنان اطراف سینما که گفتوگو کردم همگی اتفاق نظر داشتند: اولآ درهای سینما برخلاف روزهای همیشگی از داخل بسته بوده است؛ ثانیا ماشین آتشنشانی که برای خاموش کردن آتش آمده بود، آب نداشت؛ ثالثا مردمی هم که به شکلهای مختلف، با بیل و کلنگ برای شکستن درهای سینما آمده بودند تا مجروحین را نجات دهند، از طرف پلیس منع گردیده و از محل حادثه دور نگه داشته شدند تا اینکه همه افراد سینما در آتش سوختند.»
بشارتی درباره اهداف رژیم پهلوی از آتش زدن سینما رکس آبادان میگوید: «این جنایت، اعلام موجودیت شاه بود و با این اقدام شاه میخواست بگوید که ما این هستیم؛ اگر بنا باشد من با مخالفین برخورد کنم این گونه برخورد میکنم. به عبارت دیگر میخواست با این اقدام دشمنانش را بترساند و آنها را وادار به سکوت کند؛ اما این برنامه و سرمایهگذاری شاه نتیجه معکوس داد... مردم در تظاهرات و در مساجد به هنگامی که میخواستند تنفر خود را نسبت به شاه ابراز دارند میگفتند: مسجد کرمان را، رکس آبادان را، کتاب قرآن را، شاه به آتش کشید.»