پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی: در حالی كه روزنامه های رژیم حملات سازمان یافته ای علیه قیام 15 به راه انداخته بودند، روزنامه های لائیك تركیه نیز به حمایت از شاه مشغول بودند. این مسئله در روزنامه های 23 خرداد 1342 بازتاب داشت كه به بررسی آنها پرداخته شده است.

23 خرداد 1342

دستگیر شدگان در دادگاه نظامی محاكمه خواهند شد !

ساعت 11 صبح امروز اسدالله علم نخست وزیر طی مصاحبه ای كه با خبرنگاران خارجی در كاخ نخست وزیری ترتیب داد پیرامون حوادث اخیر و ریشه های آن اطلاعاتی در اختیار گذاشت و افزود تا 48 ساعت دیگر در روز شنبه تیمسار سرلشكر پاكروان معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت كشور اسناد و مدارك مهمی در این زمینه در اختیار مطبوعات و خبرگزاری ها قرار خواهد داد .

وی گفت : ملت ایران به سنن باستانی خود كه نخستین آن دلبستگی به سنن شاهنشاهی است فوق العاده اهمیت می دهند ما در طول تاریخ با تشخیص صحیح مذهب خود را عوض كردیم و مذهب اسلام را گرفتیم ولی سنن خود را حفظ كردیم و به این صورت در صفحه دنیا باقی ماندیم حتی قبول مذهب اسلام دلیل دیگری است بر تشخیص صحیح ما كه زندگی عملی را جانشین زندگی طبقاتی آن روزگار كردیم و مذهب اسلام را با كمال میل و رغبت قبول كردیم .

وی با اشاره به سابقه ای از اصلاحات ارضی گفت : چنان چه می دانید لایحه اصلاحات ارضی مورد تصویب اعلیحضرت همایونی قرار گرفت البته مجلس تغییرات زیادی در این لایحه داد كه آن را از صورت واقعی خارج كرد به هر حال چاره ای نبود جز این كه چنین مجلسی منحل شود [1] و اصلاحات ارضی چنان كه باید به مورد اجرا در بیاید به این جهت اعلیحضرت همایونی مجلس را منحل كردند و لایحه اصلاحات ارضی به صورت عملی امروز مورد تصویب دولت قرار گرفت و بعد هم البته اصلاحاتی در آن شد و من بسیار خوشوقتم كه این لایحه به مورد اجرا و عمل در آمده و دولت من افتخار دارد كه اعلام كند تا آخر شهریور مرحله اول قانون مزبور به كلی اجرا شده است. [2]

اسدالله علم پس از پرداختن به اصلاحات شش گانه شاه و رفراندوم صورت گرفته مخالفین را دسته بندی كرده و گفت : اول آن هایی هستند كه می خواستند همیشه به بهانه انجام نگرفتن این كارها در این مملكت اعمال نفوذ بكنند و نظرات خودشان را پیش ببرند البته این ها اشخاص مختلفی هستند كه به آن ها مغرض اطلاق می شود عده ای از محركین هم بین المللی هستند كه البته باز هم شامل دستجات زیادی می شوند كه كمونیسم بین المللی هم جزو آن ها است .

علم گفت : نكته ای را كه می خواهم در این جا تذكر بدهم این است كه آقایان وقتی خبر مخابره می كنند چنین احساس می كنند كه تمام این بلوا به دست روحانیون ایران پایه گذاری شده است در صورتی كه چنین چیزی نیست راست است كه بعضی از روحانیون مرتجع نسبت به این بلوا علاقمند بودند و حتی در آن دست داشتند ولی این را من باید روشن بكنم كه روحانیون ایران عموما در این كار وارد نبودند و در میان آن ها مردمانی روشنفكر داریم هیچ كس نمی تواند قوانین مترقی اسلام را به صورت دیگری تفسیر كند مگر آن كه غرض خاصی داشته باشند.

علم وقایع اخیر را نه انقلاب كه بلوای احمقانه خواند كه بر خلاف اصلاحات بود و به شكست منتهی گردید !

وی در پاسخ به سوال یكی از خبرنگاران گفت : بازداشت شدگان در دادگاه نظامی محاكمه خواهند شد. رك اطلاعات ، 23 خرداد 1342 ، صفحه 13

نوچه های آتاتورك به كمك رژیم منحوس پهلوی می شتابند / حمایت رسانه های تركیه از اقدامات پهلوی !

روزنامه دنیا چاپ استانبول نوشت : طبقه روشنفكر از شاهنشاه پشتیبانی می كنند و ارتجاع در ایران محكوم به نابودی است .

روزنامه جمهوریت نیز از اصلاحات شاه طرفداری و پشتیبانی كرد .

