پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ از نیمه دوم سال 1357، ضرورت وجود گروهها و سازمانهاى منسجم جهت هدايت و سازماندهى انقلاب و تشكيل نظام اسلامى بيش از پيش احساس گرديد. براى همين استاد شهيد مرتضى مطهرى، شهيد حاج مهدى عراقى و جلالالدين فارسى نظر امام خمینی را درباره ضرورت ائتلاف و وحدت به اطلاع گروههاى مبارز مسلمان در داخل کشور رساندند. در اين ميان، هفت گروه مبارز كه بعدها در كميته استقبال از حضرت امام با هم همكارى داشتند، گرد هم آمدند تا تشكيلاتى را براى دفاع از نظام نوپاى جمهورى اسلامى فراهم آورند. سازمانى كه به نام «مجاهدين انقلاب اسلامى» نام نهاده شد. محسن رضايى در اين رابطه مىگويد: «براى اينكه نقطه مقابل منافقين (سازمان مجاهدين خلق) بايستيم، اسممان را هم گذاشتيم «سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى» بلافاصله هم منافقين موضع گرفتند و گفتند اينها كلمه «مجاهدين» را از ما سرقت بردند.»
اهداف اولیه تاسیس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
در بيانيهى شماره 2 سازمان درباره اهداف و ضرورت تشكيل آن چنين آمده بود: «تجارب جنبشهاى سدهى اخير به ما مىآموزد كه از جمله دلايل ناكامى آنان همانا فقدان يك سازمان منسجم و مبتنى بر ايدئولوژى اسلامى بود كه بتواند تداوم انقلاب را در برابر توطئههاى عديده و رنگارنگ ناكثين، قاسطين و مارقين حفظ و از دستآوردهاى آن پاسدارى نمايد. اگر بر اين نقيصه، خلأ ناشى از سرعت و شتاب بيش از حد جنبش را كه نه تنها رژيم سابق را مستأصل نمود، بلكه كليه سازمانهاى سنتى و غيرسنتى را از تطبيق با تغييرات موجود عاجز ساخت، اضافه كنيم و همچنين در نظر گيريم كه در زمان اندك درگيرىهاى مردم با رژيم، عملا امكان پاسخگويى به تمام نيازهاى فكرى ـ عملى مردم وجود نداشت، درمىيابيم كه پويايى و استقرار اين انقلاب منوط به نحوهى جوابگويى و پر كردن خلأهاى مذكور از جانب يك تشكل انسجام يافتهى اسلامى مىباشد. اگر بر مجموع اين مسائل، توطئههاى امپرياليستى، سوسيال امپرياليستى و صهيونيستى را بيافزاييم وجود يك سازمان سه بعدى ايدئولوژيك ـ سياسى ـ نظامى اسلامى ضرورى به نظر مىرسد. از طرفى نظر به آموزشهاى مكرر قرآن مبنى بر «واعتصموا بحبل الله جميعآ و لاتفرقوا» و اينكه اصولا اثرات حركت در يك نظام واحد داراى نتيجهاى به مراتب بزرگتر و افزونتر از مجموع اثرات يك يك اجزای آن است و براى اثبات عينى اين حقيقت كه «يدالله مع الجماعه» و شركت در تمرين توحيد در جمع و با جمع جهت فرار از تفرقهگرايى و ايجاد يك صف واحد، و نهايتا، در مقام لبيك گفتن به پيام رهبر بزرگوار انقلاب اسلامى مبنى بر وحدت كلمهى كليهى نيروهاى اسلامى، ما گروههاى امت واحده، توحيدى بدر، توحيدى صف، فلاح، فلق، منصورون و موحدين براساس وحدت ايدئولوژيك ـ استراتژيك به يارى پروردگار و به اميد هدايت او دست به تشكيل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى زدهايم كه هدف آن پاسدارى، تداوم و گسترش انقلاب اسلامى در همهى ابعاد آن به مقياس جهانى و در جهت تكامل فرد و جامعه مىباشد».
