به گزارش پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، نشست معرفی و بررسی کتاب «چالش هستهای» از منشورات موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی با حضور حجتالاسلام سید محمود نبویان نویسنده این اثر و دکتر علی باقری معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی در محل باشگاه خبرنگاران پویا برگزار شد.
در ابتدای این نشست، حجتالاسلام نبویان هدف از نگارش این کتاب را تبیین دقیق وقایع تاریخی دانست و گفت: با توجه به مسئولیتم در کمیسیون بررسی برجام این دغدغه همواره وجود داشت که یک سابقهای از روند مذاکرات در مسئله هستهای را بنویسم تا مردم با این پرونده به خوبی آشنا بشوند. ما در این کتاب به دو نکته توجه خاصی کردیم. اول اینکه برای فهم و درک بهتر مخاطب و همچنین آشنایی بیشتر با این مسئله فوائد انرژی هستهای در حوزههای مختلف را بیان کردیم. همچنین اصطلاحات هستهای را هم معرفی کردیم.
نبویان با اشاره به اینکه این کتاب براساس مستندات واقعی تدوین شده است گفت: کتاب «چالش هستهای» برخی از مستنداتش مطالبی است که سازمان انرژی هستهای به چاپ رسانده و همچنین یکی از منابع آن کتابخاطرات حجتالاسلامحسن روحانیاست.
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی گفت: آقای روحانی در کتاب خاطرات خود بزرگترین مشکل این پرونده را ورود سانتریفیوژهای آلوده به چرخه هستهایعنوان میکند. روحانی در این کتاب میگوید: «وارد کردن حدود 100 سانتریفیوژ آلوده در زمان آقای هاشمی توسط افراد غیرمتخصص مشکلات جدی را برای ما به وجود آورد. زمانی که از اینها نمونهبرداری شد آلودگی 20، 36، 54، 75، 79 و 80 درصدی را کشف کردند، چرا که این سانتریفیوژها کل محیط را آلوده کرده بودند. بلافاصله پس از ارائه گزارشنامه 3 وزیر آلمان، انگلیس و فرانسه به دست ما رسید که هستهای باید متوقف شود چرا که ایران به دنبال بمب است.»
نبویان در افزود: از نکات بسیار قابل توجه در دوران مسئولیت آقای روحانی در پرونده هستهای، تعلیق تقریبا تمام فعالیتهای مهم هستهای کشور بود که به دنبال آن، کشورهای اروپایی از ایران توقف کامل برنامه هستهای را خواستار شدند.
نویسنده کتاب «چالش هستهای» با اشاره به خاطرات حجتالاسلام حسن روحانی درباره تعلیق فعالیتهای هستهای گفت: متاسفانه روند عقبنشینی موجب شد که اروپاییها بر مطالبات خود در مورد مدت تعلیق بیافزایند. بعد از 20 ماه از آغاز تعلیق، اروپاییها در نامهای در تاریخ 11 مرداد 1384(2 اوت2005) به ایران آوردهاند که ایران باید همچنان به تعلیق وفادار باشد در غیر اینصورت فرایند مذاکرات متوقف خواهد شد.
نبویان در ادامه گفت: پس از پذیرش تعلیق از سوی ایران، آقای روحانی تاکید میکند که مراد از تعلیق، صرفا تعلیق گازدهی به سانتریفیوژها استو شامل هیچ امر دیگر نمیشود. در تاریخ 24/7/1382 محمد البرادعی با هدف مذاکره با مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران پیرامون مفاد قطعنامه سپتامبر شورای حکام به ایران سفر و با حسن روحانی دیدار می کند. در این دیدار آقای البرادعی درخواستهای خود را از ایران مطرح میکند؛ او تاکید میکند که ایران باید پروتکل الحاقی را بپذیرد، غنیسازی را تعلیق کند. آقای روحانی از آقای البرادعی میپرسد: «من از جنابعالی میپرسم مقصود شما از تعلیق چیست؟ آیا مقصود این است که فقط گازدهی را موقتا متوقف کنیم؟» البرادعی در پاسخ میگوید: «بله، دقیقا همین است.» آقای روحانی میگوید: «از نظر ما معنای تعلیق این نیست که فعالیت قطعهسازی یا مونتاژ کردن و امثال آنها را متوقف کنیم. آنچه ما میفهمیم، معنای تعلیق، فقط گازدهی است.تعلیق ولو محدود و کوتاه مدت بسیار دشوار است.» آقای البرادعی نیز با قبول تفسیر آقای روحانی مجددا تاکید میکند که: «من فکر میکنم تعلیق به این معناست که ورود مواد هستهای را موقتا متوقف کنید.»