بر اساس این گزارش روزنامه دنیا چاپ استانبول در مقاله ای تحت عنوان تفكیك دین از امور دولتی به قلم فالح رفعی آتای پس از اشاره به كشورهای غربی در قرون وسطی كه در آن زمان كلیسا و مدارس دینی به غرب حكمرانی می كردند حوادث اخیر ایران را پیش كشیده و نوشته است « بنا بر آخرین اخبار رسیده از ایران مرتجعین به مخالفت با اصلاحات شاهنشاه برخواسته اند ، وقتی طبقه روشنفكر از شاه پشتیبانی می كنند ارتجاع خواه ناخواه محكوم به نابودی و زوال است.»

روزنامه جمهوریت چاپ استانبول نیز به قلم كیهان ساغلامر مقاله ای پیرامون حوادث ایران نگاشته است .

نویسنده پس از اشاره به خرابكاری های عده ای كه با اصلاحات اساسی مخالفند متذكر شده است شاه ایران برای رفاه و آسایش ملت ایران دست به اصلاحات وسیعی زد و برای رهاندن ایران از سیستم فئودالی و انطباق با قرن بیستم آستین ها را بالا زده است . با فساد و اختلاس و اسراف و كاغذ بازی مبارزه را آغاز كرده است . [3]

گاردین چاپ لندن نیز در شماره مورخ 10 ژوئن نوشت : بلوایی كه چندی پیش وسیله كهنه پرستان و مخالفان اصلاحات اعلیحضرت شاهنشاه ایران در این كشور رخ داد به مدد پول ، مواد خوراكی و وعده های تو خالی انجام گردید .  منشا این سر و صدا و هیاهو از ناحیه كسانی بود كه با اصلاحات ارضی و سایر طرح های مترقیانه شاه مخالف هستند .

این روزنامه سپس اضافه می كند تردید نیست كه شاه ایران به خاطر گام های بلندی كه در راه اجرای اصلاحات و نجات دادن كشور از فساد برداشته اند مورد احترام كلیه محافل هستند. رك اطلاعات ، 23 خرداد 1342 ، صفحه 13



پی نوشت:

1. شاه در سال 1961 ، پس از خنثی شدن تلاشهایش در جهت تصویب لایحه اصلاحات ارضی توسط مجلسی كه تحت كنترل ملاكین بود و به بهانه این كه نمایندگان آن دوره از طریق تقلب‌های انتخاباتی به نمایندگی مجلس رسیده‌اند آن را منحل اعلام كرد. این امر واقعیت داشت ، لیكن خبر تازه‌أی نبود ، چون می‌توان در مورد تمام پارلمان‌های قبلی این كشور این گونه ادعایی را به كرسی نشاند. [قسمتی از سند سری 1 - 2 لانه جاسوسی آمریكا تحت عنوان: بررسی تحقیقاتی نخبگان و توزیع قدرت در ایران. تهیه‌كننده: ارنست.آر.آونی. مورخ فوریه 1976 - بهمن 1354]. ------------- [1340/02/19]

2.شاه‌ كه‌ بعد از كودتای‌ 28 مرداد 1332 با كمك‌ آمریكاییان ‌، مدرنیزاسیون‌ را در حوزه‌ اقتصادی‌ در قالب‌ برنامه‌های‌ عمرانی‌ پنج‌ ساله‌ كشور آغاز كرده‌ بود ، در اواخر دهه‌ 30 و با فشار كندی‌ (كه‌ به‌ عنوان‌ كاندیدای‌ حزب‌ دمكرات‌ در انتخابات‌ ریاست‌ جمهوری‌ به‌ پیروزی‌ رسید) و با كمك‌ عناصر داخلی‌ هوادار اصلاحات ‌، اقداماتی‌ را به‌ منظور گسترش‌ این‌ اصلاحات‌ در صحنه‌های‌ اقتصادی‌، فرهنگی‌ و اجتماعی‌ آغاز كرد. فشارهای‌ آمریكا بر ایران‌ به‌ دنبال‌ گزارشات‌ سازمان‌ سیا مبنی‌ بر لزوم‌ اصلاحات‌ در ایران‌ انجام‌ شد. این‌ سازمان‌ در نوامبر 1958 طی‌ گزارشی‌ اعلام‌ كرد كه‌ اگر شاه‌ یك‌ برنامه‌ اصلاحات‌ را آغاز نكند سرنگون‌ خواهد شد. در این‌ گزارش‌ تأكید شده‌ بود كه‌ باید به‌ شاه‌ فشار آورد تا به‌ منظور جلوگیری‌ از پیروزی‌ كمونیست ها در ایران‌ این‌ اقدامات‌ را انجام‌ دهد.

