انقلاب اسلامی در بوشهر
شهید شیخ ابوتراب عاشوری از روحانیون مبارز بوشهر از ابتدای دهه 40 فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی خود را آغاز كرد كه مهمترین آن مبارزه علیه بهائیت و حزب توده در آن استان بود. او با تشكیل حوزه علمیه و گسترش فعالیتهای خود در مسجد جعفری بوشهر، بُعد تازهای از فعالیتهای سیاسی را آغاز كرد. وی حتی مسافرتهایی به خارج از كشور از جمله كشورهای حوزه خلیجفارس و انگلیس داشت. شیخ ابوتراب عاشوری به علت سخنرانی محرم 1344 در بحرین و تبلیغ علیه رژیم، برای مدتی ممنوعالمنبر شد. پس از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی، در بوشهر بازار را تعطیل كرد و در آنجا به سخنرانی پرداخت. وی سرانجام پس از سالها مقاومت و ایستادگی در روز سوم محرم 13 اذر 1357 ، در وقت گرفتن وضو به ضرب گلوله به شهادت رسید.
انقلاب اسلامی در شیراز
آیتالله دستغیب كه پس از آزادی از زندان و مسافرت به مشهد تازه به شیراز بازگشته بود، در اجتماع شش هزار نفری مردم در مسجد جامع به ایراد سخنرانی پرداخت. پس از پایان مراسم مردم در دستههای مختلف ضمن سر دادن شعارهای «مرگ بر شاه» و «جاوید حكومت اسلامی» در كوچههای اطراف مسجد به تظاهرات پرداختند.
انقلاب اسلامی در جهرم
فرمان امام در پادگان جهرم نيز به اجرا در آمد و شبانه تعدادی از سربازان از پادگان فرار كردند. آيتالله سيد ابوالقاسم شفيعی از جمله كسانی بودند كه در اين مرحله سخت به ياری سربازان آمده و مانع از دستگيری آنها توسط مأموران رژيم گرديدند. او تعداد زيادی از آنها را به طور مخفيانه به منزل خويش كه به كانون مبارزه شديد بر عليه رژيم تبديل شده بود برده و حتی با پرداخت پول نقد و اهدای لباس شخصی، آنها را ياری نمود.
تنها گروهی كه بازماندههای رژيم به آنها اميد بسته بودند، نظاميان بودند كه در طول 37 سال سلطنت روی اين گروه حساب ويژهای باز كرده بودند و به راستی نيز ارتش يكی از اركان اصلی حفظ رژيم بود امّا گستردگی انقلاب مردمی اين ركن را نيز درهم شكست و به موضع انفعال كشانيد. فرار سربازان از پادگان و افزايش احتمال تيراندازی سربازان به فرماندهان خود روحيه درجهداران را نيز به شدت كاهش داد.
انقلاب اسلامی در کرمانشاه
نوار سخنرانی وعاظ مشهوری چون فلسفی، حجازی، خزعلی و گرامی در اين فاصله دست به دست میشد. در کرمانشاه نيز خطابههای مهيجی ايراد شد. در اين زمينه بهويژه شيخ محمدعلی گرامی سخنرانیهای مهمی ايراد كرد. نوار سخنرانی شيخ محمدعلی گرامی در کرمانشاه تکثير شد و در سراسر کشور نيز توزيع و به فروش رسيد. وی با بيانی مهيج آيتالله خمينی را تنها رهبر سياسی و دينی در آن برهه از تاريخ ناميد.
در فترت بين مجلس دوم و سوم فجايع روسها در مشهد به شكل ديگرى خودنمايى كرد. ژنرال ردكو، فرمانده نظامى روس، در مشهد مجلسى در محل اقامت خود تشكيل داد و شروع به تحريكات كرد. او توانست سيد محمد يزدى طالبالحق و يوسفخان هراتى را با خود هماهنگ كند و محمدعلى قروشآبادى هم كه از اوباش باجگير بود به آنان پيوست و به اين ترتيب مقدمات شورشى فراهم شد كه مىتوانست خراسان را تجزيه كند و به منويات ديرين روسيه، جامه عمل بپوشاند.
آیتالله محمد فاضل استرآبادی، موسس حوزه علمیه فیضیه مازندران و از علمای مبارز و همراه نهضت امام خمینی، پس از ورود به ایران، در شهر بابل اقامت گزید و به شدت مورد توجه جامعه مذهبی جوانان شهر قرار گرفت، به گونهای که در جریان انقلاب اسلامی ملت ایران در سال ۱۳۵۷ رهبری مبازره این شهر علیه رژیم پهلوی را بر عهده داشت. بعد از پیروزی نهضت اسلامی نیز به مجاهدت در راه انقلاب ادامه داد و سرانجام پس از عمری مجاهدت در 6 آذر 1395 دار فانی را وداع گفت.
بازخوانی حادثه خونين 5 آذر 1357 در گرگان
سيدمحمد رئيسی در ارزيابی نهايی خود در مورد حادثه 5 آذر خاطرنشان میسازد: «حادثه 5 آذر بسيار رقتبار بود و هيچ ضرورتی نبود كه مأمورين چنين جنايتی را مرتكب شوند. زيرا هنوز كاری از سوی مردم انجام نشده بود كه مأمورين شهربانی با ايجاد رعب و وحشت و تيراندازی به طرف جمعيت آنها را به خاك و خون كشيدند. بههمين خاطر پنجم آذر از سياهترين حوادث در گرگان در دوره رژيم خونريز پهلوی است...».
به روایت اسناد و خاطرات
حجتالاسلام سیدیحیی جعفری از علمای مبارز کرمان، چهره در نقاب خاک کشید. آن مرحوم از ابتدای نهضت اسلامی در سال 1342 که طلبه جوانی بود، در مبارزات روحانیت کرمان شرکت میکرد و پس از واقعه 15 خرداد 1342 جزء معدود کسانی بود که به صورت مخفیانه با برگزاری جلسات سری و پخش اعلامیه و نوار سخنرانیهای امام خمینی، مبارزات خود را در کرمان ادامه داد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در تجلیل از مجاهدتهای آن عالم پارسا طی پیامی فرمودند: «سالها خدمت به مردم در مسئولیتهای گوناگون و شئون متعدد روحانی، همراه با صفا و صدق در گفتار و رفتار، شاخصه این شخصیت عزیز و مُعتمَد بود.»
برگی از خاطرات آیتالله موسوی اردبیلی
آیتالله موسوی اردبیلی در بخشی از خاطرات خود درباره واکنش اردبیلیها به تصویب لایحه کاپیتولاسیون میگوید: «در جریان كاپیتولاسیون وقتی امام این اقدام را كرد ما در اردبیل دیدیم اگر مردم را به اعتصاب عمومی دعوت كنیم چون قبلاً دو سه بار [این کار را] كرده بودیم دستگاه نخواهد گذاشت. ما هم یك اطلاعیهای دادیم به عنوان روز وفات یكی از ائمه(ع) و اعلام تعطیلی كردیم.