پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شهید سید اسدالله لاجوردی یکی از مدیران نمونه در طراز انقلاب اسلامی بود که با بهترین وجوه مدیریتی سعی در توانمندسازی مادی و معنوی زندانیان داشت. در کتاب "زندگی و مبارزات شهید اسدالله لاجوردی" که توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره عملکرد وی در رابطه با مسائل زندانها آمده است:« یکی از مهمترین ویژگیهای لاجوردی در
اجرای مسئولیتش، نحوه
نگرش او نسبت به زندانیان بود. لاجوردی عقیده داشت، زندانی حتی اگر قاتل و جنایتکار
هم باشد، هنوز دلش کاملاً
سیاه نشده و امیدی برای رستگاری او وجود دارد. از نظر او، هر مجرمی میتوانست توبه
کند و روش زندگی خود را تغییر دهد. زندان نیز باید محیطی برای همین تغییرات باشد و
زندانبان هم باید در این راه به زندانی کمک کند؛ به همین دلیل پیوسته تأکید میکرد:
«زندانی، انسان قابل تغییر است»، باید متنبه شود و مورد آموزش قرار گیرد. تنبه او،
همان دور ماندن از محکومیت را دستگاه قضایی روشن میکند؛ اما آموزش او باید در
محیط زندان و توسط اداره زندانها صورت
گیرد.
این آموزشها، شامل تمرین احترام به
زیبایی، نظم و پاکیزگی است که همگی باید جزء برنامههای کار زندان قرار گیرد. در
نتیجه این تنبه و آموزش، زندانی امکان آن را پیدا میکند که رفتار و بینش خود را
تغییر دهد و به شخصیت حقیقی و نهان خود دست پیدا کند. لاجوردی درباره اصلاحپذیری
مجرمان، در یکی از مکاتبات رسمی خود مینویسد: «... زندانی قابل اصلاح است؛ لذا
خطاهای گذشتهاش را به رخ او نکشید تا کمکم خطا و گناه از ذهن او دور شود و در
باورش چنین بنشیند که انسانی غیر از گذشته است...». بر اساس چنین دیدگاهی، ریاست
جدید سازمان، در عرصه فرهنگی یک سلسله اقدامات بنیادین را در داخل زندانها آغاز
کرد. هدف او تربیت کسانی بود که به زعم دیگران، امکان کار فرهنگی درباره آنها
وجود نداشت. مجرمانی که اغلب در محیطهای نامناسب رشد یافته بودند، از سواد بهرهای
نداشتند و با مفاهیم انسانی و اخلاقی تا حد بسیار زیادی ناآشنا بودند؛ اما لاجوردی
ثابت کرد انجام چنین طرحهایی عملی خواهد بود، به شرط آنکه نیروهای دلسوز و مدیران
لاجوردی رویهای را به وجود آورند که در آن باید حق و حقوق زندانی مراعات و شخصیت او
به عنوان یک انسان، حفظ شود.
با هر برخورد خشن و غیر انسانی مخالف بود و در
قوانین زندانبانی او هيج نگهبانی اجازه نداشت با تحقیر و توهین یا ضرب و شتم با
زندانی رفتار کند. لاجوردی در سمینار مدیران کلی سازمان زندانها، به مدیران ارشد
سازمانش تذکر داد به هیچ روی خود را برتر و بالاتر از زندانیها ندانند؛ زیرا نحیف
شمردن زندانیان و گماردن آنها به کارهای پست، اثر تمام اقدامات فرهنگی دیگر را از
میان خواهد برد و برای زندانیای که به بیگاری کشیده شده، آوردن هزار حدیث و روایت
هم بیتأثیر است؛ چون او میان آنچه میشنود و چیزی که میبیند تفاوت زیادی احساس
میکند. پس احترام به شخصیت زندانی و برخورد عادلانه با او، زمینهساز اقدامات
فرهنگی دیگر خواهد بود. از جمله اقدامات لاجوردی برای برقراری این عدالت، هماهنگی
غذا میان همه افراد سازمان و زندانیها بود. او معتقد بود تفاوت غذای زندانی و
نگهبان، اگرچه ممکن است عادی به نظر آید، اما تأثیرات عمیقی خواهد داشت و میگفت:
«وقتی شما چلوکباب بخورید و زندانی آش، اگر پیغمبر هم باشید، نمیتوانید روی او
تأثیر بگذارید». اگر زندانی ببیند مقام مسئولی که مدام برای آنها از عدالت، جامعه سالم
و تهذیب نفس سخن میگوید،حتی خوراکش متمایز از آنهاست، چگونه میتواند حرفهای او
را قبول داشته باشد.