 

با روی‌ كارآمدن‌ كندی‌ در 1961 در آمریكا، وی‌ برنامه‌ سیاست‌ خارجی‌ خود را در خصوص‌ كشورهای‌ جهان‌ سومی‌ كه‌ در معرض‌ تهدید كمونیست ها قرار دارند، بر اساس‌ تشویق‌ اصلاحات‌ مسالمت‌آمیز از بالا به‌ منظور متوقف‌ كردن‌ انقلاب‌ خشونت‌بار از پایین‌ تدوین‌ كرد. محور اصلی‌ این‌ برنامه‌ «اتحاد برای‌ پیشرفت‌«  بود كه‌ در مارس‌ 1961 در مورد آمریكای‌ لاتین‌ به‌ اجرا گذاشته‌ شد. این‌ برنامه‌ درصدد بود رژیم های‌ ناتوان‌ و غیرمحبوب‌ آمریكای‌ لاتین‌ را تحت‌ فشار قرار دهد تا با اعلام‌ اصلاحات‌ از انقلاب‌ مصون‌ بمانند. سیاست‌ جان‌ كندی‌ در قبال‌ ایرا ن‌، اجرای‌ روشن‌ و جامع‌ این‌ برنامه‌ عمومی‌ یعنی‌ انجام‌ اصلاحات‌ از بالا در سایه‌ حمایت‌ قدرت‌ نظامی‌ رژیم‌ بود.

 

مهمترین‌ جریانی‌ كه‌ در آن مقطع توانست‌ با جلب‌ نظر سردمداران‌ آمریكا، پرچمداری‌ اصلاحات‌ را مطرح‌ كند «گروه‌ منفرد» دكتر علی‌ امینی‌ بود. وی‌ و گروهش‌ با انتقادات‌ تند و تیز از دولت‌ اقبال‌ و سپس‌ شریف‌ امامی‌ در سال‌ 39 شعار لزوم‌ اصلاحات‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ را مطرح‌ كرده‌ بودند.

در ادامه شاه‌ با ابلاغ‌ حكم‌ نخست‌وزیری‌ امینی‌ و فرمان‌ انحلال‌ مجلس‌ بیستم‌ و دادن‌ وعده‌ انتخابات‌ آزاد ، قدم های‌ اولیه‌ را در راستای‌ همگامی‌ با سیاست های‌ جدید آمریكا برداشت‌.

امینی نیز‌ یك‌ معاون‌ نخست‌ وزیر در امور مذهبی‌ برای‌ خود تعیین‌ كرد و در فرصت های‌ مختلف‌ به‌ ملاقات‌ مراجع‌ قم‌ می‌رفت‌. در یكی‌ از سفرها او به‌ دیدار امام‌ خمینی (ره)  رفت‌ و امام‌ از وی‌ خواست‌ تا با عمل‌ به‌ قوانین‌ اسلام‌ به‌ سِمت‌ خود مشروعیت‌ بدهد. در عین‌ حال‌ در این‌ دوره‌ حضرت امام‌(ره) مخالفت‌ مشهودی‌ با برنامه‌های‌ امینی‌ از خود نشان‌ ندادند و حتی‌ در مقابل‌ اجرای‌ برنامه‌ اصلاحات‌ ارضی‌ در این‌ دوره‌ سكوت‌ كردند.

شاه‌ كه‌ به‌ شدت‌ از اقدامات‌ امنیتی‌ و گسترش‌ شعارهای‌ اصلاح‌طلبانه‌ امینی به‌ وحشت‌ افتاده‌ بود طی‌ سفری‌ به‌ آمریكا موفق‌ شد اعتماد مسئولین‌ كاخ‌ سفید را به‌ خود جلب‌ كرده‌، شخصاً زمام‌ حركت های‌ اصلاحی‌ پیشنهادی‌ آمریكا را به‌ عهده‌ گیرد.

