بازخوانی يك روز تاريخساز
مسئلهاي که 16 آذرماه 1332 را نسبت به بسياري از رخدادها متمایز کرده، این است كه جریان دانشجویی مسلمان بر خلاف بسياري از سياسيون و روشنفكران چپ و راست كه يا خود در شكلگيري كودتای 28 مرداد آن سال دخالت داشتند و يا با دولت كودتا كنار آمده بودند، براي مقابله با استبداد و استکبار وارد ميدان شد تا آنجا كه خونش، سنگفرشهاي دانشگاه تهران را رنگين نمود. البته برخي حركتهاي اعتراضي همچون برپايي تظاهرات به هنگام عقد كنسرسيوم در ارديبهشت 33 و شركت فعال دانشجويان در ميتينگ دي ماه 39 در جلاليه، تظاهرات گسترده در مخالفت با انتخابات دوره بيستم شورا در بهمن ماه 39، آتش زدن اتومبيل دكتر اقبال رئيس وقت دانشگاه تهران و تظاهرات علیه ورود ملكه اليزابت به تهران در اسفندماه همان سال، باعث گردید تا دهه 30 تحت تأثیر ابتدای این دهه روندی ناآرام و مبارزاتی را در دانشگاههای کشور به نمایش گذارد. اما به جرأت ميتوان 16 آذر سال 1332 را خودجوشترين اقدام جنبش دانشجويي مسلمان عليه نظام شاهنشاهي و نماد استكبار ستيزي اين جريان دانست.
کتاب زندگانی آیتالله سید حسن مـــدرس سرشار از برگهای زرینی است که نام او را در تاریخ مـاندگـار کرده است. او در یکی از نخستین فعالیتهای مبارزاتیاش، با ظلالسلطان پسر ناصرالدين شاه و حاكم اصفهان درگير شد كه اين درگيری به ترور نافرجام مدرس انجاميد. در دوره دوم مجلس شورای ملی به عنوان يكی از پنج مجتهد طراز اوّل از طرف مراجع انتخاب شد و در همین مجلس در مقابل اولتيماتوم روسيه ايستادگي كرد . مخالفت با قرارداد 1919، مبارزه مداوم با رضاخان، مقابله با طرح جمهوریخواهی وی، ایستادگی در برابر سلطه خارجی و ... بخشی از مجاهدتهای شهید آیتالله مدرس است. رضاشاه چون از قدرت و شجاعت مدرس بیم داشت در اوّلين برخوردش با روحانيت، نقشه ترور وی را كشيد و چون موفق نشد، او را منزوی كرد و پس از دستگيری و تبعيد این مبارز خستگیناپذیر را به شهادت رساند.
علم، علمآموزی و تولید علم یکی از مهمترین اولویتهای رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان، دانشگاهیان، نخبگان و ... است. ایشان به پیروی از بزرگان دینی بر «العلم السلطان» تأکید ویژهای دارند و آن را کلید، پیشرفت، استقلال و سعادت بشری میدانند. ایشان میفرمایند: «اعتقاد راسخ من این است که اگر چنانچه بر روی مسئله علم و فناوری و نخبهپروری سرمایهگذاری کنیم، حتماً در یکی از بااولویتترین کارها سرمایهگذاری کردهایم». ایشان ضمن تبیین میان علم دینی و علم غربی میفرمایند: «آن علمی که ما میخواهیم، اول، تزکیه است. تربیت دین، تربیت قرآن، تربیت اسلام این است. چرا اول تزکیه؟ برای اینکه اگر تزکیه نبود، علم منحرف میشود». همچنین ایشان در این زمینه میفرمایند: «ما علم را میخواهیم برای سعادت بشر، برای رشد بشر، برای شکوفائی بشر، برای استقرار عدالت و آرزوهای قدیمی بشر».
آيتالله سيدابوالفضل ميرمحمدی زرندی که سابقه درخشان علمی دارد، با شروع نهضت امام خمینی، به انقلابیون پیوست و از همان ابتدای مبارزه، علیه سیاستهای رژیم پهلوی شروع به فعالیت کرد. وی در بهمن 1343 در کنار سایر روحانیون مبارز، در نامهای به نخستوزیر وقت امیرعباس هویدا به انتقاد از سياستهاي سركوبگرانه رژيم پرداخته، تبعيد امام خميني را محكوم كرد و خواستار بازگشت امام به كشور و آزادي زندانيان سياسي شد. مبارزات انقلابی آيتالله ميرمحمدی تا براندازی سلطنت شاهنشاهی ادامه داشت. پس از عزيمت حضرت امام به فرانسه، آیتالله میرمحمدی به همراه مدرسين برجسته حوزه علميه قم، در نامهاي خطاب به ژيسكاردستن رئيس جمهور وقت فرانسه، از امام به عنوان قائد و رهبر 35 ميليون ملت مسلمان ايران نام برده، اعلام كردند كه هرگونه توهين به ساحت مقدس معظم له، توهين به ملت ايران است. همچنين در آن نامه، رژيم پهلوی را فاقد هرگونه پايگاه اجتماعي در كشور دانسته و آن رژیم را غيرقانوني اعلام کردند.