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی گفت: به اعتقاد آقای روحانی، در زمان تصدی ایشان، مسئله هستهای از دوش نظام برداشته شد ولی در زمان تیم بعدی-یعنی تیم آقای لاریجانی- مسئله هستهای دوباره بار نظام شده بود.
نبویان افزود: آقای روحانی مدعی است که در زمان مسئولیتش، مسئله نظامی به پرونده هستهای ایران وارد نشده بود، اما در تیم بعدی این مسئله وارد پرونده هستهای شد.
در ادامه این نشست علی باقری معاون سابق دبیر شورای عالی امینت ملی گفت:عبرت گرفتن از گذشته و کسب تجربه از اتفاقات گذشته، به منظور عدم تکرار اشتباهها و از دست ندادن فرصتها، امری عقلایی است که هیچ انسان عاقلی نمیتواند در لزوم آن تردید کند، براین اساس روایت از وقایع گذشته بسیار حائز اهمیت است، اما نکتهمهم آن است که رعایت الزامات درک و فهم درست و دقیق واقعیتهای گذشته به گونهای که ما را به حقیقت رهنمون میسازد، اهمیت زایدالوصفی دارد.
وی ادامه داد: اولین ملاحظهمهم در روایت درست وقایع گذشته، دریچهنگرش به واقعیتهای گذشته است. به عبارت دیگر مهم است که واقعیتها را با چه عینک و از چه دریچهای مینگریم، چرا که عدم دقت در نوع نگاه و دریچهنگرش به واقعیتهای گذشته، نه تنها تأثیری در کسب تجربه برای عدم تکرار خطاهای گذشته ندارد، بلکه میتواند به عنوان توجیه و ابزاری برای فرورفتن در مسیر اشتباه گذشته هم مورد استفاده قرار گیرد.
باقری ادامه داد:در این چارچوب، غربگرایان با ژست واقعگرایی مدعی هستند که واقعیت محض را روایت میکنند، ولی با این وجود، آنها در روایت رویدادهای گذشته از ترفند واقعنمایی استفاده میکنند و به همین دلیل نیز مخاطب را از دسترسی به حقیقت واقعیتهای گذشته محروم نموده و افکار عمومی را از دستیابی به حقیقت محروم میکنند. در مقابل، گفتمان انقلاب اسلامی بر واقعگرایی هنگامی محقق خواهد شد که هدف ما واقعبینی باشد.
این دیپلمات گفت:همه به خاطر داریم که چند سال قبل غربگرایان، انقلابیها را مسخره میکردند و میگفتند منتقدان برجام مخالف چیزهای نو هستند. در حالی که همان زمان انقلابیها به جریان غربگرای طرفدار برجام پاسخ دادند که ما مثلا مخالف هواپیمای نو نیستیم، ولی هواپیمای نو حقیقت واقعیت برجام نیست، بلکه این نمایش واقعیت برجام است. واقعیت برجام تهی کردن دست ملت ایران از مؤلفههای قدرت در برابر دشمنان و گستاختر کردن دشمن در تعدی به حقوق و منافع ملت ایران در آینده است که متأسفانه امروز حقیقت واقعیت برای همه نمایان شد.
