مرکز اسناد انقلاب اسلامی

در گفت و شنود پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با سردار کریمپور مطرح شد؛
نکته بسیار مهم این است که حاج قاسم یک بُعدی فکر نمی‌کرد. یعنی اینکه فقط یک لشگر به من بدهید بروم بزنم و این‌ها چنین چیزی نبود. من به عنوان کسی که مدت‌ها کنار ایشان بودم به شما عرض می‌کنم ایشان یکی از قهرمان‌های پرقدرت جنگ نرم بود. در صورتی که همه فکر می‌کنند ایشان اهل توپ و تانک بود. بزرگترین قدرت ایشان این بود که همه عوامل را در اختیار خودش می‌گرفت.
در گفت و شنود با حجت‌الاسلام سید عباس نبوی مطرح شد؛
بعد از اینکه همایش اول برگزار شد قرار شد که مراسم بعدی سه ماه بعد در تهران برگزار شود. مراسم در روزهای پایانی شهریور در محوطه چمن دانشگاه تهران برگزار شد. این مراسم بیشتر در اختیار دانشگاهیان بود. خوابگاه امیرآباد را هم برای استراحت طلاب و علما و سایر میهمانان در نظر گرفته بودیم. به دلیل اینکه مراسم در تابستان برگزار می‌شد مشکلی از بابت جای خواب نداشتیم عده‌ای حتی در محوطه فضای باز دانشگاه استراحت می‌کردند. ساعت 4 روز دوم مراسم بود که اعلام کردند هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد حمله کردند. همانجا در مراسم اعلام کردند که حضار پناه بگیرند. جمعیت بین درختان و دانشکده‌ها پخش شده بودند. بعد از این آقایان را به خوابگاه امیرآباد بردیم و روز سوم مراسم هم برگزار نشد.
زندگی و زمانه "زعیم حوزه علمیه تهران" در گفتگو با صفاءالدین تبرائیان
نمایشگاه کتابی در ابتدای سال 1357 در حیاط مسجد شفا برگزار کردیم که کتاب توحید شیخ حبیب‌الله آشوری هم در همان ایام منتشر شده بود. آسید رضی تا آمد کتاب را دید، با عبایش کتاب را برداشت (به نشانه نجاست) و از حیاط به بیرون پرت کرد و به من تشر زد که: "کتاب این "شیخ مارکسیست" اینجا چه کار می‌کند؟" ...
در گفت و شنود با محمدرضا کائینی مطرح شد:
فدائیان خواستار این بودند که مصدق دستورات اسلام را اجرا کند. این درخواست فدائیان به جلسه منزل حاج محمود آقایی از تجار تهران برمی‌گشت. در این جلسه نمایندگان جبهه ملی با شهید نواب صفوی مذاکره کردند. ملیون قول دادند که اگر فدائیان اسلام رزم‌آرا را از سر راه بردارند دولت پسا رزم‌آرا که احتمالاً دولت دکتر مصدق هست دستورات اسلامی را اجرا خواهد کرد. فدائیان منتظر اجرای دستورات اسلام از جانب دولت بودند که این امر محقق نشد و از سوی دکتر مصدق هم اراده‌ای برای انجام این کار وجود نداشت. مصدق در پاسخ به فدائیان اسلام می‌گفت: من آخرین نخست‌وزیر ایران نیستم، آقایان درخواست خود را بگذارند برای دولت بعد. اولویت من فعلاً ملی کردن نفت است. مرحوم نواب این حرکت مصدق را نوعی عهدشکنی می‌دانست. به‌تدریج هشدارها به مرز تهدید نزدیک می‌شد.
