کد خبر: ۷۳۲۲
برگی از خاطرات آیت‌الله آل‌اسحاق

روایتی از نقش عشایر بسیجی در دوران دفاع مقدس/ همکاری بسیج و ارتش در مقابله با دشمن بعثی

مقر بسيج را در مدرسه‌اى كه تعطيل شده بود، قرار داديم. اعضا از پايگاه‌هاى مختلف، گزارش كارشان را هر روز می‌آوردند كه اكثر آن‌ها را هنوز هم دارم. اوايل جنگ، گزارش‌ها بسيار جالب بود. مثلا اينكه عراقی‌ها چند تانك دارند و تانك‌هايشان كجاست. اين گزارش‌ها در تاريخ ماندگارند. موقعى كه قدرت دشمن زياد شد و ما در شرف شكست بوديم، بچه‌ها رفتند و اطلاعات خوبى آوردند. معمولا مهماتى از جمله آر.پى.جى و ... را كه از ارتش خودمان به جا مانده و يا توسط آب به دور دست‌ها رفته بود، برمی‌گرداندند. هر روز چيزهاى مهمى مخصوصاً اطلاعات باارزشى با خود می‌آوردند، به طورى كه هر وقت با بچه‌ها به پايگاه وحدتى دزفول می‌رفتيم، از اطلاعات زمينى ما خيلى استفاده می‌كردند.
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۵ - ۰۳ آذر ۱۴۰۰ - 2021November 24
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ارسال نظر
تازه های کتاب