پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شهيد آيتالله حاج سيدمصطفي خميني، اولين فرزند حضرت امام خميني(ره) در 21 آذر 1309هـ.ش برابر با 21 رجب 1349هـق در محلة الونديه شهرستان قم در منزل اجارهاي متولد شد.
به مناسبت نام پدربزرگ پدرياش «شهيد مصطفي موسوي[1]» او را نيز مصطفي ناميدند. مادر گرامياش خانم خديجه ثقفي در انتخاب اين اسم براي فرزندش ميگويد:
«من خيلي دوست داشتم كه نامش مصطفي باشد و نميدانم آقاچه دوست داشتند، ولي من ايشان را راضي كردم و گفتم كه چون نام پدرتان مصطفي بوده است، بسيار مناسب است و آقاهم راضي شدند و اسمش را محمد گذاشتيم، لقبش را مصطفي و كنيهاش را ابوالحسن گذاشتيم، ابوالقاسم نگذاشتيم كه هر سه مشابه حضرت رسول(ص) نشود.[2]»
سيدمصطفي ديرتر از كودكان ديگر زبان باز كرد. به گونهاي كه تا چهارسالگي فقط چند كلمه را ميتوانست بگويد؛ اما ديري نپاييد، او را به مكتبخانهاي در نزديكي منزلشان گذاشتند. اين اقدام تأثير فراواني در حرفزدن وي بر جاي گذاشت و نگراني اطرافيانش برطرف شد[3].
او در دامن مادري باتقوا و پدري دانشمند و در محيطي آكنده از معنويت و عرفان رشد كرد. گرچه در بسياري از رفتارهاي فردي و اجتماعي مانند ساير كودكان بود. ولي گهگاه با رفتار و كردارش كه از نبوغ و استعدادي سرشار حكايت ميكرد. ديگران را به شگفتي وا ميداشت. مصطفي كودكي لاغراندام ولي شجاع و جسور بود. پساز طي دوران كودكي راهي دبستان شد. تا پنجم ابتدايي در دبستان «باقريه» و «سنايي» قم به تحصيل پرداخت.[4] در چهاردهسالگي به تحصيل مقدمات علوم و معارف ديني پرداخت. او داراي نبوغ و هوش سرشاري بود و بدينجهت به سرعت از همرديفان خود پيشي گرفت. آيتالله حاج شيخ جعفر سبحاني از اساتيد بنام حوزه عليمه قم و يكي از مراجع تقليد درباره نبوغ او چنين ميگويد:
«از جمله خصوصيات ايشان در درس، در درجة اول استعداد قويشان بود؛ حافظهاي قوي هم داشت. بيشتر اشخاص خوشفهم و خوشفكر، از حافظهاي قوي برخوردار نيستند؛ ولي ايشان در عينحال كه فهمي خوب و دقتي بسيار داشت، داراي حافظه خوبي هم بود؛ به همين دليل با اصرار من؛ ايشان همة الفية ابن مالك را حفظ كرد و نهتنها حفظ ميكرد، بلكه خوب هم ميخواند. گاهي كه من مطلبي درباره زندگي علما نقل ميكردم، ايشان علاقهمند شد كه آن بخش از كتاب نخبتالمقال را (كتابي در موضوع تراجم و رجال) كه راجع به علما بود، حفظ كند. بعدها كه معقول را نزد ديگران ميخواندند، قسمتي از اشعار منظومه را حفظ كرده بودند و ميخواندند. هم عمق فكري و هم ذكاوت داشت و در كنار اين دو، داراي حافظهاي قوي بود.»