ائتلاف چگونه شكل گرفت؟
بعد از توافق اوليهى 7 گروه مبنى بر تلاش براى ايجاد سازمانى ائتلافى، جلسات مشتركى شكل گرفت. در اين جلسات بر روى اصول مشترك مورد توافق گروهها، اهداف سازمان، آرم و مرامنامه و... بحث شد. با تشكيل شوراى هماهنگى سازمان، تصميمگيرى در مورد مسائل باقىمانده به آن سپرده شد. در اين شورا از هر گروه يك نماينده حضور داشت و تصميمات به طور مشورتى به تصويب مىرسيد. محمد سلامتى از امت واحده، محمدباقر ذوالقدر از منصورون، مرتضى الويرى از فلاح، محمود بخشنده از موحدين، حسن واعظى از فلق، على عسگرى (گاهى حسين فدايى) از بدر و حسين صادقى (گاهى محمد بروجردى) از صف، اعضاى شورا را تشكيل مىدادند و محمد سلامتى دبيرى جلسات شوراى هماهنگى را بر عهده داشت.
تشريح نام و آرم سازمان
يكى
از نمادها و شاخصههايى كه مىتواند معرف ايدئولوژى و اهداف يك تشكل و گروه باشد، نام
و آرم آن است. گروههاى هفتگانه با آگاهى بر اين امر، نام سازمان و آرم سازمان را
مشخص کردند. توضيحى كه در اين زمينه در بيانيه شماره 2 سازمان (16/1/58) آمده، بدین
قرار است:
«الف
ـ واژهى «سازمان» يك كلمه عام بوده و بيانگر نوع تشكيلات ماست.
ب ـ
واژهى «مجاهدين» نيز يك كلمه عام قرآنى بوده و كليه كسانى را كه در راه خدا، به هر
طريق، جهاد مىكنند، در بر مىگيرد. اين واژه در طول تاريخ مبارزات خلقهاى مسلمان
جهان، همواره به عنوان يك كلمهى عام اسلامى به كار رفته است. مثلا «مجاهدين مشروطهخواه»،
«مجاهدين جنگل»، «مجاهدين الجزاير» و غيره.
مىبينيم
آنچه مشخصكنندهى هر كدام از اينهاست كلمات يا واژهى پس از لفظ مجاهدين است، چون
«مشروطهخواه»، «جنگلى» يا «انقلاب اسلامى».
ج ـ
حتى در جريان انقلاب اسلامى اخير نيز لفظ «مجاهد» و «مجاهدين» به صورت عام توسط مردم
به كار رفته و مىرود و بر اين اساس دهها هزار شهيد انقلاب اسلامى «مجاهد» تلقى مىشوند.
د ـ
تكيهى اساسى ما بر «انقلاب اسلامى» است كه اينك به عنوان تنها پديده، براى نجات و
تكامل بشر مطرح مىشود.»
در
ادامه همین بیانیه درباره آرم سازمان آمده بود: «تمامى نشان سازمان از يك «لا» شكل
يافته كه يك طرف آن فلشى است كه با شعار «لا اله الا الله» كره زمين را دور زده و متحرك
و مشتاق به سوى مطلق همهى ارزشها در حركت است.
قسمت
ديگر نشان نيز، خود از يك «لا» كه به شكل قلم طرح شده و در راستاى آن مشت گره خوردهى
مجاهدين، مسلسلى را برافراشته تشكيل شده است و تمامى اين قلم، لا و مشت مسلح بر روى
هم، بر لاالهالاالله تكيه دارد.
البته
هر كدام از اين سمبلها در ايدئولوژى و استراتژى ما نقش حساسى ايفا مىكند كه مختصرا
توضيح مىدهيم:
1ـ شعار
«لاالهالاالله» و آيه «... ليقوم الناس بالقسط...» كه نفى همه معبودها ـ طاغوتها
و هر نوع شرك و همچنين برانگيختن و يارى مردم براى قيام عدالتخواهانه در آن متجلى
است، نمايانگر ايدئولوژى اسلامى سازمان است.
2ـ قلمى
كه بر قلب زمين آيه قرآن مىنگارد، خود زير بنا و راستاى دستى است كه با مسلسل قيام
كرده است و همچنين دست و قلم بر روى هم «لا» را شكل دادهاند و اين نشانگر هماهنگى
و انسجام سه بعد ايدئولوژيكى (قلم و آيه)، سياسى (لا؛ نفى جلوههاى طاغوتى) و نظامى
(مسلسل) در اين سازمان است كه البته همهى اين سه باز هم با هم بر لاالهالاالله تكيه
دارند.