به‌ دنبال‌ این‌ سفر ، شاه‌ علی‌ امینی‌ را بعد از 14 ماه‌ زمامداری‌ بركنار و اسدالله علم‌ را به‌ جای‌ وی‌ گمارد كه وی‌ خود را نوكر خانه‌زاد دربار می‌دانست‌. وی‌ بر اساس‌ برخی‌ اسناد یكی‌ از عوامل‌ مهم‌ جاسوسی‌ آمریكا در ایران‌ بود. شاه‌ رئوس‌ نظرات‌ كندی‌ را بعدها تحت‌ عنوان‌ اصول‌ شش‌گانه‌ انقلاب‌ سفید اعلام‌ كرد. گام های‌ مقدماتی‌ در جهت‌ این‌ اصلاحات با برنامه‌ اصلاحات‌ ارضی‌ و انجام‌ اصلاحات‌ در لایحه‌ انتخابات‌ انجمن های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ و اعلام‌ اصول‌ انقلاب‌ سفید (كه‌ ابتدا در قالب‌ شش‌ اصل‌ مطرح‌ شد) برداشته‌ شد و در كنار آن‌ تحول‌ در فرهنگ‌ جامعه‌ سنّتی‌ مهم ترین‌ هدف‌ هواداران‌ مكتب‌ مدرنیزاسیون‌ بود كه‌ اسلام‌ ستیزی‌ و جایگزینی‌ عناصر فرهنگی‌ ایران‌ باستانی‌ و غربی‌ را دنبال‌ می‌كرد. در این‌ قسمت‌ به‌ بررسی‌ مواضع‌ امام‌ با برنامه‌های‌ مقدماتی‌ مذكور می‌پردازیم‌.

 

واكنش امام به برنامه‌ اصلاحات‌ ارضی‌

در سال‌ 1340 دو عامل‌ مهم‌ خارجی‌ و داخلی‌ (یعنی‌ روی‌ كارآمدن‌ كندی‌ در آمریكا و فوت‌ آیت‌ الله بروجردی‌ در داخل‌ كشور) باعث‌ شد كه‌ اصلاحات‌ ارضی‌ مجدداً مطرح‌ گردد. به‌ این‌ منظور دولت‌ امینی‌ كه‌ با حمایت‌ دمكرات ها در آمریكا در ایران‌ روی‌ كار آمد قانونی‌ را تحت‌ عنوان‌ الحاقیه‌ به‌ قانون‌ اصلاحات‌ ارضی‌ در بهمن‌ 40 به‌ مجلس‌ ارائه‌ داد كه‌ در واقع‌ قانون‌ كاملاً جدیدی‌ بود. و از تصویب‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ گذشت‌. این‌ قانون‌ در سال‌ 1342 (كه‌ شاه‌ موفق‌ شد حمایت‌ آمریكاییان‌ را در عزل‌ امینی‌ و حمایت‌ از خود جلب‌ كند و خود ابتكار عمل‌ را در اصلاحات‌ به‌ دست‌ گیرد) به‌ عنوان‌ مهم ترین‌ و اولین‌ اصل‌ برنامه‌ اصلاحاتی‌ شاه‌ تحت‌ عنوان‌ انقلاب‌ سفید مطرح‌ شد و طی‌ سه‌ مرحله‌ بین‌ سال های‌ 1341 ـ 1348 به‌ اجرا درآمد و در نهایت‌ باعث‌ تحولات‌ سیاسی‌ در ساختار جوامع‌ روستایی‌ كشور شد.

در بررسی‌ نحوه‌ برخورد امام‌ خمینی‌(س‌) با برنامه‌ اصلاحات‌ ارضی‌ دو نظر اصلی‌ وجود دارد؛ برخی‌ در اثبات‌ این‌ ادعا كه‌ امام‌ با اصلاحات‌ ارضی‌ مخالف‌ بوده‌ است‌ ، و به‌ نقش‌ وی‌ در زمان‌ حیات‌ آیت‌الله بروجردی ‌، در مخالفت‌ آیت‌ الله بروجردی‌ با قانون‌ تحدید مالكیت‌ در 1339 اشاره‌ دارند.

برخی‌ از تحلیل‌گران‌ غربی‌ و سیاستمداران‌ دوره‌ پهلوی‌ و همچنین‌ خود شاه‌ نیز از موضعی‌ متفاوت‌ این‌ نظر را مورد تأكید قرار می‌دهند و معتقدند كه‌ امام‌ خمینی (س‌) یكی‌ از مخالفین‌ اصلی‌ اصلاحات‌ ارضی‌ بوده‌ است‌. شاه‌ وقایع‌ 15 خرداد را ناشی‌ از اتحاد ارتجاع‌ سرخ‌ و سیاه‌ می‌دانست‌ و معتقد بود در این‌ واقعه‌ بیگانگان‌ با پول‌، دسته‌ای‌ از مالكین‌ مشمول‌ قانون‌ اصلاحات‌ ارضی‌ را خریده‌ و به‌ اعتراض‌ واداشته‌اند.

در همین‌ حال‌ عده‌ دیگری‌ از مورخین‌ و صاحبنظران‌ معتقدند امام‌ اصولاً مخالف‌ اصلاحات‌ ارضی‌ نبود بلكه‌ مخالفت‌ وی‌ دلایل‌ سیاسی‌ داشت‌ و از موضعی‌ متفاوت‌ با سایر علما، با اصلاحات‌ ارضی‌ شاه‌ برخورد می‌كرد. از جمله‌ این‌ تحلیلگران‌ مهدی‌ عراقی‌ و هاشمی‌ رفسنجانی‌ می‌باشند.

به‌ هر حال‌ موضع‌گیری های‌ بعدی‌ امام‌ (مخصوصاً بعد از انقلاب‌)‌ نیز نشان‌ می‌دهد كه‌ در بررسی‌، دیدگاه‌ دوم‌ از قوت‌ بیشتری‌ برخوردار است‌. زیرا اصولاً موضع‌گیری‌ مشخصی‌ از امام‌ كه‌ بتواند اصل‌ اصلاحات‌ ارضی‌ را زیر سؤال‌ ببرد دیده‌ نمی‌شود بلكه‌ تنها مورد در زمان‌ آیت‌الله بروجردی‌ است‌ كه‌ موضع‌ امام‌ به‌ خوبی‌ نشان‌دهنده‌ آن‌ است‌ كه‌ وی‌ با اقدام‌ خودسرانه‌ شاه‌ برای‌ اصلاحات‌ مخالف‌ بوده‌ ، معتقد است‌ كه‌ هر نوع‌ برنامه‌ اصلاحات‌ باید روند قانونی‌ خود یعنی‌ تأیید توسط‌ نمایندگان‌ مردم‌ را با خود داشته‌ باشد و مغایر قانون‌ اساسی‌ نباشد و به‌ همین‌ دلیل‌ در جلسه‌ مشاوره‌ آیت‌الله بروجردی‌ می‌گوید انجام‌ اصلاحات‌ بر اساس‌ دستور شاه‌ خلاف‌ قانون‌ اساسی‌ است‌، زیرا كشور مشروطه‌ است‌ و مجلس‌ دارد.

اما امام‌ به‌ دنبال‌ فوت‌ آیت‌الله بروجردی‌، و اجرای‌ اولین‌ مرحله‌ اصلاحات‌ ارضی‌ توسط‌ شاه‌ تقریباً سكوت‌ كرد و به‌ انتظار نتیجه‌ برنامه‌ها نشست‌. در این‌ مرحله‌ كه‌ با تبلیغات‌ فراوان‌ تصویب‌ شد و به‌ اجرا درآمد و تلاش‌ می‌شد تا در صورت‌ مخالفت‌ احتمالی‌ مراجع‌ و علما، آن ها را مخالف‌ اصلاحات‌ ارضی‌ و رعایا و طرفدار فئودال ها و زمینداران‌ معرفی‌ كنند و بدین‌وسیله‌ حیثیت‌ اجتماعیشان‌ را خدشه‌دار كنند، امام‌ در این‌ دوره‌ سیاست‌ سكوت‌ و انتظار را پیش‌ گرفته‌ و منتظر نتایج‌ عملی‌ اصلاحات‌گشت.

در دی‌ ماه‌ سال‌ 1341 كه‌ شاه‌ تصمیم‌ به‌ برگزاری‌ رفراندم‌ برای‌ اصول‌ شش گانه‌ از جمله‌ اصلاحات‌ ارضی‌ داشت‌، امام‌ به‌ مخالفت‌ با رفراندم‌ برخواست‌ و آن‌ را غیرقانونی‌ دانست‌. ایشان معتقد بود كه‌ شاه‌ با رفراندم‌ (كه‌ در قانون‌ پیش‌بینی‌ نشده‌ بود) قصد توجیه‌ و مشروعیت‌ بخشیدن‌ به‌ برنامه‌ای‌ را دارد كه‌ معلوم‌ نیست‌ به‌ مصلحت‌ ملت‌ باشد، زیرا برنامه‌ای‌ تحمیلی‌ است‌. وی‌ می‌گوید: او (شاه‌) مأمور است‌ كه‌ این‌ برنامه‌ را به‌ هر قیمتی‌ است‌ به‌ اجرا بگذارد.

