پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شهید مهدی عراقی در مورد حفاظت از جان امام در ماجرای فاجعه دوم فروردین مدرسه فیضیه در قم میگوید: « ساعت تقریبا 3:30 - 4 بود که جمعیتی هم خانه امام بود. تلفن کردند که دومرتبه این گارد جاویدیها آمدهاند توی خیابان هرچه طلبه است میزنند، مردم عادی را هم میزنند که بگویید جاوید شاه.
حاج آقا فرمودند که شما از خانه بروید بیرون کسی اینجا نباشد، ما بچهها را اینجور تقسیمشان کردیم که از دم دارالتبیلغ گفتیم که با فاصله 5 متر یا 3 متر بایستید تا درِ خانه آقا.... خود من با یکی دیگر از بچهها رفتیم توی خانه و رفتیم زیر زمین، دیدیم یک مشت از این چوبهای بلند توی زیرزمین هست. دوتا پنجره از توی زیر زمین به توی حیاط باز بود. ما سر این چوبها را خلاصه از توی پنجره گذاشتیم بیرون که اگر ریختند تو خانه، بچهها بیایند این چوبها را بگیرند و خلاصهاش حمله کنند.
در همین گیرودار که ما دستمان یک خورده زغالی شده بود، آمدیم که یواشکی سرحوض که دستانمان را بشوییم ، حاج آقا از این اتاق بیرون آمد برود توی آن اتاق، دید ما دونفر توی حیاطیم. گفت: « اینجا چه کار میکنید شما؟». گفتم: «بودیم دیگر حاج آقا». گفت: «مگر من نگفتم بروید؟». گفتم: «شما گفتید اما وظیفه ما چیه؟». گفت: «وظیفه را من تعیین میکنم». گفتم: «تشیخص آن هم با ماست حاج آقا». البته تا این را گفتم که تشخیص آن هم با ماست خودم به گریه افتادم و حاج آقا هیچی نگفت...