کلاس تاریخ| عارفی از دیار پاکستان
حضرت امام، در فرازی از پیام خود در رابطه با شهادت عارف حسینی وی را فرزند عزیز خود خطاب کرده و تصریح کردند: «اینجانب فرزند عزیزی را از دست دادهام. خداوند تعالی به همۀ ما توفیق تحمل مصائب و توان ادامۀ راه پر فروغ شهیدان را بیشتر از پیش کرامت فرماید و توطئه و مکر ستمگران را به خودشان برگرداند و ملت پرکرامت اسلام را در مسیر جهاد و شهادت ثابت قدم نگه دارد».
کلاس تاریخ
سیدحسن نصرالله دربارهی آشنایی خود با امام میگوید: «بعد از اینکه انقلاب اسلامی در ایران اوج گرفت، امام خمینی از از نجف به فرانسه رفتند. همان زمان با ایشان آشنا شدیم...شهید سید محمدباقر صدر در همان روزهای آغاز انقلاب بیانیهای صادر کردند و با لحنی صریح امام را تائید نمودند. و آن جمله معروف را گفتند که «در خمینی ذوب شوید همانطور که او در اسلام ذوب شده است»
کلاس تاریخ
طیب در دفاعیاتش گفته بود که من در 28 مرداد پول گرفتم تا کودتا راه بیندازم نه در 15 خرداد. او که خالصانه و در راستای دفاع از مرجعیت شیعه پا به میدان گذاشته بود حاضر نمیشد زیر بار حرف زور برود.
دربار به روایت دربار
فریدون هویدا میگوید: روش زمامداری شاه به گونهای بود که اکثر تصمیمها را شخصا میگرفت و به همین خاطر چنان جوی به وجود آمده بود که هیچکس حتی نزدیکترین مشاورانش هم جرات انتقاد از او را به خود راه نمیدادند...
بازنشر
کلاس تاریخ
«...راننده از آینه چشمش به چهرهی مرد معمم افتاد که لبخندزنان داشت همراه بقیهی افراد اتومبیل را هل میداد! یادش آمد، آیتالله سعیدی بود! شرمنده شد. زد روی ترمز و پیاده شد. با چهرهای شرمسار به سمت سعیدی رفت و گفت: «آقا من واقعا شرمندهام... شما اینجا؟! با این لباس! ماشین مرا هل میدهید...» سعیدی لبخندی زد و گفت: «این وظیفهی ماست! بنشين داخل اتومبیل و حرکت کن... سریعتر به خانه پرو، هوا سرد است!»
کلاس تاریخ
شهید بهشتی هدف از تاسیس «مدرسه دین و دانش» را چنین بیان کرده است: «در آن موقع این طور به ذهنم رسید که برای ساختن کادرها یک واحد نمونه فرهنگی بوجود بیاوریم و در آنجا نوجوانها را آنطور که فکر میکنیم، بسازیم و در قم دبیرستان دین و دانش را به همین منظور تأسیس کردم.»
خانم خدیجه ثقفی (همسر امام ) در توصیف منزل امام میگوید: «وسایل و لوازمی که برای منزل امام در نجف خریده بودند عبارت بود از فرش کهنه، گلیم کهنه، سه چهار دست رختخواب، سماور بزرگ، یک گونی شکر، یک صندوق چای... منزل خیلی کوچکی بود و آشپزخانهای به اندازه یک تشک داشت. دو تا اتاق 3 در 4 پایین داشت و دو تا اتاق هم بالا که یکی از آنها قابل استفاده نبود...»
کلاس تاریخ
هنگامی که امام خمینی در پاریس بودند، یک روزنامهنگار درباره زندگی خصوصی ایشان سؤال كرد. امام در جواب گفتند: «زندگی خصوصی من مثل زندگی خصوصی همهی مردم عادی است. من طلبهای هستم مثل سایر طلبهها.»