يكي از مواهبي كه ايشان داشت، فكر زايا بود. گاهي در يك مسأله، اگر طرف مقابل هم مثل ايشان حال و حوصله داشت، شايد يك ساعت و نيم بحث ميكردند. ايشان ميتوانست مسأله را به صورت ممتد با طرف مقابل بحث كند.[5]»
به علت علاقه و استعداد درخشان توانست طي مدت دو سال و چند ماه كتابهاي سيوطي، حاشيه ملاعبدالله، معالمالاصول، شمسيه، مطول و بخشي از شرح لمعه را به پايان برساند.[6]
در هفده سالگي، پساز پايان دوره مقدمات حوزه معمم شد خانم فريده مصطفوي، خواهر ايشان در اين مورد ميگويد:
«... به ياد دارم در روزي كه ايشان ملبس شد، حضرت امام در يك مجلس مهماني، عدهاي از دوستان را براي ناهار دعوت كردند تا ايشان تشويق شود و با تشريفات خاصي عمامه بر سر ايشان گذاشتند. اين براي ما يك خاطره جالبي بود كه ميديديم، او با شادي و خوشحالي زيادي با لباس جديد از مهمانها پذيرايي ميكند.»[7]
دوره سطح حوزه را به مدت پنج سال نزد حضرات آيات: مرتضي حائرييزدي، محمدجواد اصفهاني، شهيد محمد صدوقي و سيدمحمدباقر سلطاني فراگرفت. ضمن اشتغال به فراگيري فقه و اصول، فلسفه را نيز نزد آيتالله سيدرضا صدر آغاز كرد و منظومه حكمت سبزواري را نزد وي فرا گرفت و خود نيز به تدريس آنها در مدرسه حجتيه قم پرداخت.
پساز آن جهت فراگيري «اسفار» به حوزه درس آيتالله سيدابوالحسن رفيعيقزويني و علامه سيدمحمدحسن طباطبايي روي آورد.[8]
سيدمصطفي در بيست و يك سالگي در درس خارج آيات عظام سيدحسين طباطباييبروجردي، و سيد محمد حجت كوهكمري حضور يافت. نزديك به سيزده سال فقه و اصول را نزد والد گرامياش فرا گرفت. از محضر درس آيتالله سيد محمد داماد نيز بهره گرفت.[9]
در آن زمان مرحوم آيتاللهالعظمي بروجردي امتحاني را در سطح طلاب شاخص حوزه علميه قم گذاشته بودند كه پساز اعلام نتايج، حاجآقامصطفي يكي از چهارنفر طلبه ممتازي بود كه معرفي شد.[10]
برفراز كرسي اجتهاد
حاج آقامصطفي پساز تلاش فراوان در 27 سالگي به درجه اجتهاد نائل آمد، اجازه اجتهاد او از طرف امام خميني(ره) بود. عارف واصل آيتالله حاج سيدرضا بهاءالديني كه ساليان طولاني با ايشان حشر و نشر داشت، درخصوص مقام علمي او چنين مينويسد:
«بسمه تعالي. الحاج مصطفي آيتالله جمع بينالمعقول و المنقول و السياسـة الاسلاميـة والدينيه في شبابه و بلغ مابلغ من نوادر زماننا بل من نوادر الاعصار و الازمان...»[11]
«آيتالله حاج آقامصطفي دانشهاي عقلي و نقلي، سياست اسلامي و ديني را در جواني كسب كرد و به آن مراتبي كه بايد برسد، رسيد. او از نخبگان زمان ما بود، بلكه از شخصيتهاي برجسته روزگار به شمار ميآمد.»
