یادنامه شهدای هفتم تیر
شهید حجتالاسلام سید فخرالدین رحیمی نماینده مردم خرمآباد در دوره اول مجلس شورای اسلامی و از شهدای انفجار دفتر حزب جمهوری است. شهید رحیمی از مبارزین فعال نهضت امام خمینی در لرستان بود که چندین بار دستگیرو تبعید شد.
یادنامه شهدای هفتم تیر
شهید حجتالاسلام عبدالوهاب قاسمی، از روحانیون پرشور شهر ساری بود. که از هر فرصتی برای مبارزه با رژیم و آگاهیبخشی به مردم استفاده میکرد. شهید قاسمی علاوه بر تبلیغ در مساجد، از سال 1345 تا 1355، جلسات تفسیر را بهصورت هفتگی و دورهای در منازل افراد مذهبی، اداره میکرد. شهید قاسمی با سخنانش به انقلابیون روحیه و تحرک میداد و آنها را از فضای یاس و احتیاط خارج مینمود.
از نوشهر تا بوشهر؛ فریاد مردم علیه لیبرالها و منافقین
حضور گسترده مردم در خیابانها و دادن شعارهایی بر علیه منافقین و ضدانقلابيون باعث شد بسیاری از منافقین پا به فرار گذاشته و آن عدهای که به فعالیتهای خود در خانههای تیمی ادامه می دادند شناسایی، دستگیر و زندانی شدند. پس از این اتفاقات بسیاری از خانههای تیمی آنان و سلاحهای گرم و سردی که بر علیه مردم مومن و مسلمان به کار میبردند، کشف و ضبط شد. همانگونه که اشاره شد حضور مردم در خیابانها باعث متواری شدن منافقین و دیگر گروههای ضد انقلاب در سراسر کشور شد.
انقلاب اسلامی در تبریز
29 بهمن، چهلمین روز کشتار مردم قم، دانشجویان و دانشگاهیان و مردم تبریز را در کنار هم قرار داد. عظیمترین حرکت سیاسی دانشجویان مسلمان دانشگاه تبریز در روز 18 اردیبهشت سال 1357 اتفاق افتاد. اساتید مذهبی دانشگاه تبریز از سالیان قبل جلساتی با هم داشتند، این اساتید با صدور اعلامیهها، بیانیهها، شرکت در تظاهرات، به همراهی با نهضت اسلامی مردم، به خصوص دانشجویی پرداختند.
به مناسبت سالروز تأسیس جهاد سازندگی
پس از تشکیل جهاد سازندگی و کمیته انقلاب اسلامی در گتوند و با توجه به برنامهریزیهایی که توسط اعضای آن صورت گرفت، مقدمات یک حرکت سریع برای جبران عقبماندگیها شروع شد. از اولین اقدامات کمیته رفع محرومیتهای آموزشی بود. محرومیتی که موجب عقبماندگیهای فراوانی شده بود که جبران آن تاکنون به طور کامل رفع نشده است.ساخت فضای آموزشی از اولین اقدامات بود که با توجه به آشنایی برخی از اعضای کمیته و جهاد سازندگی به امور ساختمانی و عمرانی به سرعت ساخت فضای آموزشی شروع شد و در طول یک سال شانزده فضای آموزشی در گتوند و عقیلی در اختیار دانش آموزان قرار گرفت
برگی از خاطرات آیتالله فاضل استرآبادی
وقتی كه ضد انقلاب (در بهمن 1360) به آمل و مردم آن حمله كرد، بنده در آنجا حاضر شدم و در مراسمهای مختلفی كه برگزار گردید، شركت كردم؛ چه مراسم سوم شهدا، چه هفتم و چه چهلم. به همین مناسبت از یكی از نمایندگان كه نوبت نطق قبل از دستور او بود، حدود دو دقیقه وقت گرفتم و در این مدت اندك در مورد جریان آمل و در مذمت سازمان مجاهدین خلق و ضدانقلاب صحبت كردم.
گزارش
مردم سراسر کشور در 25 خرداد 1360 جهت حمایت از سخنان امام خمینی در رابطه با محکوم کردن گروههای معاند دست به راهپیمائی زدند. در این راستا خیابانهای شهرهای سراسر کشور شاهد حضور گسترده مردم در محکوم کردن جبهه ملی هستند.
ماندن در دزفول و روحیه دادن به مردم شهر از موضوعات مهم و کلیدی در دوران حمله موشکی رژیم بعث بود. در چنین وضعی تصمیمگیری برای حل بحران یکی از حرکات استراتژیک مسئولین شهر دزفول برای مهار فتنه صدام بود. در این زمینه طی جلسهای که با حضور جواد محمدیزاده فرماندار دزفول، جناب فارغ نماینده مردم بوشهر در مجلس، آیتالله قاضی امام جمعه شهر و علامه مخبر دزفولی تشکیل شد. نظرات متفاوتی از بابت ماندن در شهر و مقاومت یا تخلیه شهر و رفتن به محل امن مطرح میشد.
در منطقه ورامین، روستای کوچکی به نام پارچین بود که به علت دوری مسافت و فقدان مسجد و حسینیه، در آنجا از فعالیتهای مذهبی و سیاسی خبری نبود و به قول شهید آیتالله سعیدی، «پای هیچ آخوندی بدانجا نرسیده» بود؛ بنابراین شهید سعیدی و حجتالاسلام شجونی و آقای میرخانی، با درک این موضوع پا پیش میگذارند و برای رفع این نقیصه اقدام مینمایند.
روز چهارشنبه دهم جمادیالاولی در تلگرافخانه هنگامهای برپا بود. مردم از هر طرف روی به تلگرافخانه آورده فریاد میزدند كه چرا باید در اینجا نشست و وقت خود را بیهوده تلف كرد، باید بیش از حرف به عمل پرداخت و مسلح شد و باید كسانی را كه به ملك و ملت خیانت كرده و میكنند به جزای خود رساند یا باید به خون آغشته شویم یا آنكه بر مقصود خود نایل گردیم. فیصله این كار با زبان شمشیر است نه با زبان قلم. مجاهدان كه خون حمیت و غیرت در عروق ایشان به جوش آمده بود پای به زمین میكوبیدند و میگفتند یا مرگ یا مشروطه.