پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حلقههای نیروهای انقلابی و مبارز ارتش در دوران نهضت اسلامی با ایجاد تشکیلات مخفی و سازماندهی شده، نفوذ اثرگذاری در ساختار ارتش رژیم پهلوی داشته و از این طریق علاوه بر مبارزه، خدمات شایانی به مبارزان انقلابی به ویژه در دوران پیروزی انقلاب ارائه کردند.
در زیر روایتهایی از چگونگی ساماندهی و ساز و کار این حلقههای
مبارزاتی از نظر میگذرد.
اولین جرقه تشکیل حلقههای مبارزاتی در ارتش رژیم
پهلوی
شهید صیاد شیرازی یکی از اولین کسانی است که از تشکیلات مخفی عظیم در دل ارتش برای مبارزه با رژیم پهلوی پرده برمیدارد. شهید سپهبد علی صیاد شیرزای در گوشهای از کتاب خاطرات خود میگوید: من استاد چند تا درس بودم و تدریس میکردم و این محمل خیری شده بود که خود به خود با دانشجوها در تماس باشم. موقع شروع هر درسی، بالای تخته مینوشتم: به نام خداوند بخشنده مهربان. هدف تبلیغ هم داشتم تا بدانند که من با نام خدا شروع میکنم و باید همیشه همین طوری باشند. یا به زبان انگلیسی که تدریس میکردم به همان زبان انگلیسی میگفتم In the Name of Allah اینها بر خیلیها اثر کرده بود و متوجه ذهنیت من شده بودند که چگونه وصل به اسلام هستم... یک جلسه داشتیم فقط برای تفسیر قرآن. به زبان انگلیسی با هم تشریک مساعی میکردیم و روی ترجمه قرآن کار می کردیم. این کار حال خوبی به ما داده بود و وقتی سر خدمت میآمدم سرشار از این حال بودم.
یک روز راحت باش بود؛ یکی از سروانها آمد داخل راهرو به من گفت: فلانی من به نظرم میرسد که تو به یک جاهایی وصلی و یک تشکیلاتی، یک برنامههایی داری. ما میخواهیم خواهش کنیم که ما را هم وصل کنی.
با ذهنیتی که شبکه ضداطلاعات برای ما درست کرده
بود، به او گفتم نه بابا، ما همان نمازمان را میخوانیم و خودمان هم یک مطالعاتی
داریم. حالا دنبال چه میگردی؟ آمدم او را سر بدوانم، دیدم نه این دست بردار نیست.
نام او سید حسام هاشمی بود. دیدم که نه این خیلی
اصرار میکند. گفتم حالا که این طور است من میآیم خانه شما. گفت باشد در خدمتتان
هستیم. گفت اجازه میدهید که برادر خانم من هم باشد؟ او هم دانشجو و سروانی بود به
نام صادقی پویا و الان تیمسار است. رفتم خانهشان، دیدم اینها خانمهای محجبهای
دارند و خیلی وضعشان اسلامی است. من همان جا به آنها مهر پیدا کردم و خیلی
اطمینان پیدا کردم که اینها مؤمن هستند. اینها شدند اولین هسته تشکیلاتی ما،
یعنی با همین مراجعه فهمیدم باید سازماندهی بکنیم، این طوری فایدهای ندارد.
وقتی که روی اینها کار کردیم دیدیم که نه الحمدلله اهل و جدی هستند، گفتیم پس حالا که این طور است یادتان باشد که دوره شما دارد تمام میشود. به هر پادگانی میروید در آن پادگان سازمان را تشکیل بدهید که بعد ما با هم مرتبط باشیم.
رفتند و بعد از مدتی به من خبر دادند که ما به لشکر 77 مشهد منتقل شدیم و توانستیم افرادی را شناسایی کنیم، ستوانی در قوچان داریم که خیلی انقلابی و خوب است. ولی خود شما اگر میتوانید او را ببینید. گفتم باشد، چون مسیر من درهگز است با خانواده میروم و به او سر میزنم؛ میروم پادگان قوچان و او را میبینم. البته به او ندا بده که آمادگی داشته باشد که کسی شکی نبرد.