دکتر مرتضی میردار
در پس فوت حضرت امام، مرحوم محمدزاده از جمله شخصیتهایی بود که بر تمرکز بر اصالت و اندیشههای امام اصرار و ابرام داشت و سعادت امروز و فردای انقلاب اسلامی را بر پیروی از اندیشه ناب امام و همراهی با ولایت فقیه در همه امور میدانست.
سیری در زندگی و مبارزات سردار حاجی محمدزاده
سردار ابراهیم حاجی محمدزاده از حدود سالهای 1340 فعالیتهای سیاسی اجتماعی خود را در مشهد شروع کرد و در سیر مبارزات خود به شدت در مقابل جریانهای انحرافی چپ با جدیت تمام ایستاد.
در بازخوانی کنشهای جریان ملی-مذهبی در آغاز نهضت اسلامی، رگههایی پر رنگ از ساز مخالفی یافت میشود که در سال پایانی مبارزات نمایانتر شد. نهضت آزادی در روزهای آغازین مبارزه پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، در اعلامیه خود مینویسد: «هوشیار باشید، تنها حکومت مصدق، حکومت ملت ایران است.» این در حالی است که دکتر مصدق در آن مقطع عطای سیاست و مبارزه را در تبعید به لقایش بخشیده بود. تلاشهای این جریان تا پیش از سال 1356، مقطعی، درون سیستمی بود و پس از دستگیری سران نهضت در اوان دهه چهل، سالها به محاق گرایید. ملی – مذهبیها که اعتقادی به مبارزه نداشتند، همواره به فکر سازش بودند و همیشه هم با واکنشهای قاطع امام خمینی مواجه میشدند. به گفته محمد هاشمی امام در واکنش به درخواست بازرگان برای سازش با رژیم پهلوی در ازای دستیابی به «یکی دو وزارتخانه» فرموده بودند: «اخیرا پیشنهادهایی به من شده که پیشنهاد سازش است. خمینی چگونه میتواند این را قبول کند؟... اگر خمینی هم سازش کند مردم سازش نمیکنند.» و با این جمله به سازشکاران تفهیم کردند که آنها تا چه اندازه از خواستههای مردم بیاطلاع هستند.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بنابر اظهارات نخبگان و تحلیلگران سیاسی، ارزشهای اسلامی و اخلاقی را در سطح جامعه نهادینه کرد. این ارزشها علاوه بر جامعه، سطح نخبگانی و سیاسی را نیز دربر گرفت. از جمله این ارزشها میتوان به حساسیت در استفاده از بیتالمال، تلاش بیوقفه و خستگیناپذیر در راه اعتلای نظام اسلامی و در مسیر خدمت به مردم، اخلاص و تواضع، سادهزیستی، توجه به معنویت و... اشاره کرد. شهید مهدی زینالدین به عنوان یکی از فرماندهان ارشد دوران دفاع مقدس، از جمله افرادی بود که بنابر اظهارات دوستان و نزدیکان همواره در عمل و نظر خود را پایبند به این ارزشها میدانست.
آیتالله سید محمّدباقر حکیم در ایران به تأسیس «مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق» در 5 شوال 1402 ق/ 5 مرداد 1361 ش مبادرت نمود. این مجلس در 26 آبان 1366 اعلام موجودیت کرد.در میان گروههای معارض عراقی، «مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق» پیش از سقوط رژیم بعث و حتی پس از آن بیشتری مراوده و قرابت را با جمهوری اسلامی ایران داراست. این تشكل جایگاه مهمی را در میان شیعیان عراق به دست آورده است. بیمناسبت نیست به چگونگی شكلگیری مجلس، سیر تطور و ریاست آن اشارهای گذرا صورت گیرد.
از آنجا که علامه محمدتقی جعفری به عنوان اندیشمند و فیلسوف مطرح بوده، کمتر درباره فعالیتهای سیاسی وی صحبت شده است. با نگاهی به سوابق عملکرد این اندیشمند معروف مشخص میشود او در دوران نهضت اسلامی به شیوههای خاص خود با رژیم پهلوی میجنگید. این نکته مورد اشاره حجتالاسلام محمد تقی فلسفی نیز قرار گرفته است. وی علامه جعفری را از افراد وفادار به امام، و منابر و صحبتهای وی را نیز به نفع نهضت اسلامی دانسته است. علاوه بر این، فعالیتهای علامه جعفری موجب شده بود سازمان اطلاعات و امنیت کشور چندین بار وی را احضار کند. حساسیت ساواک نسبت به اقدامات و فعالیتهای علامه جعفری تا آن حد بود که مکالمات تلفنی وی به طور مرتب کنترل میشد. علامه همانند سایر افراد دیگر در مبارزه سیاسی - فرهنگی در دوران رژیم شاه از تعرض نیروهای رژیم در امان نماند. اما علیرغم تمامی تلاشها که حتی منجر به حمله به منزل ایشان در سال ۱۳۵۲ و بازرسی کتابخانه وی گردید، رژیم در جلوگیری از فعالیتهای ایشان ناکام بود.