روحانیت در کنار مردم/ 5
حسن اعظام قدسی در خاطرات خود میگوید: «شفاها آقای آیتالله خصوصی از فرماندار قم عدم رضایت نمودند و حق هم داشتند برای اینکه فرماندرا که خود را منتسب به آقای نخستوزیر معرفی کرده بود در تمام ساعات شب مشروب میخورد...»
منزل امام در نجف ساده بود و لوازم خنککننده و کولر نداشت، بلکه پنکهای داشت به سمت حجرهای که به سمت سرداب بود و به این شکل هوای نسبتاً خنکی در اتاق ایشان ایجاد میشد.
برگی از خاطرات اسدالله علم
در پاورقی این قسمت از خاطرات علم درباره رخدادهای دانشگاه در آذر 49 آمده است: دو شعار بیش از همه رایج بود، یکی «مرگ بر این نظام آموزشی»؛ و دیگری که سخت بوی سیاسی داشت بخشی از شعری بود از امیرهوشنگ شفا: «من اگر بنشینم تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟ من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمیخیزند».
.... هنگامی که مسابقه به نفع ایران تمام شد دستگاه سخت به وحشت افتاد یادم است برق قسمتی از شهر را قطع کردند من در چهار راه ولیعصر بودم تمام خیابانها مملو از جمعیت بود مردم شعار میدادند... در هیچ قنادیای شیرینی نمانده بود.
روحانیت در کنار مردم/ 4
حاج شیخ در این حادثه شخصا بیل و کلنگ برداشت و به همراه طلاب برای بستن سد و جلوگیری از بروز خرابی بیشتر حرکت کرد. وقتی مردم این اقدام آیتالله موسس را دیدند، آنها هم جلو آمدند و مشغول سدسازی شدند و با این عمل بسیاری از قسمتهای شهر قم از خطر سیل گرفتگی مصون ماند.
امام(ره) با مشاهده سکوت طلاب میفرمودند: اینجا که مجلس روضه نیست! چرا اشکال نمیکنید و سؤال نمیپرسید؟
آیتالله میرزا جواد تبریزی فرمود: «من با تأكید به آیتالله خویی گفتم: «بلی، آقا شما حتماً پیش آقای حكیم بروید و صحبت كنید، این اقدام شما خیلی خوب و بجاست». سپس آیتالله خویی به محضر آیتالله حكیم رفت و همان مطالب را به ایشان گفت و آن توطئهای را كه برخی اطرافیان میخواستند علیه مرجعیت بچینند، خنثی كرد. بعد از آن، آیتالله حكیم همواره میگفت: «آقای خویی واقعاً مرد مؤمنی است!».
«... یک جملهای که ایشان بر آن تأکید داشتند این بود که تضعیف نظام را حرام میدانستند و میگفتند که این مملکت، مملکت امام زمان (عج) است و تضعیف آن جایز نیست.»
به روایت محمود صلاحی
نیروهای پیشمرگ کُرد بیشترین نقش را در برقراری و حفظ امنیت منطقه داشتند. آنان جز حقوق بسیار کمی در حدود دو هزار تا ۲۵۰۰ تومان در ماه، که آن هم گاهی اوقات عقب میافتاد، هیچ گونه مزایایی نداشتند. با توجه به خطرات جدی که خود و خانوادهشان را تهدید میکرد، این مبالغ بسیار ناچیز بود. بدیهی است که در چنین شرایطی یک نیروی بومی که از برادران عزیز اهل سنت بود، هرگز به خاطر منافع مالی داوطلب نمیشد.
«... با توجه به مطالعه عمیق واعظ مذکور [علامه جعفری] همواره دانشجویان و افراد روشنفکری که زمینههای مذهبی آمادهای داشتهاند، مشتاق به شرکت در جلسات مورد بحث بودهاند و گزارشهای واصله حاکی از آن است که تعدادی از افراد شرکتکننده در جلسات مورد بحث را تقریباً همیشه پارهای از دانشجویان ناراحت تشکیل دادهاند»