در گفتگو با حجت الاسلام روانبخش مطرح شد:
جریان‌های التقاطی به جریانات 1- اسلام ومارکسیست 2- اسلام و لیبرالیست 3- اسلام و ملی گرایی 4- اسلام و جمعی از گرایشات، تقسیم می شوند. نمونه بارز اسلام و مارکسیست، سازمان مجاهدین خلق است. حزب کارگزاران نمونه‌ای از التقاط اسلام و لیبرالیسم است. آقای مرعشی سخنگوی حزب، این قضیه را کاملا پذیرفته و رسما هم اعلام کرده که مبانی فکری‌شان را از اسلام و لیبرالیسم گرفته‌اند؛ این را در اساسانامه‌شان هم آورده‌اند. برای تفکر التقاطی اسلام و ملی‌گرایی می‌توان به نهضت آزادی اشاره کرد. آقای بازرگان و شاگردان دکتر مصدق این تفکر را پایه‌گذاری کردند. تفکر اصلاح طلبی در ایران نیز نوعی تفکر التقاطی اسلام و ملی گرایی و لیبرالسم می‌باشد.
بازنشر
خانم نجمه سادات طباطبایی در پاسخ به این سوال که آیا علامه طباطبایی گفته بود: تنها شهید این انقلاب، اسلام است؟ گفت: این حرف کاملا دروغ و ساختگی است. یکبار یک نفر گفت: علامه با انقلاب مخالف بود. به او گفتم: اغلب شاگردان علامه در انقلاب فعال بودند؛ آقای بهشتی، آقای مطهری، آقای جوادی آملی و دیگران. اگر علامه با انقلاب مخالف بود چرا شاگردانش را از مبارزه منع نکرد؟
پاسداشت «عالم پرهیزگار و مردمی» در گفتگو با آیت الله مدرسی
آقای علاقبند ارتباط خوبی با شهید صدوقی داشتند. در زمان پهلوی اگر تعدادی از علما تأیید می‌کردند که فردی طلبه است، مشکل سربازی او حل می‌شد. در قم اگر حضرات سلطانی طباطبایی، علامه طباطبایی، شیخ مرتضی حائری، سید احمد زنجانی و ... تأیید می‌کردند که فردی طلبه است، رژیم دیگر برای سربازی رفتن، با او کاری نداشت. در یزد هم آیت‌الله علومی و آیت‌الله علاقبند این کار را برای طلاب انجام می‌دادند. شهید صدوقی از این حرکت بسیار خرسند بودند. یزد به همین منظور تبدیل به پایگاهی برای دفاع از حوزه در مقابل رژیم پهلوی شده بود.
تحلیلی پیرامون نقشه آمریکا در منطقه| بخش دوم
جواد منصوری گفت: یکی از اشتباهات آمریکا این بود که انقلاب اسلامی و پیامدهای آن را در محاسبات خود نادیده گرفت و فکر می‌کرد دنیا به همان منوال اوایل قرن بیستم است. در صورتی که انقلاب اسلامی تغییرات بنیادینی در دنیا بوجود آورد که آنها نخواستند ببینند.
در گفتگو با جواد منصوری مطرح شد:
بعد از اینکه در پاریس، بنی‌صدر خود را مشاور امام معرفی کرد، امام فرمودند که من هیچ مشاوری ندارم و بر روی دیواری که در معرض دید مراجعه کنندگان قرار دارد این جمله را بچسبانید. این اولین برخورد بود. بعضی‌ها هم معتقد بودند که این آدم با توجه به خصلت‌های فردی اعم از تکبر، خود بزرگ‌بینی و ادعاهایی که دارد طبیعتا فردی نیست که مطیع امام خمینی باشد. بعضی از افراد هم از ارتباطات بنی‌صدر با آمریکا و اسرائیل خبرهایی داشتند. یکبار در آبان 57 در زندان مشهد، در جمع دوستان گفتم: به نظر من بنی‌صدر، قطب‌زاده و یزدی را آمریکا دارد کنار امام می‌چیند تا انقلاب را بدزدند.
در چهلمین سالگرد شهادت سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد مطرح شد:
شهید هاشمی نژاد در سخنرانی سالگرد 17 شهریور در تهران، نوعی تحدی به منافقین کرده بود. ایشان در آن سخنرانی گفتند که شما‌ها فقط منطق‌تان آدم کشی است؛ راه دیگری ندارید؛ ما هم از شهادت باکی نداریم...
۵
تازه های کتاب