پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله سیدحسین بروجردی، مرجع بزرگ جهان تشیع، نقش بیبدیلی در احیای حوزه علمیه داشت. توجه او به تقریب مذاهب اسلامی و وحدت مسلمانان هم از دیگر موضوعات مهمی است که در طول حیات این مرجع عالیقدر پیگیری میشد.
احیای حوزه علمیه بعد از آیتالله حائری
آیتالله محمدرضا مهدویکنی در این رابطه میگوید: مرحوم آيتالله بروجردي نقش فراواني در بازسازي حوزهي علميهي قم پس از رضاخان داشت. واقعاً ايشان مؤسس و مبدع حوزه بودند. بعد از اينكه مرحوم آيتالله حائري آمدند و حوزه را تأسيس كردند و بعد هم رضاخان حوزه را تقريباً متلاشي كرد، با اقدامات ايشان بود كه حوزه حيات مجددي پيدا كرد. واقعاً فضلايي كه با ايشان بودند، چه آن دسته كه از بروجرد آمدند و چه فضلايي كه بعد دور ايشان جمع شدند يا آنهايي كه در قم بودند، تمام اينها مجموعهاي بودند كه بر محور مرحوم آيت الله بروجردي گرد آمدند.
حضور ايشان در حوزه با آن موقعيتي كه دستگاه هم روي ايشان حساب ميكرد، نفوذي كه در مردم ايران مخصوصاً عشائر لرستان داشت، وجاهت و جاذبهي علمي ايشان كه از اكناف و اطراف، بزرگان و فضلا همه را جمع ميكرد، تمام اينها موجب ميشد كه بگوييم واقعاً حوزهي علميهي قم را ايشان احيا و زنده كردند.
من فكر ميكنم اگر بخواهيم حركت اسلامي و شيعي و انقلابي را در سدهي اخير ريشهيابي كنيم بايد اصلش را به ايشان نسبت بدهيم. گر چه هر كسي در مرحلهاي كار مبارزه با رژيم را شروع كرده اما اساس و بنيان را ايشان ريخته است.
تشويق طلاب به يادگيري فنون جدید
با اينكه ايشان فقيهي بودند كه در محيط سنتي و مذهبي بزرگ شده بودند ولي بسيار روشنفكر و واقع بين و آيندهنگر بودند. ما در همان دورهاي كه درس فقه و اصول و درس خارج ميخوانديم به تشويق ايشان براي خواندن درسهاي جديد به تهران آمديم. من و برخي دوستان تقريباً سه سال تابستانها در تهران به معلومات جديد و زبان خارجي مجهز شديم و اين دوره را به دستور ايشان در مدرسهي علوي گذارنديم. آن زمان آيتالله بروجردي با مرحوم علامه كرباسچيان و اشخاصي كه در موسسهي مدرسهي علوي بودند ارتباط داشتند و آنها را تأييد ميكردند.
يكي از دلايل آيتالله بروجردي مبني بر تشويق ما براي يادگيري فنون جديد اين بود كه ما بايد براي تبليغ به خارج از كشور برويم. بنابراين لازم بود با معلوماتي متناسب از جمله زبان انگليسي آشنا شويم. در آن زمان در قم وضعيت به گونهاي بود كه هر كس انگليسي ميخواند و در صدد ياد گرفتن اين زبان بود، ميگفتند اين طلبه نيست و از زيّ طلبگي خارج شده و ميخواهد دانشگاهي بشود. اما ايشان به اين حرفها گوش نميكرد و اصرار بر اين داشت طلبهها براي تبليغ بايد به خارج بروند و شرط لازم اين كار يادگيري زبان خارجي است كه اين نشانهي روشنبيني ايشان نسبت به گسترش اسلام بود، كه اسلام نبايد فقط در قم و در حوزهها بماند.