این
سازمان و تشکیلات بعد همین طور سه نفر سه نفر متکی به من میشدند. آن سه نفر
همدیگر را نمیشناختند، یعنی سه نفر مستقل با خودم ارتباط برقرار میکردند. به این
ترتیب مسائل را کشاندیم به درون خانهها؛ خیلی زمینهها فراهم بود.
روحیه مذهبی و انقلابی نظامیان سالها پیش از پیروزی انقلاب
سرتیپ حسن همایونینسب در خصوص حضور نیروهای مبارز مذهبی در
ارتش رژیم پهلوی میگوید: امام با تکیه بر اطلاعات دقیق، میدانست که در
ارتش نیروهای ریشهدار که عاشقانه به اسلام و انقلاب اسلامی وفادارند بسیار وجود
دارد. او آگاه بود که در میان افسران و نیروهای ارتش عناصر پاکباختهای وجود دارد
که زنگارها و زشتیهای ارتش شاهنشاهی در آنان راه نیافته و پلیدیهای نظام
شاهنشاهی آنان را نیالوده است و آنان عشق و وفاداری به اسلام و اندیشه اسلامی را
در خود حفظ کردهاند که فرصت مطلوبی پدید آید تا فداکارانه در راه تحقق آرمانهای
والای انقلاب اسلامی جاننثاری کنند.
چه میزان از مردم ما در جریانند که سالها قبل از پیروزی انقلاب، توسط عدهای از گمنامان، اسلامشناس شجاع و تربیتشده در مکتب حسینی به صورت مخفی با تشکیلات بسیار قوی و دقیق هم در بیرون از ارتش و هم در درون ارتش نفوذ کردند و تلاشهای بسیاری به معنی حرکت اسلامی و انقلاب اسلامی انجام میدادند؟ کار این حرکت اسلامی تشکیلاتی و سیاسی پنهان، این بود که نیروهای مؤمن و وفادار به اسلام و فداکار و جاننثار را در سراسر ارتش شناسایی میکرد و طی مراحل گوناگونی، آنان را سازماندهی مینمود. هدف از این کار این بود که با ساماندهی و سازماندهی نیروهای انقلابی و اسلامخواه، ارتش بتواند از درون ضربات خود را به نظام حاکم وارد سازد و دِین خود را نسبت به حرکت امام ادا کند. و همه میدانیم در آن جو خفقان و ویرانگر و آن هم در ارتش شاهنشاهی آن روز تا چه حد این حرکت خطرناک و مشکلآفرین بود.
دانشکده افسری ارتش، کانون جذب و سازماندهی نیروهای
انقلاب
ناصر رحیمی از اعضای فعالی بود که هم در درون ارتش و هم در خارج از ارتش در جذب نیروهای متدین برای مبارزه علیه رژیم پهلوی اقدام میکرد، او استاد دانشکده افسری بود که در سال 43 وارد این دانشکده شد. وی به همراه شهید نامجو - هر دو از اعضای هیئت علمی بودند - در جذب افراد مؤمن و مبارز در داخل و از دانشکده افسری میکوشیدند و با افراد مورد نظر جلساتی را تشکیل میدادند. امیر (تیمسار) توتیایی در خصوص جلساتی که توسط ناصر رحیمی برگزار میشد اظهار میدارد: انگیزه و اهداف ما از تشکیل جلساتی که با مسئولیت ناصر رحیمی برگزار میشد این بود که نیروهای متدین دانشکده افسری گرد هم جمع شوند و اتحاد و همدلی در بین آنها ایجاد شود، چرا که آنها بعد از سه سال وارد محیط ارتش شده و در سطح ایران پخش میشدند. بدین ترتیب آنها بعد از این دوره دانشکده نیز با هم در ارتباط باقی میماندند.