امام‌ و انقلاب‌ سفید

شاه‌ در 19 دی‌ ماه‌ 41 (سالروز اصلاحات‌ ارضی‌) رسماً اعلام‌ كرد كه‌ قصد دارد اصول‌ ششگانه‌ای‌ را به‌ رفراندم‌ بگذارد كه‌ از آن‌ بعدها به‌ عنوان‌ انقلاب‌ سفید یاد كرد. تصمیم‌ به‌ اعلام‌ این‌ اصول‌ بعد از بازگشت‌ شاه‌ از آمریكا و به‌ دنبال‌ توافق‌ كندی‌ و شاه‌ آغاز شد كه‌ در پی‌ آن‌ شاه‌ با كنارگذاردن‌ امینی‌، خود ابتكار عمل‌ را در دست‌ گرفت‌ و برنامه‌ انقلاب‌ شاه‌ و ملت‌ را كه‌ شامل‌ 6 اصل‌ زیر بود اعلام‌ كرد: اصلاحات‌ ارضی‌ (كه‌ مرحله‌ اول‌ آن‌ در دوره‌ امینی‌ آغاز شده‌ بود)، ملی‌ كردن‌ جنگلها، اصلاح‌ قانون‌ انتخابات‌ شامل‌ اعطای‌ حق‌ رأی‌ و وكالت‌ مجلس‌ به‌ زنان‌، عرضه‌ سهام‌ انحصارات‌ دولتی‌ به‌ مردم‌ برای‌ تأسیس‌ منابع‌ ملی‌ اصلاحات‌ ارضی‌، سهیم‌ كردن‌ كارگران‌ در سود كارخانه‌ها، ایجاد سپاه‌ دانش‌ از طریق‌ فرستادن‌ دیپلمه‌های‌ وظیفه‌ به‌ روستاها برای‌ مبارزه‌ با بی‌سوادی‌.

در واكنش‌ به‌ اعلام‌ این‌ اصول‌، امام‌ برای‌ تبادل‌ نظر با مراجع‌ و علمای‌ قم‌ آنها را به‌ جلسه‌ای‌ دعوت‌ كرد. در این‌ جلسه‌ آیات‌ عظام‌ گلپایگانی‌، نجفی‌، شریعتمداری‌، حاج‌ شیخ‌ مرتضی‌ حائری‌ و داماد شركت‌ داشتند. امام‌ به‌ تشریح‌ ابعاد مسأله‌ پرداخت‌ و اهداف‌ شاه‌ و آمریكا را از انقلاب‌ سفید مطرح‌ كرد و خواستار موضع‌گیری‌ مناسب‌ از سوی‌ علما شد. اما در جلسات‌ اولیه‌ نتیجه‌ای‌ حاصل‌ نشد و جلسات‌ ادامه‌ یافت‌ تا بالاخره‌ قرار شد كه‌ از دولت‌ خواسته‌ شود تا نماینده‌ای‌ را به‌ قم‌ اعزام‌ و اهداف‌ و انگیزه‌های‌ شاه‌ را از طرح‌ این‌ اصول‌ تشریح‌ كند و نظرات‌ علمای‌ قم‌ را نیز به‌ شاه‌ ابلاغ‌ نماید.

به‌ دنبال‌ اعلام‌ این‌ تصمیم‌ ، یكی‌ از مقامات‌ دولتی‌ به‌ نام‌ بهبودی‌ و بنا به‌ درخواست‌ علما ، روانه‌ قم‌ شد و با علما به‌ گفتگو نشست‌. اما این‌ جلسه‌ نتوانست‌ ابهامات‌ را رفع‌ كند و علی‌رغم‌ اینكه‌ وی‌ چندین‌ بار بین‌ قم‌ و تهران‌ رفت‌ و آمد كرد و نظریات‌ و پیشنهادات‌ مقامات‌ روحانی‌ قم‌ و دربار را به‌ یكدیگر منتقل‌ كردند، اما نتیجه‌ مشخصی‌ به‌ دست‌ نیامد و ابهام‌ درخصوص‌ لوایح‌ ششگانه‌ هنوز وجود داشت‌ و جواب های‌ غیردقیق‌ درباره‌ این‌ ابهامات‌ را نزد علما افزایش‌ داد.

 

امام‌ در ادامه‌، اهداف‌ این‌ اقدامات‌ فریبنده‌ را گرفتار كردن‌ كشور در دام‌ استعمار دانسته و در بامداد روز 2 بهمن‌ 1341 امام‌ خمینی(س‌) طی‌ اعلامیه‌ای‌ برگزاری‌ رفراندم‌ را برای‌ تصویب‌ اصول‌ انقلاب‌ سفید بی‌اعتبار دانست‌. به‌ نظر می‌رسید كه‌ امام‌ جدای‌ از ماهیت‌ اقدامات‌ شاه‌، مهمترین‌ حمله‌ را متوجه‌ استفاده‌ از ابزار رفراندم‌ توسط‌ شاه‌ به‌ منظور توجیه‌ و پیشبرد اقدامات‌ خود می دانست و معتقد بود كه‌ استفاده‌ از این‌ ابزار ظاهر فریب‌ در جامعه‌ فاقد آزادی‌ ایران‌ می‌توانست‌ زمینه‌ای‌ برای‌ پیشبرد دیگر اقدامات‌ ضد اسلامی‌ و ضد ملی‌ شاه‌ باشد. به‌ همین‌ منظور مبارزه‌ با رفراندم‌ مهمترین‌ هدف‌ امام‌ خمینی(س‌) در این‌ مقطع‌ محسوب‌ می‌شود.

