پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی؛ در روز 28 خرداد 42 روزنامه اطلاعات در مقاله ای به وضعیت وخیم اقتصاد اشاره كرد. اعتراف بانك مركزی رژیم پهلوی به وجود بحران اقتصادی از بیكاری گرفته تا ركود شدید خود دلیل معتبری است كه این رژیم در اداره امور كشور تا چه اندازه بی كفایت بوده است.

28 خرداد 1342

روزنامه شاهنشاهی: بیكاری، فساد و بحران در كشور بیداد می‌كند

روزنامه اطلاعات امروز در سرمقاله خود به بحران‌های متعدد موجود در كشور پرداخت.

این روزنامه نوشت «امروز دست روی دل هر كه بگذاری می‌بینی فغانش به آسمان می‌رود كه كار نیست ، پول نیست ، بازار كساد است و البته مردم حق دارند زیرا متاسفانه یك چنین بحرانی در مملكت پیدا شده است »

این روزنامه دلیل بحران شدید اقتصادی در كشور را چنین به نقل از خوش كیش مدیر كل بانك ملی [1] تحلیل كرد كه « یكی از علل فرار سرمایه و ركود معاملات در نیمه دوم سال گذشته شایعاتی بود كه درباره مصادره و تقسیم مستغلات وجود داشت و بحث آن به كنگره اقتصادی كشید و چون این شایعه با قوت ترویج یافته بود هرچه مقامات مسئول می گفتند چنین فكری وجود ندارد به خرج مردم نمی رفت»

اطلاعات ادامه این بحران را به گردن قیام 15 خرداد انداخت و به نقل از خوش كیش نوشت «می رفت كه كم كم اثرات آن شایعه بی اساس از بین برود و معاملات رونقی بگیرد معهذا از 15 خرداد با پیشامدهای این ایام بار دیگر آثار بهبود وضع و اندك توفیقی كه به دست آمده بود از بین رفت»

این مقام افزوده است : در ایام اخیر كارخانجات معتبر آنقدر درآمد و فروششان تقلیل یافت كه حتی نتوانستند حقوق كارگران خود را بپردازند .

سرمقاله نویس اطلاعات در پایان نتیجه گرفته است : اگر ما از بیكاری و بی پولی می نالیم تقصیر ما و عكس العمل كارهای خود مان است . به قول عرب ها خود می زنیم و خود فریاد می كشیم. [رك اطلاعات ، 28 خرداد 1342 ، صفحه 2][2]

بانك مركزی دلایل بحران اقتصادی ایران را تشریح كرد

از سوی دیگر در گزارش تسلیمی به مجمع عمومی بانك مركزی ایران كه اخیرا تشكیل گردید وضع اقتصادی كشور تشریح شد .

در این گزارش نوشته شده كه با ادامه یافتن ركود و نتیجتا كاهش اطمینان به معاملات ، نرخ بهره برای وام گیرندگان معتبر كاهش یافت ولی تعداد كسانی كه معتبر شناخته می شوند معدود بود.

در این گزارش تصریح شده است : نتیجه اقدامات اولیای امور اقتصادی كشور بر پایه محكم تری استوار گردید ولی با وجود این اقدامات به علت عدم اعتمادی كه از عوامل مختلفه منجمله شایعات بی اساس ناشی می شد میزان سرمایه گذاری طویل المدت در رشته های مختلف كاهش یافت .

با وجود این بی اعتمادی گسترده بانك مركزی در پایان امیدواری می دهد كه « علل اقتصادی بحران سه ساله اخیر تا حدود زیادی منتفی گردیده است و محققا رشد اقتصادی كشور به نحو رضایت بخشی از سر گرفته خواهد شد » [اطلاعات ، 28 خرداد 1342 ، صفحه 16]

روزنامه های خارجی كه شاه را ضد ظلم خواندند!

با وجود سركوب خونین قیام 15 خرداد توسط رژیم شاه روزنامه لاسوئیس در شماره اخیر خود نوشت : شاهنشاه و دولت ایران دست به یك رشته اصلاحات اساسی زده اند كه هدف آن واژگون كردن اساس ظلم و بی عدالتی و بنیان گذاری ایران نوین و پیشرفته است !

این روزنامه در ادامه بدون در نظر گرفتن روی دادهای خونین اخیر نوشت : تحولات اقتصادی و اجتماعی ایران به طور مسالمت آمیز و در كمال آرامش صورت می گیرد. [اطلاعات ، 28 خرداد 1342 ، صفحه 16][3]

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت ها:

1- یوسف خوش‌كیش در سال 1339، از معاونت بانك سپه به مدیر‌كلی بانك ملی رسید و سپس سمت رئیس كل بانك مركزی به او تفویض گردید و با پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی به دلیل فسادهای كلان و خیانت در حق ملت ایران محاكمه و اعدام شد . مطبوعات كشور ۲۵ مرداد ۱۳۵۹ اعلامیه دادستانی انقلاب مبنی بر اعدام یوسف خوش كیش مدیر كل بانك مركزی در رژیم طاغوت را منتشر كرده بودند. در این اعلامیه، دادستانی انقلاب نوشته بود كه خوش كیش پس از محاكمه در روزهای ۱۸ تا ۲۰ مرداد ، مفسد فی الارض و محارب باخدا و رسول او تشخیص داده شد و سحرگاه ۲۴ مرداد۱۳۵۹اعدام گردید.

در این اعلامیه آمده بود كه خوش كیش در طول مدیریت خود ، به اقتصاد كشور خیانت بزرگ كرده بود و مرتكب هلاك حرث و نسل شده بود.

2- اعتراف بانك مركزی رژیم پهلوی به وجود بحران اقتصادی از بیكاری گرفته تا ركود شدید خود دلیل معتبری است كه این رژیم در اداره امور كشور تا چه اندازه بی كفایت بوده است ولی انداختن تقصیر این بی كفایتی به قیام مردم  نوعی فرافكنی است . طبیعی است كه خیزش مردم دلایلی دارد كه نارضایتی از حكومت یكی از دلایل و اصلی ترین علت آن است وقتی بحران وجود دارد انقلاب روی می دهد و طبیعی است كه انداختن تقصیر بحران به گردن انقلاب حركت از آینده به سوی گذشته است و در عرف منطقیون به این نوع حركت مغالطه گفته می شود . 

3- نادیده گرفتن روی دادهایی كه حتی رژیم شاه نتوانسته بود آن ها را انكار كند از جمله سركوب ملت ایران در خیابان های تهران كه به شهادت ده ها نفر منتهی شد و مسالمت آمیز خواندن اقدامات شاه از جمله عجایب روزگار است كه در كشورهای پیشرفته ای كه آزادی بیان شعار آنان است شگفت انگیز به نظر می رسد با این وجود گذر زمان نشان داده است كه مطبوعات غربی به راحتی می توانند در ازای دریافت رشوه چشم بر واقعیات ببندند و دروغ بنویسند.

تهیه و تنظیم: سید روح الله امین آبادی