به همین دلیل، لاجوردی مقرر کرد غذای همه کارکنان
سازمان و حتی ستاد مرکزی مستقر در اوین باید با غذای زندانی یکسان باشد و خودش نیز
به رغم ناراحتیهای گوارشی، که یادگار محکومیتهای پیش از انقلاب بود، از همان غذا
استفاده میکرد. او حتی برای میهمانانش هم تبعیضی قائل نمیشد و اگر کسی برای
دیدار یا مصاحبه به حضور ریاست سازمان میرسید، از او با همان غذای معمولی
زندانیان پذیرایی میشد. از جمله زمانی که خبرنگاری از اتریش برای مصاحبه با او به
ایران آمده بود، از جانب لاجوردی دعوت شد تا ناهار را با هم صرف کنند و خاطرنشان
ساخت که با همان غذای زندان از او پذیرایی خواهد شد.
برقراری عدالت، یکی از تأثیرگذارترین
عوامل در کاهش معاندت کسانی بود که با نظام جمهوری اسلامی سر ستیز داشتند؛ زیرا
شرایط زندانهای ایران را بسیار متفاوت از آن چیزی میدیدند که در بیرون درباره آن
شایعهسازی و تبلیغ منفی میشد.
*** سوادآموزی در زندان ***
در بررسی زمینههای جرم، موارد بسیاری
را میتوان نام برد که هر یک با کمیت و کیفیت خاص خود زمینهساز جرم هستند. جهل اجتماعی
و عمومی که از بیسوادی سرچشمه میگیرد، یکی از این موارد است. بیسوادی، فرد را
به سوی جرم سوق میدهد و تنها راه حل آن آموزش مجرمان، بالاخص سوادآموزی آنها
خواهد بود.
در دوران ریاست لاجوردی در سازمان
زندانها، فعالیتهای فرهنگی چشمگیری در عرصه آموزش اعتقادی و علمی زندانیان آغاز
شد. در داخل زندانها، کلاسهایی برای آموزش احکام و اخلاق برگزار میشد که شرکت
در آنها اجباری نبود و هر کس میتوانست به نسبت تمایل خود از آنها بهره بگیرد.
لاجوردی اجبار در این زمینه را صحیح و سازنده نمیدانست. اما در عرصه علمی،
سوادآموزی برای زندانیان اجباری بود. تمامی محکومین بیسواد از بدو ورود، میبایست
در کلاسهای آموزشی شرکت میکردند. حتی بازداشتیهای دو سه ماهه هم از این امر
معاف نبودند و باید طی همان مدت اندک، تلاش خود را برای آموختن به کار میگرفتند.
این امر تا حدی جدی بود که در صورت تمرد زندانیان از سوادآموزی، از تمامی امتیازات
خود مانند مرخصی و ملاقات محروم میشدند. طرحهای آموزشی لاجوردی تا آنجا توفیق
یافت که در سال ۱۳۷۱،
رئیس سازمان زندانها اعلام کرد در خصوص مبارزه با بیسوادی، به استثنای تهران -
که همیشه مشکلش از همه جا بیشتر است – در زندانهای
هیچ استانی محکوم بیسواد وجود ندارد و حتی یکی از زندانیان حبس ابد موفق شده است به
دانشگاه راه پیدا کند.
البته عملکرد لاجوردی گاهی با واکنش
منفی مسئولان روبهرو میشد. کسانی که عقیده داشتند نباید سرمایه کشور صرف آموزش
قاتلی شود که حکم ابد به او خورده است و یا اگر چنین فردی تحصیلاتش را به سطح عالی
رساند، چگونه خواهد توانست از علمش به نفع جامعه استفاده کند؟ اما لاجوردی استدلال
میکرد که علم به ذات خود مطلوب است و مقدمهای نیست که بعدها به خاطر یادگیری آن
پاسخگو باشند؛ بنابراین نفس دانش آموختن برای هر کسی، حتی قاتل و زندانی، ولو هیچ
استفادهای از آن نکند، مفید است؛ ضمن اینکه ممکن است یک محکوم به حبس ابد با
فرمان عفو عمومی آزاد شود؛ در این صورت به هر شغلی که روی بیاورد، اگر باسواد باشد
بهتر است تا بیسواد. هزینه آموزش زندانیان نیز نه تنها ضرری را به جامعه تحمیل نمیکند،
بلکه منجر به کاهش جرم و جنایت میشود و در نهایت به نفع جامعه خواهد بود.
*** کارآموزی و ایجاد اشتغال ***
بیکاری، عدم اشتغال و نداشتن منبع
درآمد، یکی از مهمترین عوامل خود انواع جرم و بزهکاری را به دنبال دارد. لاجوردی
با تبدیل زندان به محل استراحت و تنپروری مجرمان یا «کارتن خواب» زمستانی عدهای بی
جا و مکان مخالف بود. او عقیده داشت عدم وجود کار اجباری در زندان، ضمن گذراندن
بیهوده عمر زندانی، روحیه راحتطلبی را در او تقويت میکند. بر این اساس، موافق
قوانین زندانبانی لاجوردی، محکومین میتوانستند به شکل داوطلبانه از خدمات حرفه
آموزی، اشتغال و ثمرات آن بهرهمند شوند. طبق توافقنامهای که میان سازمان زندانها
و مرکز آموزش فنی و حرفهای وجود داشت، برخی از زندانیان گواهینامه مهارتهای
تخصصی و برخی فارغالتحصیل دورههای طولانی مرکز شده و گواهینامه معتبر برای اشتغال
دریافت میکردند. به علاوه، با استفاده از امکانات بنگاه تعاون، حرفهآموزی و
صنایع زندانیان کشور، زندانیان در مراکز مختلف بنگاه در رشتههای قالیبافی، خیاطی،
پتو بافی، فلزکاری، چاپ، ماشین کاری، چرم، کیف و کفش، کارهای ساختمانی، کشاورزی و
سایر رشتههای تخصصی، کارآموزی میکردند و در عین حال از درآمد نیز برخوردار
بودند. بخش مربوط به بنگاه تعاون، حرفه آموزی و صنایع زندانیان کشور در زمان آغاز
تصدی مسئولیت لاجوردی تقریباً راکد و قریب به ورشکستگی بود؛ اما در دوران ریاست او
به اوج خود رسید. از جمله ثمرات این بنگاه، برج محل استقرار فعلی ستاد سازمان است
که هزینه بنای
آن از همین طریق تأمین شد.
برنامهریزی لاجوردی برای اشتغال
زندانیان و تشویق آنها به حرفهآموزی، در دوره خدمت او به خودکفایی سازمان زندانها
منتج شد. در این دوران، درآمدهای متفرقه زندانیان صرف تعمیرات ساختمان و گسترش
فضای زندان میشد و میزان آن حتی از بودجهای که دولت در اختیار سازمان میگذاشت،
بیشتر بود. از جمله اقداماتی که از محل این درآمدها انجام میگرفت، میتوان به
اقدامات عمرانی، زیباسازی، بهداشتی کردن، تعمیرات، ایجاد روش و تهیه وسایل خدمات
ماشینی و مخابراتی، کمکهای ضروری به برخی از کارمندان، سرمایهگذاری یا افزایش
سرمایه برای فراهم آوردن امکان اشتغال و حرفهآموزی اشاره کرد. شهید لاجوردی،
درباره بهبود وضعیت زندانهای کشور، با استفاده از درآمد حاصله کار خود زندانیان
در مصاحبهای میگوید: «... در گردهمایی سه چهار روز قبل که در استان اردبیل
بودیم... در مهمانسرایی اقامت میکردیم که خیلی آلوده و کثیف بود... من در بعضی
گفتههایم، این را ادعا کردم که بعضی از زندانهای ما از بعضی از هتلهای خوب ما
به مراتب، هم زیباتر است و هم تمیزتر... برای مثال اولین سالی که من به سازمان
زندانها آمدم، به استانی سفر کردم که پانزده روز هم طول کشید. وارد یک زندان شدم.
توی کریدور زندان، زندانیان خوابیده
بودند. آن قدر تاریک بود که من وقتی میخواستم عبور بکنم، یک زندانی را لگد کردم.