به‌ هر حال‌ به‌ دنبال‌ این‌ اعلامیه‌ مردم‌ و دانشجویان‌ در تهران‌ و طلاب‌ در قم‌ با شعار «رفراندم‌ قلابی‌ مخالف‌ اسلام‌ است» به‌ خیابان ها ریختند و با مأمورین‌ درگیر شدند و دیگر علما نیز به‌ حمایت‌ از امام‌ خمینی (س‌) و مخالفت‌ با رفراندم‌ پرداختند.

 

شاه‌ در 4 بهمن‌ وارد شهر قم‌ شد. امام‌ از مراجع‌ خواستند به‌ دلیل‌ حمله‌ نیروهای‌ انتظامی‌ به‌ مردم‌ (در بازار تهران‌، دانشگاه‌ تهران‌ و مدارس‌ علمیه‌ در قم‌ كه‌ به‌ مجروح‌شدن‌ جمع‌ زیادی‌ انجامید) تا زمانی‌ كه‌ شاه‌ نخست‌وزیر را بركنار نكرده‌ است‌، از ملاقات‌ با وی‌ خودداری‌ كنند.

به‌ همین‌ دلیل‌ شاه‌ در قم‌ با استقبال‌ مناسبی‌ مواجه‌ نگردید و همین‌ امر موجب‌ شد تا در سخنرانی‌ خود روحانیون‌ را به‌ عنوان‌ «ارتجاع‌ سیاه‌ قشری» و مخالف‌ اصلاحات‌ و «خائن‌تر از حزب‌ توده‌« بنامد و آنها را شدیداً مورد توهین‌ قرار دهد. و در چنین‌ شرایطی‌ در روز 6 بهمن‌، رفراندم‌ در جوی‌ از ارعاب‌ و فشار پلیسی‌ و سركوب‌ برگزار گردید. اما روحانیون‌ به‌ پیشنهاد امام‌ خمینی‌(س‌) در ماه‌ رمضان‌ آن‌ سال‌ با تعطیل‌ مساجد دست‌ به‌ اعتراض‌ منفی‌ علیه‌ اقدام‌ شاه‌ زدند. مبارزه‌ نیروهای‌ مذهبی‌ بعد از این‌ تحولات‌ ادامه‌ یافت‌ و این‌ امر به‌ تشدید عدم‌ اعتماد نیروهای‌ مذهبی‌ نسبت‌ به‌ اقدامات‌ دولت‌ انجامید. در دوم‌ فروردین‌ سال‌ 1342 بار دیگر در حالی‌ كه‌ نوروز آن‌ سال‌ را علما عزای‌ عمومی‌ اعلام‌ كرده‌ بودند ، نیروهای‌ نظامی‌ با حمله‌ به‌ مدرسه‌ فیضیه‌ در قم‌ به‌ ضرب‌ و شتم‌ طلاب‌ پرداختند و جمع‌ زیادی‌ از آنان‌ را مجروح‌ كردند. امام خمینی(ره)‌ به‌ دنبال‌ این‌ تحولات‌ كه‌ به‌ شفافیت‌ مواضع‌ طرفین‌ كمك‌ كرد ضمن‌ اشاره‌ به‌ اقدامات‌ سركوب‌گرانه‌ رژیم‌ مطرح می كند كه‌ ما از خدا می‌خواستیم‌ كه‌ این‌ دستگاه‌ ماهیت‌ خود را بروز دهد و خود را رسوا كند وی‌ افزود.

این‌ جریان‌ از روز عاشورا و در حركت‌ انبوه‌ عزادارانی‌ كه‌ شعارهای‌ سیاسی‌ در حمایت از امام‌ خمینی در تهران‌ و قم‌ می‌دادند و با سخنرانی‌ امام‌ در قم‌ در عصر عاشورا كه‌ حمله‌ اصلی‌ آن‌ متوجه‌ شاه‌ و وابستگی‌ او بود ، تشدید شد. در این‌ سخنرانی‌ بود كه‌ امام‌ خمینیضمن‌ فریب‌خواندن‌ انقلاب‌ سفید، از شاه‌ به‌ عنوان‌ مرتجع‌ سیاه‌ نام‌ برد كه‌ با حمایت‌ از اسرائیل‌ ، احكام‌ اسلام‌ را در خطر قرار داده‌ است‌. به‌ دنبال‌ این‌ سخنان‌، امام‌ در شب‌ 12 محرم‌ (15 خرداد 1342) دستگیر و به‌ زندان‌ منتقل‌ شد. این‌ امر واكنش های‌ مردمی‌ گسترده‌ای‌ را به‌ دنبال‌ داشت‌ و قیام‌ 15 خرداد را شكل‌ داد كه‌ به‌ كشته‌ و مجروح‌شدن‌ حدود 15 هزار نفر در شهرهای‌ تهران‌، قم‌، ورامین‌ و دستگیری‌ و تعدادی‌ از علما و مراجع‌ انجامید.

جمع‌ بندی‌ مواضع‌ امام‌ در روند قیام 15 خرداد؛

در این‌ مختصر ضمن‌ بررسی‌ نحوه‌ برخورد حضرت امام‌ با اصلاحات‌ پیشنهادی‌ پهلوی‌ دوم‌، از جمله‌ اصلاحات‌ ارضی‌، اصلاحات‌ اجتماعی‌ در قالب‌ برنامه‌ انقلاب‌ سفید، برنامه‌های‌ عمرانی‌ و اصلاحات‌ فرهنگی‌ و سیاسی‌ پیشنهادی‌ دولت‌ و حزب‌ رستاخیز، مشخص‌ گردید كه امام‌ در عین‌ اینكه‌ بر اساس‌ مبانی‌ نظری‌ عقل‌گرایانه‌ خود حامی‌ هر نوع‌ اصلاحات‌ واقعی‌ در حوزة‌ فرهنگ‌، سیاست‌ و اقتصاد است‌ اما عوامل‌ اجرایی‌ نوسازی‌ در كشور را عمال‌ استعمار می‌داند و اهداف‌ اصلاحات‌ را نیز اهدافی‌ دیكته‌ شده‌ در جهت‌ منافع‌ استعمار در كشور تلقی‌ می‌كند كه‌ شاه‌ مأمور است‌ آنها را انجام‌ دهد. بنابراین‌ همواره‌ با دیده‌ تردید به‌ اقدامات‌ انجام‌ شده‌ می‌نگریست‌ و این‌ عوامل‌ را ادامه‌ همان‌ عناصر وابسته‌ای‌ می‌دانست‌ كه‌ از زمان‌ رضاخان‌ كشور را تحت‌ سلطه اجانب‌ درآورده‌اند. بر این‌ اساس‌ امام‌ خمینی‌(س‌) از ابتدا تلاش‌ می‌كرد تا آن ها را به‌ عمل‌ در چارچوب‌ قانون‌ اساسی‌ (كه‌ می‌توانست‌ حافظ‌ شریعت‌ نیز باشد) وادار كرده‌، از اقدامات‌ خودسرانه‌ و قانون‌ ستیز آنها جلوگیری‌ نماید. نمونه‌ بارز آن‌ مخالفت‌ وی‌ با تغییر قانون‌ انتخابات‌ و همچنین‌ رفراندم‌ انقلاب‌ سفید بود كه‌ این‌ اقدامات‌ را عملی‌ غیرقانونی‌ می‌دانست‌. اصولاً امام‌ همواره‌ در این‌ ارتباط‌ از استبداد، قانون‌ ستیزی‌ و عدم‌ مشاركت‌ سیاسی‌ و محدود كردن‌ آزادی های‌ سیاسی‌ اجتماعی‌ بشدت‌ انتقاد می‌كرد. اما بعد از كشتار 15 خرداد و برخورد خشن‌ رژیم‌ با مخالفان‌، امام‌ استراتژی‌ رادیكال‌تری‌ را اتخاد كرد و معتقد بود كه‌ رژیم‌ پهلوی‌ اهدافی‌ را دنبال‌ می‌كند كه‌ در نهایت‌ به‌ سلطه‌ كامل‌ استعمار بر كشور و هدم‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ كشور منجر می‌شود. رك فوزی ، یحیی ،  علل و پیش زمینه های سیاسی و اجتماعی قیام 15 خرداد ، نقطه عطف ، ویژه نامه قیام 15 خرداد ، پرتال پژوهشی و اطلاع رسانی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

3.حمایت روزنامه ها و رسانه های تركیه از شاه امری طبیعی است چرا كه اقداماتی نظیر آن چه كه شاه در ایران انجام می داد مدت ها پیش از آن از سوی آتاتورك در تركیه صورت گرفته بود و این اقدامات الگویی برای فردی چون رضا شاه شده بود . با این اوصاف تخریب و تحقیر علما ، روحانیون و مردمی كه علیه فساد پهلوی قیام كرده اند از سوی نوچه های آتاتورك بعید به نظر نمی رسد و عجیب نیست.