به گزارش پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، نشست «نفاق نقابدار» با محوریت بررسی علل وقوع فاجعه هفت تیر 1360 با حضور ابراهیم خدابنده از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلقدر محل سالن اجتماعات پژوهشکده مطالعات انقلاب اسلامی برگزار شد.
ابراهیم خدابنده که از سال 59 تا 82 عضو سازمان بود، سیر تاریخی تاسیس و فعالیتهای این سازمان را بررسی کرد. وی در ابتدای این نشست درباره اهداف تاسیس سازمان مجاهدین خلق گفت: هدف از تاسیس سازمان به دست گرفتن انقلاب ضد شاه بود و بنیانگذاران قصد به دست گرفتن رهبری انقلاب ضد سلطنتی را داشتند.
خدابنده ادامه داد: شرایط آن زمان حکم میکرد که امام از سازمان به دلیل اینکه دشمن رژیم بود حمایت کند ولی چون امام متکی به اصول بودند این کار را نکردند.
وی با اشاره به اعدام بنیانگذاران سازمان در دهه 50 که ضربهای مهلک به این تشکیلات بود افزود: در سال 1350 سازمان با شکست مواجه شد و بسیاری از سران آن اعدام شدند.
خدابنده به همکاری مسعود رجوی با ساواک در همان سالها نیز اشاره کرد و گفت: به جز مسعود رجوی که همکاری موثری با ساواک داشت و اسناد آن هم موجود است، تقریبا اکثر سران سازمان اعدام شدند.
عضو جدا شده سازمان مجاهدین خلق گفت: در جلساتی که با مسعود رجوی داشتیم خود او اعتراف کرد که ما یارای ایستادن در مقابل نیروهای انقلاب و طرفداران امام را نداشتیم؛ به همین دلیل مجبور بودیم با آنها همراه باشیم و در کنار مردم شعار بدهیم؛ ولی این را هم میدانستیم که روزی مقابل همین انقلاب قرار خواهیم گرفت.
خدابنده با اشاره به جلسات خود با سرکرده منافقین و خیانت سازمان در دوران جنگ تحمیلی تصریح کرد: رجوی در جلساتی که داشتیم میگفت: پیش از حمله رژیم بعث دوبار مخفیانه به پاریس سفر کرده و از طریق فرانسویها با صدام حسین ارتباط گرفته و تصمیم گرفتند صدام از خارج و مسعود رجوی از داخل کار نظام جمهوری اسلامی نوپا را یکسره کنند.
این عضو جدا شده منافقین تصریح کرد: مسعود رجوی در صحبتهای خود میگفت: بعد از انقلاب بسیاری از افراد به دنبال کار سیاسی و تشکیل حزب رفتند ولی ما به دنبال تجهیز خود و فرستادن نفوذی در دستگاهها برای برچیدن نظام جمهوری اسلامی بودیم. در بعضی نهادها توانستیم نفوذ کنیم و تاثیرگذار باشیم - مانند دفتر بنی صدر - و هرجا نتوانستیم تاثیرگذار باشیم، آنجا را منفجر کردیم - مثل دفتر حزب جمهوری و دفتر نخستوزیری-. البته این نفوذیها لزوما به این شکل نبود که عضو سازمان را به دستگاهها بفرستند، بلکه معمولاً افرادی که در دستگاه مشغول بودند را جذب سازمان میکردند.
خدابنده در پاسخ به این سوال که چرا سازمان بین انفجار بیت امام و حزب جمهوری، حزب را انتخاب کرد؟ گفت: سازمان همزمان نمیتوانست این دو کار را انجام دهد چون شرایطش را نداشتند. تحلیل رجوی از اینکه حزب را انتخاب کرد این بود که میگفت «خمینی» حال نظام و «بهشتی» آینده نظام است؛ ما بین حال و آینده نظام، آینده نظام را مورد هدف قرار دادیم.
عضو جدا شده مجاهدین خلق با اشاره به «نفاق» منافقین گفت: وقتی در بخش روابط بینالملل سازمان فعالیت میکردم، با هر کس ملاقات داشتیم خود را با او منطبق میکردیم. مثلا اگر کسی از طرفداران حماس بود از این گروه تعریف میکردیم یا اگر طرف مقابل اسرائیلی بود، شروع به تعریف و تمجید از اسرائیل مینمودیم.
او ادامه داد: سازمان مجاهدین خلق یک فرقه است و بر روی ذهن کار میکند و ایدئولوژی ندارد. در جایی خواندم که آیتالله منتظری در مورد سازمان گفتهاند که مجاهدین خلق یک سنخ تفکرند در صورتی که این چنین نیست. سازمان مجاهدین خلق یک سنخ تفکر نیست بلکه یک دستگاه مافیایی است که ایدئولوژی ندارد و به جای آن متدولوژی دارد؛ یعنی مغزشویی میکند. یک عضو سازمان را شما بیاورید و به او بگویید ده دقیقه درمورد ایدئولوژی سازمان صحبت کند؛ هرگز نمیتواند صحبت کند! چون سازمان اصلا ایدئولوژی ندارد.
خدابنده افزود: مریم رجوی میگفت: مجاهد خلق کسی است که اولا تمایلات مسعود را خوب بشناسد و ثانیا به تمایلات مسعود خوب عمل کند. این تمام تعریف مریم از مجاهدین خلق بود. تمام فرقهها بدین صورت عمل میکنند.
وی خاطرنشان کرد: یکی از شعارهایی که سازمان با آنها نیرو جذب میکرد شعار «استقلال» بود. وابستگی در زمان شاه که مشخص بود. در زمان جمهوری اسلامی هم میگفتند نظام سرمایهداری را به رسمیت شناخته است و نمیتواند مستقل باشد. این تنها طبقه کارگری و محرومین هستند که میتوانند حکومت مستقل تشکیل بدهند و با آمریکا مقابله کنند. بعدها خود رجوی گفت که ایران جزء معدود کشورهای مستقل در جهان است. این جمله خود رجوی است. وقتی به رجوی گفتند که چرا دیگر شعار «مرگ بر آمریکا» نمیدهید؟ پاسخ داد ما که با آمریکا جنگ نداشتیم؛ ما با شاه جنگ داشتیم. چون آمریکا از شاه حمایت میکرد با او جنگ میکردیم و الان که امریکا مخالف جمهوری اسلامی است با آمریکا جنگی نداریم. الان که جمهوری اسلامی به آمریکا وابسته نیست پس از معدود کشورهای مستقل جهان است.
وی تصریح کرد: سازمانی که ادعای ضد امپریالیستی داشت. امروز در جلسات جان مک کین شرکت میکند و به افتخار پرچم امریکا میایستد و کف میزند.
خدابنده با اشاره به یکی از سخنرانیهای بنیصدر گفت: بنیصدر قبل از انقلاب در پاریس سخنرانی داشت؛ من هم در آن سخنرانی حضور داشتم. او در آن سخنرانی گفت: شعار «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» هیچوقت محقق نخواهد شد. ما هر کاری کنیم نمیتوانیم وابستگیمان به آمریکا را قطع نماییم. باید به سمت آمریکا حرکت کنیم. بنیصدر میگفت: کشوری که میخواهد مستقل باشد باید 150 میلیون نفر جمعیت داشته باشد. باید جمعیتش عمدتا باسواد باشند. باید صنعتی باشد و به دانش روز مسلط باشد و در صنایع نظامی مستقل باشد. در صورتی که جمعیت آن روز ایران سی میلیون بود و هفتاد در صد جعیت بیسواد بودند. ایران هیچ کدام از این شرایط را نداشت. استقلال ایران واقعا معجزه بود.
وی ادامه داد: روز 13 خرداد 82 ما را به اوین انتقال دادند. هنگام بازجویی به بازجو گفتم: پوست و گوشت و استخوان من با رجوی عجین است. حسرت اطلاعات را به دلتان خواهم گذاشت پس بجنگ تا بجنگیم! اما بازجو با ما برخورد خوبی داشت به گونهای که ما یادمان رفته بود بین ما و جمهوری اسلامی یک دریا خون فاصله است و قاضی پرونده ما هم قاضی صلواتی بود.