در مدت توقف دوازده ساله در حوزه نجف سيدمصطفي خميني به بهرهگيري از حضور آيات عظام و مراجع تقليد حوزة علميه نجف اشرف آقايان: سيد ابوالقاسم خويي، سيد محمود شاهرودي و سيد محسن حكيم پرداخت. از محضر درس آيتالله سيد حسن بجنوردي نيز استفاده كرد. مرحوم آيتالله سيد عباس خاتميزدي در اين باره ميگويد:
«مرحوم بجنوردي تعبير فوقالعادهاي درخصوص آقامصطفي داشت و آن اين بود كه: من از ايشان استفاده ميكنم؛ درست همان حرفي كه مرحوم نراقي در مورد شاگرد خود، شيخ انصاري دارد.»[12]
سيدمصطفي در سال 1340 ش در مدرسه حجتيه قم به تدريس اصول، فقه و فلسفه (منظومه سبزواري) پرداخت.[13] و اسفار ملاصدرا را براي جمعي از طلاب تدريس نمود و حاشيهاي نيز بر آن نوشت.[14] آيتالله العظمي خامنهاي درخصوص حوزة تدريس حاج آقامصطفي ميفرمايند:
«او يك مدرس معروف بود. فلسفه درس ميداد، فقه درس ميداد و به عنوان يك چهره برجسته در ميان طلاب حوزه و فضلا و مدرسين معروف بود.»[15]
در دوران تبعيد، پساز انتقال از تركيه به عراق، در نجفاشرف بخشي از وقت خود را به تدريس خارج اصول اختصاص داد. حجتالاسلام سيدعلياكبر محتشميپور ميگويد:
«در سال 1346 ش، عدهاي از طلاب مبرز و فضلاي سرشناس حوزه نجف از جمله، مرحوم حجتالاسلام والمسلمين حاج شيخ علياصغر طاهري(ركني) و حجج اسلام آقايان عليپور، سجادي، روحاني، برقعي و... و اينجانب با توجه به اينكه جاي درس و بحث اصول فقه حضرت امام در حوزه علميه نجف، خالي بود و با عنايت به فوقالعادگي مراتب علمي و سيطره و تسلط كامل آيتالله حاج آقامصطفي خميني به علوم و مباحث عقلي و همچنين فقه و اصول و شناخت دقيق ايشان از مباني ارزندة حضرت امام و ساير فرهيختگان حوزه تصميم گرفتيم تا در كنار حضور در محفل درس فقه حضرت امام، از حاج آقامصطفي درخواست كنيم تا درس خارج از اصول را در نجف براي طلاب و فضلا شروع كنند كه اين درخواست مورد اجابت معظمله قرارگرفت و از آن تاريخ تا پايان عمر شريف و پر بركتشان به مدت ده سال، يك دورة اصول فقه را با سبك تحقيقي نوين، تدريس فرمودند كه درخشش علمي ايشان بيشتر روشن گرديد و محصول آن، مجلدات كتاب «تحريرات فيالاصول» است.»[16]
تأليفات
با اينكه حاج آقامصطفي هنوز جوان بود، ولي ديري نپاييد كه در زمينههاي تحقيق و تأليف نيز توجه همگان را به خود جلب نمود. مرور اجمالي بر تأليفات ايشان، بهترين گواه بر نبوغ و فقاهت پوياي آن محقق و فقيه فرزانه است.[17]
1ـ القواعدالحكميه (حاشيه بر اسفار ملاصدرا)
2ـ حاشيه بر شرح هدايه ملاصدرا
3ـ حاشيه بر مبداء و معاد ملاصدرا
4ـ كتاب البيع (اين كتاب در سه جلد بوده؛ ولي در حالحاضر فقط جلد اول و بحث ولايت فقيه از جلد دوم آن موجود
است)
5ـ كتاب الاجاره
6ـ مستند تحريرالوسيله
7ـ الحاشيـة عليالعروة الوثقي
8- كتاب الخيارات
9ـ المكاسب المحرمه
10ـ الواجبات فيالصلاة
11ـ كتابالصوم
12ـ تحريرات فيالاصول (8 جلد)
13ـ كتاب الطهارة
14ـ القواعدالرجاليه
15ـ حاشيه بر مستدرك مرحوم ميرزا حسين نوري
16ـ شرح زندگاني ائمه معصومين
17ـ تطبيق هيئت جديد بر هيئت و نجوم اسلامي
18ـ تفسير القرآن كريم (4 جلد)
