پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛حسین شاهحسینی از چهرههای شاخص جبهه ملی که پدرش از نزدیکان آیتالله مدرس و مرتبطین با آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری بود در خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ضبط و ثبت شده است درباره اوضاع ایران در دوران کشف حجاب و اقدامات آیتالله حائری در مقابله با سیاستهای ضد دینی رضاخان میگوید: در كشف حجاب رضاخانی، پدر من جزء رؤسای اصناف بود...پدر ما جزء مخالفین [سیاست کشف حجاب] بود، خیلی شدید مخالفت میكرد و از تهران یكبار بلند شد و رفت خدمت آقای حاج شیخ عبدالكریم حائری كه مرحوم آقای زنجانی و یك عدهای هم پیشكارانشان بودند. ایشان رفته بود آنجا كه ما چه كنیم؟ آیتالله حائری حکم داده بود: «هیچ تبعیت نمیشود كرد، به هیچ وجه منالوجوه نپذیرید و تا آنجا كه میتوانید مقاومت كنید.»
...پدرم آن موقع میرفت درس مرحوم حاج شیخ عبدالكریم [حائری یزدی]... ولی در عین حال بعضی از روزها چند نفری بودند كه مرحوم حاج شیخ عبدالكریم میفرستاد اینها را تهران حالا چه میكردند، دیگر ماها نمیدانیم. دو سه شب میآمدند تهران دوباره برمیگشت و به قم میآمد.
پدرم [با کشف حجاب] مخالفت شدید میكرد و همیشه هم معتقد بود كه حریم و حرمت اسلام حجاب است. یادم نمیرود مادر من میگفت: پدرتان میگفت: «این چادری كه روی سر یک زن است، این لباس نیست كه بشود آن را عوض كرد، این عقیده است، این چادر عقیده است، آی زنها! اگر عقیدهتان را بخواهید عوض بكنید یعنی چادر را برداشتید ولی اینكه روی سرتان باشد یعنی ما عقیده داریم؛ همانطوری كه یك پرچم دست یك عدهای باشد نشان دهنده این است كه اینها آن شعاری كه روی پرچم نوشته قبول دارند. یك زن مسلمان هم شعارش این است كه من چادر سرم هست. این نموداری از عقیدهاش است، یادتان باشد لباسهایتان هر چه بود میتوانید عوض كنید، شوهرتان را هم میتوانید اگر اذیتتان كرد عوض كنید ولی عقیدهتان را عوض نكنید...»
...بعد شنیدیم كه [پدرم] آن موقعها میآمده تهران و هر شب خانه یكی از معممین تهران میرفته، پیام از طرف حاج شیخ عبدالكریم میبرده آنجا ولی چه بوده را نمیدانم...باز پدرم تعریف میكرد روزی عدهای نزد حاج شیخ عبدالكریم رفتند و به ایشان گفتند: آقا! این [رضاخان] دارد تغییر لباس مردها را میدهد. مثل اینكه مرحوم حاج شیخ عبدالكریم ریش زردی داشته، دست میاندازد و ریشهایش را میكند و میگوید: «این مقدمه است برای اینكه یواش یواش چادر را از سر زنهای ما بردارند، من نمیگویم كه لباستان را عوض نكنید ولی در عین حال مواظب باشید كه مقدمه چادر برداشتن از سر خانمها است، حواستان جمع باشد؛ این مردك [رضاخان] اگر بر خر مراد سوار بشود احتمال دارد كه بعد عمامه را هم از سر ماها بردارد. خیلی دقت كنید.»