3ـ فلشى كه با لاالهالاالله كرهى زمين را دور زده، نشانهى جهانى شدن ايدئولوژى سازمان است و مىبينيم كه فراتر از آن با جهتى خدايى در تلاش و تحرك است كه اين نمايانگر توجه سازمان به كمال انسان در معيارهاى خدايى است.»
اعلام موجوديت و اعلام مواضع سازمان
سرانجام
بعد از نشستهاى متعدد، سازمان در فروردین 58 با صدور بيانيهاى اعلام موجوديت كرد
و از ملت خواست تا در تجمع اعلام مواضع سازمان (روز پنجشنبه 16 فروردين 1358 مصادف
با سالروز قيام شيخ محمد خيابانى) در دانشگاه تهران شركت كنند.
محمد
سلامتى درباره نوع فعالیت سازمان در آن برهه مىگويد: «سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى
به شكل نيمه مخفى و نيمه علنى فعاليت داشت، چون در اوايل انقلاب اسلامى طرفداران انقلاب
اميدوار نبودند كه انقلاب به راحتى بماند و به كار خود ادامه دهد. لذا بخشى از فعاليتها
به شكل نيمه مخفى انجام مىشد تا عناصر آن شناسايى نشوند و تشكيلاتى كه تدارك شده بود،
بتواند در شرايط بحرانى و موقعيتهاى خاص به راحتى وارد عمل شود.»
در
نیمه فروردین 58 سازمان مواضع خود را در مورد مسائل پراهميتى چون رهبرى انقلاب، دولت
موقت، ارگانهاى منتخب امام، گروههاى اصيل انقلابى، امپرياليستها و وابستگانشان،
ارتجاع داخلى، منافقين، منحرفين و ماركسيستها و ... بيان کرد. در بيانيه اعلام مواضع
(بيانيه شماره 2) در مورد رهبرى و ولايت فقيه چنين آمده است: «با تلقىاى كه از متون
اسلامى داريم، مقام رهبرى را در غيبت امام عصر(عج) حق فقيه جامعالشرايط مىدانيم.
ليك اين بدان معنى نيست كه صرفا اجتهاد و فقاهت را برابر با رهبرى بدانيم. ما در اين
برهه از تاريخ با توجه به اصل فوق، امام خمينى را شايستهى رهبرى و ولايت و نيابت امام
دانسته و بر طبق نص صريح قرآن «يا ايها الذين آمنوا اطيعواالله و اطيعواالرسول و اولى
الامر منكم» تمامى فتاواى ايشان را لازمالاجراى هر فرد و جمع مسلمان دانسته و عدم
تبعيت از اين اصل را انحراف از اسلام مىشماريم، اما از طرفى با نگرش به تاريخ صدر
اسلام و به ويژه سنت و سيرهى پيامبر اكرم(ص) اين نكته نيز بر همگان روشن است آنجا
كه امور تخصصى غيرفقهى و اجتهادى مطرح است اصل شورا و مشورت با كارشناسان ضرورى است
(اصل شاورهم فىالامر)؛ از اين رو سازمان خود را موظف مىداند ضمن در خدمت گذاردن كليهى
توان و امكانات خود، تمامى اطلاعات و تجارب خويش را نيز در هر زمينه در اختيار امام
قرار دهد».
و در مورد برخورد با منافقين و گروههاى منحرفـ به ويژه سازمان مجاهدين خلق ـ چنين مىنويسد :«گروههاى منافق، منحرف و فرصتطلب را نيز در شمار نيروهاى باطل به حساب مىآوريم و اعتقاد به افشاگرى و نقد انديشههاى انحرافى آنان داشته، سعى در ارشاد كسانى كه صادقانه ولى ناآگاهانه گول تبليغات اين كبوتران دوبرجه را خوردهاند، داريم و درصدديم كه با تكيه به قدرت الهى و ارائهى ايدئولوژى اسلامى با تمامى اقدامات اينان در جهت مسخ و به انحراف كشاندن اسلام و انقلاب اسلامى و دستاوردهايش مبارزه كنيم».
منبع: کتاب
«سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (از تاسیس تا انحلال 1358-1365)»