از دیگر نظامیانی که در گروه بینام نقش بسیار مهمی را ایفا نمود، شهید سید موسی نامجو بود. وی پس از فوت ناصر رحیمی، تقریبا تمام اقدامات او را بر عهده گرفت و مرتبا در دانشکده افسری با افرادی نظیر شهید اقاربپرست، شهید کلاهدوز، امیر سرتیپ محمدرضا رحیمی و... ارتباط داشت. از مهمترین اقدامات شهید نامجو جذب و شناسایی افراد بود و این امر به واسطه شناخت جامع و کاملی بود که وی از ارتشیان داشت.
به گفته جاسبی: یک روز قرار گذاشتیم شهید نامجو دانشجویان مذهبی و واجد شرایط را توسط دانشجویان بالاتر شناسایی و به جلسه خصوصی امیر سرتیپ رحیمی راهنمایی نماید. شناخت و ارزیابی ایشان از پرسنل ارتش بسیار دقیق بود و از وضعیت فکری آنها آگاهی داشت. ایشان اعتقاد راسخی داشت که جهت دگرگونی در وضعیت ارتش باید کار را از دانشکده افسری شروع کرد. نامجو به دانشجویان خیلی اهمیت میداد و همواره میگفت که دانشکده افسری باید فیضیه ارتش باشد و بحمدالله تا حدود زیادی هم موفق بود. بر اعمال و رفتار دانشجویان نظارت داشت و حساسیت به خرج میداد و معتقد بود که نقاط ضعف دانشجویان باید شناسایی و برطرف گردد. در زمان دانشجویی وقتی افسر نگهبان میشد، همه دانشجویان و پرسنل نگهبان دانشکده حساب کار خود را میکردند. چون میدانستند که در این امر خیلی جدی و مسئولانه برخورد میکرد. موقع نگهبانی معمولاً نماز مغرب و عشای خود را در نمازخانه میخواند که این امر نیز برای دانشجویان مذهبی و علاقهمند به دین قابل توجه و مفید بود.
یکی دیگر از اقدامات
تاثیرگذار شهید نامجو در دانشکده افسری تشکیل نمازخانه بود. با تقویت بنیه
مذهبی دانشجویان دانشکده افسری، علاقهمندی آنان به برگزاری مراسم نماز جماعت و
متعاقب آن برپایی و تاسیس محل به عنوان نمازخانه نیز بیشتر شده بود. بنابراین شهید
نامجو با تشویق دانشجویان نمازخوان از کلیه گردان مبلغ سیهزار تومان جمعآوری
کرده و با هزینه شخصی دانشجویان، نمازخانه را تشکیل داد. امیر (تیمسار) توتیایی در
خصوص تاثیر تاسیس این نمازخانه چنین میگوید: «... تاسیس نمازخانه در دانشکده
افسری تاثیر مثبتی داشت و مهمترین حسن آن این بود که اتحاد و هماهنگی خاصی بین نیروهای
متدین دانشکده افسری ایجاد شد. از فعالیتهایی که در نمازخانه انجام میشد جلسات
قرائت قرآن در چهارشنبه شبها بود که به منظور شناخت اشخاص و سازماندهی افراد
متدین شکل گرفت».
پخش
اعلامیه در نیروهای مسلح با امضاء «ارتش اسلامی انقلاب»
یکی از مهمترین فعالیتهای شاخه نظامی گروه بینام پخش اعلامیه بود. امیر سرتیپ رحیمی در این خصوص میگوید: در دورانی که تحولات جامعه و انقلاب سرعتی تصاعدی داشت، برنامه ما از طرفی بنزین ریختن در تنور انقلاب و از طرف دیگر تضعیف روحیه تهاجمی ایادی رژیم بود. کار من پخش اعلامیههایی در نیروهای مسلح بود و با اسم و امضاء «ارتش اسلامی انقلاب» نوشته و در منزل شهید عباس ناطقنوری در باغ فیض (که گاهی هم جلسات ما در آنجا تشکیل میشد) تکثیر و در پادگانها یا در واحدهای حکومت نظامی مستقر در سطح شهر توزیع و پخش میشد.
منبع: کتاب "گروه بینام"، موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی