در مسجد میان‌چال آیت‌الله مدنی مجلس مشابهی برگزار شد. سخنران از شکنجه جوانان این کشور به دست عمال رژیم و جنایات محمدرضا پهلوی سخن گفت . پس از سخنرانی شعارها شروع شد. جمعیت از مسجد خارج شدند و به طرف خیابان باباافضل حرکت کردند. نیروهای شهربانی همه جا حاضر بودند. فریادهای کوبنده مردم در فضای نیمه تاریک خیابان طنین‌انداز می‌شد. شیشه‌های چند بانک در بازار خرد شد. سینما سیلوریستی مورد حمله قرار گرفت. عده‌ای با پلیس درگیر شدند و یک پلیس مجروح شد. جمعیت به طرف سه راه میدان اداره آموزش و پرورش ادامه مسیر دادند که نیروهای رژیم با اسلحه سر رسیدند. درگیری آغاز شد؛ عده‌ای از برادران دستگیر و عده‌ای مجروح شدند.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ نوزدهم اردیبهشت ماه 1357 , چهلم شهدای یزد , اهواز و جهرم بود. در سراسر کشور عزای عمومی و تعطیل اعلام شده بود. در کاشان نیز که از چند روز قبل برادران و خواهران انقلابی تدارک دیده و اعلامیه‌های مختلف را پخش و مردم را به شرکت در مراسم دعوت کرده بودند وضع به همین گونه بود.
از ساعت 7 صبح زن ، مرد،کوچک و بزرگ به سوی مسجد گذر باباولی آیت‌الله صبوری هجوم آوردند. حاضران در مسجد با رفتن سخنران روی منبر سراپا گوش شدند. بدن‌های سوراخ سوراخ‌شده فرزندان اسلام به دست جلادان رژیم پهلوی در انظار مردم مجسم شد.
چهره آنان که به سخنران خیره شده بودند، کاملا نمایان بود. سخنران با شجاعت تمام از ظلم‌ها، جنایات، وطن‌فروشی و خیانت‌های رژیم پهلوی صحبت می‌کرد. دیوار مسجد با عکس امام و شهدا تزیین شده بود. سخنران یک ساعت و چهل و پنج دقیقه سخنرانی کرد. نیروهای پلیس اطراف مسجد را محاصره کرده بودند.
پس از سخنرانی، جوان‌ها در حیاط مسجد، با در دست داشتن عکس‌های حضرت امام و شهدا، با شور و حال عجیبی شروع به سینه زدن نموده و شعارها را با فریاد تکرار می‌کردند: "زنده و جاوید باد یاد شهیدان ما". صحن مسجد زیر پای فرزندان اسلام می‌لرزید ؛ شعاردهندگان قصد خروج از مسجد را داشتند که عده‌ای از برادران مانع شدند. دادن شعار مدتی ادامه داشت و سپس برنامه خاتمه یافت.
بعد از ظهر همان روز در مسجد میان‌چال آیت‌الله مدنی مجلس مشابهی برگزار شد. سخنران از شکنجه جوانان این کشور به دست عمال رژیم و جنایات محمدرضا پهلوی سخن گفت . پس از سخنرانی شعارها شروع شد. جمعیت از مسجد خارج شدند و به طرف خیابان باباافضل حرکت کردند. نیروهای شهربانی همه جا حاضر بودند. فریادهای کوبنده مردم در فضای نیمه تاریک خیابان طنین‌انداز می‌شد. شیشه‌های چند بانک در بازار خرد شد. سینما سیلوریستی مورد حمله قرار گرفت.
عده‌ای با پلیس درگیر شدند و یک پلیس مجروح شد. جمعیت به طرف سه راه میدان اداره آموزش و پرورش ادامه مسیر دادند که نیروهای رژیم با اسلحه سر رسیدند. درگیری آغاز شد؛ عده‌ای از برادران دستگیر و عده‌ای مجروح شدند.
منبع: کتاب "انقلاب اسلامی در کاشان” مرکز اسناد انقلاب اسلامی
