پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ بعد از ورود امام خمینی به کشور، هنوز بقایای رژیم پهلوی در تهران و شهرهای مختلف وجود داشت و برای مهار انقلاب مردم ایران تلاش میکرد، لذا انقلابیون نیز همچنان با آنها درگیر بودند. گرگان، یکی از شهرهایی بود که محل درگیری نیروهای سلطنتطلب و ماموران رژیم پهلوی با مردم بود. در چنین شرایطی، گروههایی مثل سازمان منافقین نیز از فضای به وجود آمده سوءاستفاده میکردند تا خود را تجهیز کنند.
آیتالله نورمفیدی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره ادامه مبارزات مردم گرگان با رژیم پهلوی بعد از ورود امام خمینی به ایران میگوید: بعد از اینکه حضرت امام به ایران آمد... ما فورا به گرگان برگشتیم. مبارزات همچنان در همه جا ادامه داشت. روزها بازار گرگان تعطیل بود و همه کسبه، مغازههایشان را میبستند و در عوض شبها تا صبح باز میکردند و چراغها روشن بود. هنوز جنگ و گریز در کوچهها و محلات ادامه داشت. من هم در مسجد حاج آقا کوچک برنامهها و سخنرانیهای خود را ادامه میدادم. یکی از شبها وقتی که سخنرانی من در مسجد حاج آقا کوچک تمام شد، پلیس به مسجد حمله کرد و عدهای از بچههای انقلابی را کتک زده و دستگیر کرد. آن ایام من پیاده و قدم زنان از مسجد به منزل - که در همان نزدیکی بود- میرفتم تا اینکه پس از این حمله مأموران به مسجد، یک روز یکی دو نفر از ایادی رژیم شاه به دنبال من آمدند. به محض آنکه از اولین پیچ وسط کوچه گذشتم به سمت من تیراندازی کردند، اما به من اصابت نکرد.
آن ایام سلیمیزاده که از افسران جنایتکار شهربانی گرگان بود و پس از انقلاب هم اعدام شد، دائما در خیابان ها گشت میزد و با بلندگویش جو رعب و وحشت درست میکرد. در محلات شهر هم بین بچههای انقلابی و نیروهای پلیس جنگ و گریز بود.
این درگیریها چند روز ادامه داشت و شب ۱۹ بهمن، پاسبانها به انقلابیون حمله کردند و بعضی از مغازهها را آتش زدند و چند نفر را هم به شهادت رساندند. این قضیه ، خیلی برای من دردآور بود، به همین علت آن روز در اعتراض به این جنایت مأموران، به رئیس کل شهربانی کشور تلفن زدم و به او توپیدم که این چه بساطی است که در شهر گرگان درست کردهاید. حتی در این رابطه با مرحوم آیتالله طالقانی هم تماس گرفتم و تلفنی قضایا را به او گفتم.
سرقت اسلحه توسط منافقین در گرگان
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) هم در حال تکاپو بود و میکوشید با استفاده از فضای هرج و مرجی که به وجود آمده بود، خود را تجهیز کند. آیتالله نورمفیدی درباره تکاپوی منافقین برای تجهیز خود در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی میگوید: آن روزها... اعضای منافقین در گرگان به فکر جمعآوری اسلحه بودند. آنها سلاحها را جمع کرده و برده بودند. البته مدتی بعد از پیروزی انقلاب با یک برنامهریزی توانستیم مقداری از اسلحهها را از چنگشان بیرون بیاوریم. نحوه آن هم این طور بود که مدتی بعد از انقلاب یکی از جوانان انقلابی آمد و به من گفت: منافقین مقداری اسلحه در خانه او پنهان کردهاند. من هم با فرماندهی ژاندارمری گرگان تماس گرفتم -که آن وقت آقای دکتر میربهبهانی بود و خود من او را تعیین کرده بودم- و به او گفتم شما بدون آنکه برای آن جوان انقلابی دردسری درست شود، به عنوان اینکه گزارش مردمی برایتان رسیده، به آن خانه بروید و سلاحها را خارج کنید. نیروهای ژاندارمری رفتند و سلاحها را گرفتند و آوردند.
بعد که منافقین فهمیدند این کار من بوده، یک روز فاضل كبير و چند نفر دیگر از منافقین پیش من آمدند و اعتراض کردند و گفتند ما این سلاحها را گرفته بودیم که حفظ کنیم تا دست کسی نیفتد. من هم گفتم در این خصوص از آقای دکتر میر بهبهانی،فرمانده ژاندارمری سوال کنید.