پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آغاز نهضت اسلامی در سال 1341 همزمان با مراسمات ایام فاطمیه بود و این محافل مذهبی فرصتی برای گسترش اعتراضات مراجع تقلید و حوزه علمیه قم علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود.
در همین رابطه
عبدالمجید معادیخواه در جلد اول خاطرات خود با عنوان "جام شکسته" که
توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره پیوند نهضت امام خمینی با نام
حضرت زهرا(س) و شروع حرکتهای انقلابی در سال 1341میگوید: باخبر شديم كه در مسجد اعظم
قم، مجلسى برپاست. مجلسى كه با آن دغدغهى درونىام پيوندى داشت. بىدرنگ مباحثه را
نيمه تمام رها كرديم و به سوى آن مجلس راهى شديم. گويى فاطميهى دوم بود. از مؤسس حوزهى
قم اين سنت به يادگار مانده بود كه او روزهاى دوم تا چهارم جمادى الثانى، مجلسى را
در سوگ حضرت فاطمه(س) برپا مىكرد. فرزندش آيتالله مرتضى حائرى نيز همه سال به برپا
كردنِ آن مجلسـ در تداوم راه و رسم پدرـ پايبند بود؛ اما اين نخستين بار بود كه مشاركت
در آن مجلس را توفيق مىيافتم.
ناگفته روشن است كه آن
مجلس، نه تنها با مجلسهايى كه پيش از آنـ در سالهاى گذشتهـ برپا مىشد متفاوت بود،
كه با هيچ مجلسى پيش از آن، قابل مقايسه نبود. فرصتى بود براى نمايشى از قدرت فرزندان
فيضيه. با آن كه خود را در آغاز مراسم به مسجد اعظم رسانده بودم، به دشوارى به درونِ
شبستان راهى پيدا كردم و به زحمت در آن جمعيتِ فشرده، اندك جايى براى نشستن يافتم.
سخنران، سيدمحمد آلطه
بود كه با شور و حرارتى وصفناپذير، سخنهايى را فرياد مىكرد. مخاطبِ او، نخست وزيرِ
وقت بود و پىدرپى از او نام مىبرد. با اين توضيح، طلبههايى چون گويندهى اين خاطره
از روند رخدادها عقب بودند. مراجع قم، نخست با تلگرافى به شاه واكنش نشان داده بودند.
شاه نيز در پاسخى كه در آن نشانى از بىاعتنايىِ پرسشانگيزى به امام بود، مراجع را
به رييس دولت حواله داده بود. پاسخ نخست وزير را نيز در واكنش به تلگرافِ مراجع، نشانى
از طفره رفتن مىآلود. او تلويحآ حوزهى سياست و امورِ مملكتى را بيرون از مسئوليتِ
آنان، يادآور مىشد. در واقع، آنچه راـ پيش از آن مجلسـ ديده بودم، تلگراف امام به
نخست وزير، پس از تلگراف به شاه و پاسخ آن بود. آلطه نيز در پرخاشهاى مكررشـ با
ادبياتى ويژهى خودـ مىكوشيد تا اهانتِ علم را با توهينهاى متقابل پاسخ گويد.
*** پيوند جنبش،
با نام و ياد فاطمه(س)! ***
از اين همه كه بگذريم،
در پيوند جنبشِ قم، با نام و ياد سرورِ بانوانِ جهان نيز، جاى درنگ و تأمل است.
فراموش نكردهايم كه نخستين فريادهاى نهضت، در سوگ آن بانو ـ در سوم جمادى دوم در
سال 41ـ طنين افكند!
هم اكنون نيز سخن از
سالروز ولادت اوست، در سال 43، روزى كه نقطه عطفى است در تاريخ جنبش! از ياد نبردهايم
كه روزى قم، با نام و ياد فاطمه(س) قيام كرد تا رژيم بداند كه با رحلتِ آيتالله
بروجردى، چنان بىلگام نشده است كه عواطفِ دينباوران را ناديده بگيرد!
هم اكنون سخن از روزى
ديگر است كه در آن نيز، نام و ياد آن بانوى بزرگ، با قيامى گره خورده است كهـ
فراتر از رژيم استبدادىِ شاهـ سلطهگرىِ آمريكا را در آماج نشاند! اگر هدفِ جنبش
در آغاز، بيش و كم به اما و اگرهايى آلوده است، در آذر ماه 43، هدفِ جنبش بسيار
شفاف و روشن است. در گذشته انبوه دينباوران به تقابل با تصميمهايى برخاستند كه
امروز با عنوانِ اصلاحات آمريكايى، از آن ياد مىكنيم!