البته اين سخن را حالا كه آدم ميشنود به نظر چيز مهمي نيست، اما آن زمان كه زبان انگليسي خواندن در حوزه مستهجن بود خيلي مهم بود. ايشان تشويق ميكردند طلبهها فيزيك، شيمي و درسهاي جديد بخوانند و آمادهي رفتن به محيط علمي بشوند و حتي در اجراي اين نقشه اقدامات علمي زيادي انجام داد.
وحدت شیعه و سنی
از طرف ديگر ارتباطشان با جامعةالازهر مصر و دارالتقريب بسيار مهم بود. ايشان مسئلهي تقريب بين مسلمين را جداً تأييد ميكرد و از كارهايي كه مسلمانان را از تقريب و وحدت بازميداشت نهي ميكرد.
ايشان مهرهايي كه _ مهر نماز _ رويش عكس گنبد و بارگاه يا حتي اسم امام حسين(ع) بود نهي ميكردند و ميگفتند اين كار را نكنيد. البته فتوا نميدادند و حكم ولايتي داشتند، ولي اينگونه بود كه همه ميشنيدند ميگفتند كه آقا فرمودند كه نبايد اين طور نماز خواند و در صحت نماز شبهه ميكردند و علتش اين بود كه ميگفتند: مخالفين _ وهابيها يا ديگران _ ميگويند شماها روي گنبد سجده ميكنيد و مثلاً عبادت غيرالله ميكنيد. به خاطر اينكه اين توهّم پيش نيايد ايشان نهي ميكردند كه شيعهها اين كار را بكنند و اين براي عدهاي ماجراجو و وهابي مستمسك نشود كه مسلمانها را از هم دور كنند.
يك بار خودم در قم ديدم كه زائري از زائران حضرت معصومه(سلاماللهعليها) به زمين افتاده و عتبهي حرم مطهر را ميبوسيد. ايشان با عصايي كه در دستشان بود پشت گردن آن بندهي خدا گذاشتند و با عصبانيت گفتند برخيز! برخيز! اين چه كاري است كه شما ميكنيد؟ اين كارها را نكنيد كه دشمنان ما بگويند شما در برابر قبور ائمهتان سجده ميكنيد. اين كارها را نكنيد خوب نيست. ايشان نسبت به مسائلي كه مسلمانها را از هم دور ميكرد و بهانهاي براي دشمنان ميشد كه برداشتهاي غلط از تشيّع بكنند برخورد ميكردند.
آن روشنبينيها نشان ميدهد كه مرحوم آيتالله بروجردي چنانچه بيشتر موقعيت پيدا ميكردند بيش از اينها ميتوانستند براي گسترش اسلام و تشيع فعاليت كنند. البته اين وجهي از وجوه شخصيت ايشان بود. ايشان در مجلس درس در مقام اثبات حجيّت گفتار و رفتار و عمل اهل بيت (عليهمالسلام) به حديث ثقلين استدلال ميكردند و ميفرمودند: قطع نظر از مسئلهي خلافت و امامت، وظيفهي ما اين است كه به همهي مسلمانان بگوييم كه پيغمبر فرمودند: «... اني تارك فيكم الثقلين»، يعني من دو چيز سنگين و گرانقدر در ميان شما باقي گذاردم اگر به هر دو چنگ بزنيد هرگز گمراه نخواهيد شد، آن دو؛ «كتاب خدا و عترت من» است.
مرحوم آيتالله بروجردي در درس ميفرمودند بر فرض كه مرجعيت سياسي ائمه را نپذيريم، ولي مرجعيت علمي و ديني آنها مسلّم است و هيچ مسلماني نميتواند آن را انكار كند. بالاخره در يك جا ما بايد به آنها رجوع كنيم و راهي جز اين نداريم كه روش، سنت و گفتارشان را بپذيريم. اين بياني بود كه مرحوم آيتالله بروجردي در درس بيان ميكردند و ميفرمودند كه ما به برادران اهل سنت با صراحت ميگوييم كه راهي جز اين ندارند، امام هم در وصيتنامهشان به همين نكته اشاره فرمودهاند.
منبع: خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تدوین: غلامرضا خواجه سروی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی