نهضتی را كه امامخمینی در سال 1341 آغاز كرد، در سال 1357 به
اوج خود رسید و به یك انقلاب تمام عیار تبدیل شد. چه عاملی موجب
شد كه درسال 1357 مردم ایران، شهری و روستایی، طبقهی متوسط و
مستضعف، دانشگاهی و حوزوی، كارگر و كشاورز، بازاری و كارمند، مرد و
زن، پسر و دختر، پیر و جوان و همهی اقشار ایران به ندای امامخمینی
پاسخ گفتند و یكپارچه شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را فریاد
كردند؟ فرضیهی این كتاب بر این است كه فساد و ناكارآمدی نظامهای
سیاسی موجب ظهور ایدئولوژیهای رقیب میگردد و هر ایدئولوژی كه
توانمندتر باشد، در این رقابت پیشی میگیرد. بعد از سركوب قیام 15
خرداد، ایدئولوژیهای راستگرایانه و چپگرایانه و اسلاممحور، ضمن
اینكه رژیم شاه را به چالش میخواندند، با یكدیگر نیز رقابت
میكردند؛ در این میان ایدئولوژی اسلام محور، توانست ایدئولوژیهای
رقیب را بایكوت و ایدئولوژی شاهنشاهی را از چرخهی رقابت خارج كند.
علت این پیروزی را در درایت شخصی و موقعیت امامخمینی بهعنوان
ایدئولوگ، رهبر و معمار انقلاب و همچنین امامت شیعی، مرجعیت روحانیت
و ایدئولوژی اسلام شیعی و پشتوانههای فرهنگی و تاریخی آن باید
جستجو كرد. براین اساس كتاب حاضر در دو بخش و چند فصل تدوین شده
است. بخش اول كتاب به فساد اخلاقی، فساد سیاسی و ناكارآمدی
اقتصادی رژیم شاه پرداخته است و بخش دوم ایدئولوژیسازی رژیم شاه
و ایدئولوژیهای ماركسیسم و ناسیونالیسم و عملكرد ماركسیستها و
ناسیونالیستها را مورد ارزیابی قرار میدهد و در فصل آخر ایدئولوژی و
مبارزات نیروهای مذهبی را مورد مطالعه قرار میدهد و نشان میدهد كه
روحانیت و نیروهای مذهبی به رهبری امامخمینی بعد از 15 خرداد،
لحظهای از جهاد فرهنگی ـ سیاسی غفلت نورزیدند و با شبكهای از
روحانیون، مساجد، حسینیهها و نفوذ معنوی به تبیین آرمانهای
دگرگونساز اسلام و ترویج اندیشههای پرجاذبهی آن پرداختند و جامعه
را برای پذیرش شعارهای اسلامی مهیا كردند.