پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ نهضت اسلامی امام خمینی و در پی آن پیروزی
انقلاب اسلامی تأثیر شگرفی در هویت مسلمانان در مناطق مختلف جهان داشت. یکی از
بهترین این نمونهها را میتوان در منطقه کشمیر و مسلمانان آن اعم از شیعه و سنّی
دانست. برخی از این تأثیرات در کتاب خاطرات «سید حسین قلبی رضوی کشمیری» که توسط
مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده آمده است که در ادامه از نظر میگذرد.
در كشمیر علمای بانفوذی
فعالیت داشتند، از جمله آنها روحانی سرشناس و بانفوذ، حجتالاسلام و المسلمین
مرحوم حاجسیدیوسف موسوی صفوی بود. دیگر روحانیان شیعی منطقه كشمیر و اطراف آن
نیز اغلب مقلد و مروج مرجعیت امام بودند كه بعد از رحلت آیتالله العظمی سیدمحسن
حكیم، امامخمینی(ره) را مرجع تقلید انتخاب كرده بودند. و اینگونه، اكثریت شیعیان
كشمیر از امام تقلید میكردند.
روحانی
سرشناسی كه در خدمتش بودیم، عاشق امام، و به مانند اویس قرنی بود. بهرغم اینكه امام
را ندیده بود مروج و مقلد ایشان بود. او شخصیتی والا داشت و باسواد بود. در آن لحظه
كه او خبر را شنید، دیدم كه اشك میریزد. بعد ابراز كرد: «ما با ایشان (امام)
مكاتبات داشتیم و الان كه از نجف خارج شدهاند، نمیدانم با چه نشانهای با ایشان
مكاتبه كنیم».
خبر
تبعید را كه اعلام كردند، تمام شیعیان عزا گرفتند. وقتی خبر به این صورت اعلام شد
كه مرجع تقلید ما را تبعید كردهاند، غوغایی در كشمیر بهپا شد و تظاهرات و
اعتراضاتی علیه حكومت عراق[صدام] صورت
گرفت. من به امام به عنوان مرجع تقلید علاقه داشتم و بعد از آن حادثه، اخبار را با
دقت پیگیری میكردم و لحظهبهلحظه به رادیوی كشورهای مختلف گوش میدادم. این
ماجرا ادامه یافت تا روزی كه امام در پاریس مستقر شدند و از آنجا انقلاب را رهبری
كردند.
نفوذ معنوی حضرت
امام در کشمیر
سید
حسین رضوی در بخش دیگری از خاطرات خود درباره تأثیر نهضت اسلامی امام خمینی بر
مردم کشمیر میگوید: شخصی به نام «محمود الحسن قریشی» زمانی رئیس زندان مركزی كشمیر
بود و الان بازنشسته شده است. در روزهای اوایل انقلاب شیعهای سرشناس در كشمیر فوت
شد و مراسم سوگواری وی در «سرینگر» برگزار گردید. در آن منطقه وقتی كسی فوت میكند،
مراسم یادبود برای او برگزار میشود كه در آن روحانیان و صاحبنظران جمع میشوند و
سخنرانی میكنند. فرد مزبور در مراسم ترحیم حضور یافت و صحبت كرد. او در خلال صحبتهایش
گفت: «اعتراف میكنم با آنكه در ابتدا مسلمان بودم، از دین خارج شدم و مرام كمونیستی
اختیار كردم. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و نهضت امامخمینی، درباره انقلاب
ایران مطالعه كردم و فهمیدم انسانی كه سلاحی جز نام خدا و توكل به او در دست ندارد،
وارد میدان شد و ابرقدرتهای جهان در مقابلاش ایستادند، اما او پیروز شد و حكومتی
مثل حكومت شاهنشاه ایران را سرنگون كرد و انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند. من
با مطالعه درباره این انقلاب پی بردم كه خداوند هست و قدرتی غیرمادی دارد. من به
این قدرت غیبی ایمان آوردم و الان اعلام میكنم كه دوباره مسلمان شدهام».
تعبیر اهل تسنن کشمیر درباره امام خمینی
سید حسین رضوی کشمیری در
بخشی دیگر از کتاب خاطرات خود میگوید:
انقلاب اسلامی ایران و نهضت امام خمینی به اعتقاد من بعد از لبنان، اثر مستقیمی در
کشمیر گذاشت که بسیار چشمگیر بود. شیعه و سنی بدون استثنا از انقلاب ایران تأثیر
گرفتند. من بدون اغراق میگویم که بعضی از سنیهای تحصیل کرده، استادان دانشگاه و
حقوقدانان را دیدم که از ما بیشتر و بهتر، انقلاب امام را فهمیده بودند.
روزی از یک روحانی که از ایران به کشمیر آمده بود،
دعوت کردیم تا در جمع عدهای از مسلمانان تحصیل کرده کشمیر اعم از شیعه و سنی حضور یابد و برایشان سخنرانی کند. در میان
آنان صدها نفر تحصیل کرده، استاد دانشگاه، پزشک، مهندس و حقوقدان حضور داشتند. محل
اجتماع نیز منزل آقای غلامعلی گلزار بود.
مهمانی که از ایران آمده
بود، حجتالاسلام والمسلمین آقای اوحدی بود. ما
از این فرصت استفاده کردیم تا از ایشان برای برنامه پرسش و پاسخ دعوت کنیم. در آنجا
آقای اوحدی سخنرانی کرد و ما متن آن را ترجمه کردیم. بعد از آن، تحصیل کردهها و
حضار سؤالاتی درباره انقلاب ایران و امام خمینی پرسیدند و ایشان جواب دادند.
سپس یکی از حضار که اهل تسنن بود به نام "مهندس غلام قادر صوفی" برخاست و سخنرانی کرد. سخنرانی او خاطرهای فراموش نشدنی است که مایلم آن را ذکر کنم: وقتی آقای صوفی برای سخنرانی برخواست گفت: شما شیعیان چه امام خمینی را مرجع تقلید بدانید و چه نایب امام زمان(عج) یا نعوذ بالله خود امام زمان بدانید برای ما تفاوتی نمیکند. آنچه ما اعتقاد داریم این است که این مرد مجاهد، "خلیفه الله فی الارض" است . اگر مسلمانان جهان از این خلیفهالله پیروی کنند ما میتوانیم با استعمار جهانی مقابله کنیم.
تهدید فعالان انقلابی اهل سنّت کشمیر توسط رژیم
آلسعود
وقتی كتاب را به دست من دادند، همانجا نشستم و
به سرعت شروع كردم به ترجمه كتاب از فارسی به اردو. این كار تمام شب (از غروب تا
طلوع فجر) به طول انجامید و به پایان رسید. فردای آن روز حاصل كار را در اختیار سردبیر
مجله، آقای یوسف دلیر، قرار دادم. ایشان نوشته مرا ویرایش كرد و آن را به پنج
مقاله بزرگ تقسیم نمود. نتیجه كار دوباره در اختیار من قرار گرفت كه آن را خطاطی
كنم. بدینترتیب نشریه «ترجمانالحق»،
شماره ویژه انقلاب اسلامی به چاپ رسید. آن شب بدون اطلاع من دخترم بنتالهدی به
دنیا آمده بود. آنقدر من عاشق انقلاب بودم كه شب تا صبح كار كرده بودم و از همسر
و فرزندم خبر نداشتم.
در حین خوشنویسی آن
مطالب بودم كه آقای یوسف دلیر با من تماس گرفت و گفت: «میدانی چه شده؟» گفتم:«خیر»
گفت: «وقتی آقای دكتر یوسف العمر به ما پیشنهاد كرد كه ما ویژهنامه انقلاب
اسلامی را چاپ كنیم، در هیئت رئیسه «حلقه مطالعات اسلامی» مطرح شد كه اگر ما این
كار انجام دهیم، كمك مالی عربستان سعودی به ما قطع خواهد شد.»
چون آنان جماعت اسلامی بودند، عربستان سعودی از جنبه فكری و دیگر جنبهها به ایشان كمك میكرد. البته آنها آزاد بودند و به عربستان وابستگی نداشتند. «یوسف العمر» نیز در جلسهای گفته بود: «اگر عربستان به این شرط به ما كمك میكند كه ما نتوانیم آزادانه هر چه را كه میخواهیم بنویسیم، ما آن كمك را نمیخواهیم». به هرحال، «یوسف دلیر» به من خبر داد كه بعد از چاپ مجله مزبور، عربستان كمكهایش را به ما قطع كرد.