19ـ الفوائد والعوائد
20ـ الخلل فيالصلاة
ازدواج
حاج آقامصطفي در سال 1335 شمسي با خانم معصومه حائري دختر آيتالله حاج شيخ مرتضي حائرييزدي ازدواج نمود. خانم خديجه ثقفي همسر امام خميني(ره) دربارة چگونگي اين ازدواج ميگويد:
«يك وقت شايع شد كه با آقامرتضي حائري وصلت كردهايم، به طوري كه مصطفي ميگويد: وقتي آقاي حائري از صحن حرم بيرون ميآيد، رفقا ميگويند كه پدر زنت آمد. اين شايعه به گوش آقارسيده بودو و يك شب آقااز من پرسيد كه دختر آقاي حائري را ديدهاي؟ من هم كمي توضيح دادم. آقاگفت: چطور است اين دروغ را راست كنيم؟ گفتم كه هرطوري صلاح ميدانيد. فردا صبح هم آقاپيغام فرستاده بود و ظهر، آنها جواب داده بودند و باز آقاپيغام داده بود كه همان شب بروند براي صحبت؛ بعد به ما خبر دادند كه مردها رفتهاند و ما زنها هم بعداً رفتيم و قرار عقد گذاشته شد.»[18]
اولين فرزند آنها محبوبه بود كه به جهت ابتلا به بيماري مننژيت درگذشت. دومين فرزند حسين، نام داشت كه هماكنون در كسوت روحانيت است. سومين فرزند آنها مريم است كه تا دوره دكترا تحصيل كرده است. يورش ناگهاني مأموران ساواك در روز 13 دي 1343 به منزل امام براي دستگيري حاج آقامصطفي سبب ترس و وحشت همسر او شد كه با سقطجنين و از بين رفتن فرزند چهارم ايشان همراه بود.
1. شهيد آيـتالله سيدمصطفي موسوي فرزند برومند علامه جليلالقدر سيداحمد موسوي از خاندان جليلالقدر صاحب عبقاتالانوار است. سيدمصطفي در 29 بهمن 1341 شمسي در شهرستان خمين به دنيا آمد و تحصيلات خود را در نجف و سامرا دنبال كرد و در زمره علما و مجتهدين عصر خود درآمد. پساز بازگشت از نجف، رعامت و پيشوايي اهالي خمين و حومه را عهدهدار شد. در تاريخ اسفند 1281 شمسي در بين راه خمين ـ اراك مورد سوءقصد بعضي از اشرار قرارگرفت و براثر اصابت چند گلوله ب كتف و كمر به شهادت رسيد. (نهضت امام خميني، سيدحميد روحاني، چاپ و نشر عروج، ج1، ص36).
2. يادها و يادمانها از آيتالله سيدمصطفي خميني، به كوشش كميته علمي كنگره شهيد آيـتالله سيدمصطفي خميني، ج1، ص 29.
3. زندگينامه و مبارزات آيتالله سيدمصطفي خميني، سجاد راعيگلوجه، چاپ و نشر عروج، ص8.
4. فصلنامه 15 خرداد، ش2، ص 137.
5. يادها و يادمانها از آيتالله سيدمصطفي خميني. همان، ج2، ص 84.
6. فصلنامة ياد، دورة سوم، ش 12 (پاييز 1376)، ص 109.
7 . يادها و يادمانها از آيتالله شهيد مصطفي خميني، همان، ج2، ص376.
8. زندگينامه و مبارزات آيتالله سيدمصطفي خميني، همان، ص 25.
9 . روزنامه كيهان، پنجشنبه 1/8/1359، ش11124، ص11.
10. روزنامه كيهان، اول آبان 1372، ص 6.
12 . يادها و يادمانها از آيتالله سيدمصطفي خميني، همان، ج1، ص 272.
13 . مجله پيام انقلاب، سال اول، ش 18، ص 42.
14 . مروري بر زندگينامه آيتالله شهيد حاج سيدمصطفي خميني، ويژهنامه روزنامه اطلاعات، آبان 1376، ص1.
15 . نشريه حوزه، س14، ش34، ص 362.
17. زندگينامه و مبارزات آيتالله سيدمصطفي خميني، همان، صص 34 ـ40.
18 . يادها و يادمانها از آيتالله سيدمصطفي خميني، ج1، ص 311.
19 . نهضت امام خميني، همان، ج1، ص1099.