وی ادامه داد:در موضوع مذاکره با آمریکا نیز همین اختلاف نگاه وجود دارد؛ غربگرایان با واقعنمایی و برجستهسازی چند دستاورد ظاهری، موقت و زودگذر از مذاکره، ادعا میکنند که واقعگرایی آن است که با آمریکا مذاکره کنیم. به عبارت دیگر، غربگرایان برای توجیه مذاکره با آمریکا صرفا نشاط و خوشی موقت و ظاهری فرد مبتدی در مصرف مواد مخدر را برجسته میکنند و اینگونه به افکار عمومی القا میکنند که مذاکره با آمریکا دارای دستاورد است. این در حالی است که انقلابیها عاقبت کار را میبینند و میفهمند که نتیجهمذاکره با آمریکا موجب تضییع حقوق ملتو پایمال شدن منافع ملی خواهد شد و در بهترین حالت میتواند ما را هم به یک گاوشیرده دیگر تبدیل کند.
باقری یادآور شد:دومین ملاحظهمهم در روایت واقعیتهای گذشته، آن است که همهپدیدهها و تحولات مرتبط با واقعیت مورد بحث، به دقت بررسی شده و در معرض مخاطب قرار گیرد.
عضوسابق تیممذاکره کننده هستهای افزود:سومین ملاحظهمهم در روایت واقعیتهای گذشته، مبانی ایدئولوژیک نگرش به واقعیتها است، چرا که هیچ روایتی از گذشته نمیتواند فارغ از الزامات نگاه ارزشی فرد بررسی کننده باشد. دست کم دو دیدگاه مبتنی بر آموزههای ایدئولوژیک در این زمینه وجود دارد: دیدگاه حقمحور و دیدگاه سهممحور. تفکر انقلاب اسلامی مبتنی بر دیدگاه حقمحور و در مقابل، تفکر لیبرالیسم که توسط جریان غربگرا در داخل دنبال میشود، مبتنی بر دیدگاه سهممحور است.
باقری با تشریح گفتمان حق محوری گفت:این گفتمان به این معنا است که چون ملت ایران دارای حقوق گوناگون از جمله سیاسی، اقتصادی و علمی است، پس حق دارد رژیم صهیونیستی را به رسمیت نشناسد، حق دارد از انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز استفاده کند، حق دارد دربارههر موضوعی که جوانانش توان دارند و کشور به آن نیاز دارد، به تحقیق و پژوهش بپردازد و...
باقری ادامه داد:غربگرایان که پیروان گفتمان سهممحوری هستند یا معتقدند که ملت ایران از حقوق سیاسی، اقتصادی و علمی برخوردار نیست و یا تصریح دارند که با وجود برخورداری ملت ایران از چنین حقوقی، ولی از آنجا که قلدرهای دنیا به ویژه غربیها و در رأس آنها آمریکا با استفاده از سازوکارهای قدرتی خود مانند سیطره مالی در جهان و یا ساختارهای قدرتی مانند شورای امنیت سازمان ملل اجازه نخواهند داد که ملت ایران از حقوق خود از جمله حق هستهای بهرهبرداری کند و چنانچه ملت ایران بخواهد برخلاف خواست آمریکا عمل کند، با هزینههای مختلف از جمله تحریمها مواجه میشود، پس توان استیفای حقوق وجو ندارد، لذا نگاه حقمحوری با واقعگرایی تناسبی ندارد.
وی تاکید کرد: پس هم غربگرایانی که برای ملت ایران هیچ حقی قایل نیستند و هم غربشیفتگانی که قایل به حقوق ملت ایران هستند، ولی تأکید دارند که استیفای این حقوق ممکن نیست، مروج گفتمان سهممحوری هستند.
معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی افزود:از پیامدهای کنار گذاشتن رویکرد حقمحوری در مناسبات بینالمللی آن است که در توافق با بیگانگان به جای تکیه بر توانمندیهای درونی و تعبیه سازوکارهایی ضمانتی که سکان آن در اختیار خودمان باشد، به ابزارهای بیخاصیت یا سازوکارهایی متکی میشویم که سکان آن نهتنها در اختیار ما نیست، بلکه دشمنان ما صحنهگردان آن هستند. برهمین اساس هم بود که در برجام به جای تعبیه سازوکار گام به گام (یعنی یک گام ما در ازای یک گام طرف مقابل) که مورد تأکید رهبری هم بود، مذاکرهکنندگان ضمانت اجرای تعهدات طرف مقابل را به تصمیم شورای امنیت سازمان ملل گره زدند. به عبارت دیگر، به جای اتکا به صخره قدرت ملی، به دیوار سستبنیان حقوق بینالمللی اتکا کردن و ترامپ هم از این نقطه ضعف نهایت استفاده را نمود و با تصمیم خود در خروج از برجام، عملا حقوق بینالمل را به زبالهدان انداخت و متحمل هیچ هزینهای هم نشد.
این دیپلمات ادامه داد: در نگاه انقلابیها، مشکل آمریکا فقط در بیاحترامی به ملت ایران نیست که با رفع آن بتوان با آمریکا مانند یک دولت عادی برخورد نمود، بلکه مشکل آمریکا در زیادهخواهی، سلطهجویی، عهدشکنی و عدم پذیرش حقوق مسلم و منافع حیاتی ملت ایران است که این خصوصیتهای ذاتی با مذاکره قابل حل نیست، بلکه این ویژگیها مبنای مذاکرات آمریکا است.
باقری با اشاره به اینکه غربگرایانی که معتقد به سهممحوری هستند، باز هم مذاکره با آمریکا را تجویز میکنند، گفت: در همین چارچوب است که با وجود این همه دشمنی آمریکا و اعمال انواع و اقسام فشارها علیه ملت ایران که به اذعان خودشان سیاست فشار حداکثری را علیه ملت ایران دنبال میکنند، غربگرایان که معتقد به سهممحوری هستند، باز هم مذاکره با آمریکا را تجویز میکنند، چرا که مبنای غربگرایان در تحرک سیاسی قدرت داخلی و هدف آنها در نقشآفرینی سیاسی تأمین منافع ملی نیست، بلکه مبنای آنها در حرکت سیاسی قدرت برتر آمریکا و هدف آنها در نقش آفرینی سیاسی تأمین مطالبات آمریکا است. در این چارچوب آنها معتقدند که با تامین خواستههای آمریکا، سهمی هم برای ایران در نظر گرفته خواهد شد و برای تعیین این سهم باید به مذاکره تن داد و برای دریافت این سهم باید پاید توافق مورد نظر آمریکا را امضا نمود.
باقری در پاسخ به این سوال که نتیجه دیپلماسی مقاومت را چگونه ارزیابی میکنید گفت:تجربه نشان میدهد دیپلماسی مقاومت ارزشمندترین راه برای مقابله با دشمن است. به عنوان مثال عرض میکنم در زمان مدیریت آقای روحانی در سالهای 82 تا 84 دوستان به دنبال مذاکره با آمریکا بودند و حتی قولهایی در مورد مسئله فلسطین هم به طرف آمریکایی داده بودند که آنها گفتند ما با تروریستها مذاکره نمیکنیم ولیهمین آمریکا در سال 89 ظرف مدت 45 روز 25 بار درخواست مذاکره دوجانبه را با ما داد. نمیخواهیم بگوییم مذاکره با آمریکا مزیت است بلکه این نتیجه مقاومت است که دشمن به دنبال تو میآید.
علی باقری در پایان درباره ضرورت نگارش کتاب در حوزه هستهای و در رابطه با کتاب «چالش هستهای» گفت: نگارش چنین کتابهایی به نظر من یک ضرورت است و واقعا نیاز بود که جریان انقلاب در این حوزه وارد روایتگری شود. چرا که کتاب منبع و منشاء ذهنیت آیندگان خواهد شد مقاله، مصاحبه و سخنرانی و ... هیچکدام مبنا نیست و این کتاب است که در دست پژوهشگران خواهد بود و نفس کتاب حجیت تاریخی دارد. از این جهت بسیار مهم است که از زوایای مختلف به بحث هستهای نگاه شود تا آن حقیقت موضوع کشف شود.