از زندانی عذرخواهی کردم و او هم با همان فرهنگ خودش جواب من را داد. وقتی به آن
مأمور گفتم که چرا اینجا یک لامپ نمیبندی، گفت: قربان ! تأمین اعتبار و احترام
نظامی گذاشت. بله، یک لامپ شصت تومانی احتیاج به تأمین اعتبار داشت. این همان
استان است که حالا علاوه بر اینکه زندانش واقعاً تبدیل به یک گلستان شده، صدها
میلیون به نفع خود زندان درآمد
ایجاد کرده است».
*** تشویق به یادگیری قرآن ***
حفظ و قرائت قرآن و آشنایی با مفاهیم
قرآنی از جمله ارزشهای مهمی بود که در دوران تصدی لاجوردی مورد اهتمام همه مسئولان
سازمان زندانها قرار گرفت. با اجرای این طرح، تفریحات ناسالم، از جمله قمار که
تنها سرگرمی زندانیها به شمار میرفت، جای خود را به حفظ و یادگیری کلام خدا داد.
لاجوردی که پیشگام فعالیتهای آموزشی و
سوادآموزی در زندان بود، این بار در صدد برآمد تا سرچشمههای ایمان را به درون
زندان ببرد. او آموزش قرآن و احکام دین را در صدر برنامههای فرهنگی خود قرار داد
و به صورت مؤکد، مسئولین زندانها را به تسهیل شرایط حفظ و قرائت قرآن توصیه کرد.
انس با قرآن، بهترین سرگرمی را در میان زندانیها به وجود آورد، ضمن آنکه از این
طریق میتوانستند از مزایایی نظیر ملاقات و مرخصی نیز بهرهمند شوند. این امر به
خصوص در میان زنان زندانی بیشتر مشاهده میشد که در طول روز با قرآنهای کوچکی که
در دست داشتند، در محوطه قدم میزدند و به یادگیری آیات همت میگماشتند.
با رواج فراگیری کتاب آسمانی در میان
زندانیان، اندیشه برگزاری مسابقات حفظ و قرائت قرآن کریم به وجود آمد. ریاست
سازمان ترتیبی داد تا زندانیان حافظ و قاری قرآن در سطح هر زندان انتخاب شوند و
سپس در مراحل منطقهای، استانی و کشور به رقابت با یکدیگر بپردازند. برخی از
برگزیدگان این مسابقات کسانی بودند که در بدو ورود به زندان بیسواد محض به شمار
میرفتند و اینک علاوه بر برخورداری از نعمت سواد، در جرگه حافظان و قاریان قرآن
کریم قرار میگرفتند. لاجوردی درباره تأثیر یادگیری کلام خدا بر روان افراد و
ایجاد زمینههای انس و الفت با قرآن میگوید: «.... وقتی انسان قرآن میخواند، در
حقیقت دارد کلام خدا را گوش میدهد. خدا با او حرف میزند و او هرچه بیشتر قرآن بخواند،
رابطهاش با آفریدگار منسجمتر و قویتر میشود. اگر این رابطه به صورت ملکه قلب
انسان در آید، دیگر بعید است کسی که قرآن حفظ دارد، رویش بشود که فلان عمل خلاف را
انجام دهد. مگر اینکه وجدانش بسیار سیاه و آلوده شده باشد و خدا نیاورد آن روزی را
که ما تمام دلمان سیاه شود.»
*** زیباسازی فضای زندان ***
لاجوردی در خط مشی و دستورالعمل ارشادی - اجرایی
خود، اشاره به این داشت که «ایجاد و نگهداری فضای سبز و گلگاری در محوطهها و هواخوریها
سهم بسزایی در بالا بردن روحیه پرسنل و زندانیان دارد و محیط زیست زندان را مساعدتر
و قابل پذیرشتر میسازد». ریاست سازمان عقیده داشت در جایی که زشت است و به دور
از زیبایی و نظافت و به بیغوله شباهت دارد، نمیتوان انتظار داشت انسانها به
زیبایی روح و معنویت برسند؛ به همین دلیل، از آغاز تصدی مقام خود، طرح بازسازی و
زیباسازی فضای زندانها را در دستور کار قرار داد. او زمانی این سخنان را مطرح میکرد
که زندانها، به ویژه زندان اوین، با مشکلات متعددی روبهرو بودند. از جمله مشکل
کمبود جا که باعث میشد زندانیان حتی برای خوابیدن هم جای کافی نداشته باشند و شبها
به نوبت در سرویسهای بهداشتی بخوابند. سابقه اقدامات لاجوردی در زمینه رنگ آمیزی،
گلکاری و فرحبخش نمودن محیط زندان، به دوره دادستانی او میرسید.
وی به اندازهای این امر را مهم میشمرد
که اغلب خود شخصاً در فعالیتهای عمرانی و زیباسازی شرکت میجست و از انجام هیچ
کمکی فروگذار نمیکرد. در این دوره، مدیرانی که اقدامات مؤثری در خصوص زیباسازی
زندانها انجام میدادند، مورد تشویق قرار میگرفتند؛ زیرا ریاست سازمان عقیده
داشت حداقل کار زندانبان این است که محیطی آرامشبخش برای زندانی فراهم سازد.
لاجوردی در این زمینه حتی تاوان طنز گل آقایی را پرداخت؛ به طوری که تشبیه زندان
اوین به «هتل اوین» در سالهای زندانبانی او، دستمایه طنز مطبوعات شده بود. آقای
حسینی، معاونت سازمان درباره اهمیت و ارزشی که لاجوردی برای تأثیر نقش محیط بر
زندانی قائل بود، میگوید: « از اعتقادات ارزشمند ایشان این بود که مؤثرترین عامل
در شکلگیری شخصیت زندانیان، عامل محیط است، لذا بر اینکه محیط زندگی زندانیان
بسیار تمیز و بهداشتی باشد، تأکید داشت و اینکه حتی الامکان، کلیه اماکن زیباسازی
و گلکاری بشود. ایشان معتقد بود این محیطها در بالا بردن روحیه پرسنل و زندانیها
سهم بسزایی دارد».
اسدالله بادامچیان، از نزدیکترین
دوستان لاجوردی که عمری را در کنار او و در زندانهای رژیم پهلوی به سر آورده،
وضعیت زندانهای کشور را در دوره لاجوردی در مقایسه با قبل از انقلاب، چنین شرح میدهد:
«یادم نمیرود در ساختمان زندان، سالن بزرگی بود. که از شدت دود سیگار انباشته در
آن، انتهایش دیده نمیشد. شهید لاجوردی در مدیریت زندان، خود آنجا را تمیز کرد و
از بسیار آلوده و کثیف بود، آبنما و حوض ساخت که الان در نهایت نظافت و زیبایی است.
مقرر کرد هیچ کس نباید در سالن سیگار بکشد. ته سالن اتاقی مخصوص سیگاریها ساخت.
این نوع مراقبتها و تحولاتی که او در زندان به وجود آورد، به کتابی جداگانه نیاز
دارد». لاجوردی که خود سالهای تلخی را در حبس رژیم شاه به سر برده بود، میدانست
فضای دلگیر زندان چه بلایی بر سر جسم و روح محکومان میآورد؛ به همین خاطر، به رغم
تمام موانع موجود، از جمله هزینههای گزاف مورد نیاز برای تعمیر زندانهای فرسوده،
از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد. برای او، امور شخصی زندانیها و حتی مسائلی مانند
نیازهای طبیعی آنان، اهمیت داشت. با همین دیدگاه، فضاهای خاصی را برای ملاقاتهای
خصوصی زندانیان متأهل در نظر گرفته بود و عقیده داشت اعطای این امتیاز و ملاقاتها،
در استحکام مبانی خانوادگی زندانی و تمایل او به آزادی و زندگی سالم، مؤثر است.
او همچنین برای حفظ سلامت زندانیان و
رهایی از عدم تحرک که باعث رخوت و سستی میگردید، ورزش صبحگاهی را در میان آنها
اجباری ساخت. به علاوه، امکاناتی در زندانها فراهم شد تا زندانیها به تقویت و
حفظ سلامت جسمی خود بپردازند. مسابقات ورزشی نیز به شکل منطقهای و سراسری در رشتههای
والیبال، تنیس و کشتی، در میان زندانیها برگزار میشد. در نامههای لاجوردی به
رئیس قوه قضائیه همواره شاهد تلاش او برای جلب نظر مساعد مسئولان در جهت ایجاد
امکانات رفاهی بیشتر برای
زندانیان هستیم.»