پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ بعد از فرار محمدرضا پهلوی از کشور و نخستوزیری بختیار و شکل گیری شورای انقلاب، شهید بهشتی در جریان مکاتبه و ارتباط با فرستادگان بختیار مطالبی را طرح کردند که از جمله آن عدم مذاکره و قبول شرایط تحمیلی و مبهم از سوی دولت بختیار بود.
یکی از مباحث بسیار مهم و جنجالی تاریخ انقلاب اسلامی در مقطع پنجم بهمن تا دوازدهم بهمن ۱۳۵۷، تقاضای بختیار برای مراجعت به پاریس و دیدار با امام بود. این پیشنهاد نخست در شورای انقلاب و سپس با امام خمینی مطرح شد، که نظر نهایی این بود که بختیار در تهران استعفا بدهد و سپس برای دیدن امام به پاریس برود. خود امام هم تصویب کرده بودند که اگر او استعفا دهد میتواند با ایشان ملاقات کند. البته این امر با توجه به عدم استعفای بختیار، محقق نشد و توطئهای که میرفت پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران را در دقایق و لحظات پایانی با مشکل مواجه سازد، خنثی ساخت.
نقش شهید
بهشتی در خنثی سازی این توطئه بسیار کلیدی و حساس بود. وی خود، در این زمینه، چنین
می گوید: پس از آن
روزی که قرار بود امام به تهران بیایند و نگذاشتند و من آن روز در بهشت زهرا صحبت
کردم، در آن صحبت پیشنهاد کردم که آقایان علما و مدرسین (علمای مبارز و روحانیت
مبارز و مدرسین)، خوب است یکی از این شبها قراری بگذارند، جلسهای و تبادل نظری
داشته باشیم. این جریان قرارش در مدرسه دخترانه علوی گذاشته شده بود.
بعد از نماز مغرب و عشا بنده عازم آن جلسه بودم، به من اطلاع دادند که شورای انقلاب یک جلسه دارد؛ برای یک کار فوری و حتما شرکت کنید. وقتی وارد جلسه شدم، جلسه کارش را مدتی بود شروع کرده بود. آنجا دیدم آقای امیر انتظام یک متنی جلویشان بود، گفتند: بله، امروز عصر با پاریس صحبت شد و قرار شده است، بختیار یک اعلامیهای بدهد و برود آنجا و آنجا تکلیف استعفایش روشن شود. چون این بر خلاف قرار قبلی بود؛ برای من تعجبآور بود. گفتم: بخوانید، نوشته را خواندند، آن نوشته به نظر من خیلی سست آمد. گفتم: عجیب با این توافق شده است؟! گفتم اگر صحبت رأیگیری است متن هیچ چیزی که برای بختیار تعهدآور باشد، گنجانده نشده است.
پیشنهاد
کردم (حالا عین جمله یادم نیست) که این جمله را بگذارید: «می روم آنجا و تسلیم نظر
امام خواهم بود»، یا یک چیزی شبیه به این مطلب. ... همانجا گفتند یا رفتند با او
تماس گرفتند، گفتند: او این جمله را نمیپذیرد. گفتم: یک جملهای بگذارید که به هر
حال این روح و محتوا را داشته باشد، و الا عدول از نظری که قبلا امام هم آن را
تأیید کرده بودند، به نظر نادرست میآمد. به هر حال یک جمله دیگری که به همین معنا
بود، با تأکید و پیشنهاد من که بعضی از دوستان هم موافقت کردند، از جمله آقای
مطهری.
من از آنجا آمدم به جلسه آقایان علما و بلاد و مدرسین، مطالب را برای آنها گفتم. چند تا از دوستان بسیار ناراحت شدند و گفتند: «نه، آقا! اصلا نمیشود». گفتم که آنها گفتند که از پاریس موافقت شده، وضع حساس است، صحیح نیست که اگر آنجا گفتهاند: «میشود»؛ ما اینجا بگوییم: «نمیشود».
صحیح این است که باز با امام تماس بگیریم و اگر امام موافقت کرده باشند که برود آنجا تکلیف استعفایش روشن شود، مخالفت ما در اینجا درست نیست. برای اینکه در این برهه حساس از مبارزه، دشمن خيال میکند ما حتى رهبری امام را قبول نداریم؛ این به انسجام رهبری صدمه میزند.