به بهانه تقارن روز پدر و سالروز شهادت شهید شاطری
استاد عباس قطایا میگوید: «... رابطه او با پدرش همراه با عشق و احترامی فوقالعاده و بسیار درس آموز بود؛ بخاطر پدرش همه کارها را رها کرده بود و امور را تلفنی پیگیری میکرد. حتی برای لحظهای خواب و یا استراحت، حاضر نشد که بیمارستان را ترک کند.»
به روایت آیتالله عمید زنجانی
آیتالله عباسعلی عمید زنجانی میگوید: «امام هر شب به حرم حضرت امير عليهالسلام مشرف مىشد، نظم امام را من غالباً نقل كردهام... امام وقتى وارد صحن مقدس حضرت امير(ع) مىشد دقيقآ سر ساعت نُه بود و بسيارى از زمان ها گاه تفاوت مىكرد، البته ساعت به اصطلاح با غروب تنظيم مىشد و ساعتهايى هم بودند كه با ظهر تنظيم مىشدند، چون دو نوع ساعت در آنجا بود. معمولاً حضور امام در صحن خيلى دقيق بود كه گاه مىشد طلاب ساعت هايشان را با ورود امام تنظيم مىكردند و يا مباحثه و كارهاى ديگرشان را با آن تنظيم مىنمودند.»
به روایت طاهره سجادی
دختر جوانی میگفت: «به دعوت سازمان، نمایندگانی از جبههی پولیساریو به ایران آمدند. وقتی ما از دست دادن با اعضای جبههی پولیساریو امتناع کردیم، مورد انتقاد شدید مسؤولانمان قرار گرفتیم و وقتی اعتراض کردیم که چگونه یک تشکیلات اسلامی از زنان میخواهد که با نامحرمان دست بدهند، منافقین متوجه شدند که عجله کردهاند و زود دست خود را رو کردهاند، پس به نوعی قضیه را ماست مالی نمودند.»
انتشار برای نخستین بار
درهای اتاق جنگ قطور بودند که رمز آنها را همین آقا میدانست. باز کرد. وقتی وارد شدیم من دیدم که یک تعدادی امریکایی که 12 نفر بودند آنجا جمع هستند. من دو، سه تیر هوایی در سقف آنجا شلیک کردم آنها هم به شدت ترسیده بودند. سپس به عکس شاه که بر دیوار آنجا بود اشاره کردند که ما خودمان هم ضد شاه هستیم ببینید چشمهایش را درآوردهایم.
به روایت سید اسدالله جولایی،
سید اسدالله جولایی میگوید: شب پیروزی انقلاب آقای خلخالی تا آنجایی که یادم است 24 اسم به حضرت امام دادند که اینها اعدام بشوند، حضرت امام چهار نفر را اجازه فرمودند که سرکردههای خباثت بودند. سرلشکر ناجی فرماندار نظامی اصفهان، سرلشکر رحیمی فرماندار نظامی تهران و نصیری و خسروداد که در پشتبام مدرسه رفاه به درک واصل شدند.
برگی از خاطرات آیتالله طاهری خرم آبادی،
آیت الله طاهری خرم آبادی ادامه می دهد: «بر اين اساس، بعضى پيشنهاد مىكردند كه جاى امام، شبها عوض شود؛ علتش هم اين بود كه ممكن است هنگام شب به منزل امام بريزند و اولين كسى كه از بين مىرود، امام است كه ظاهرآ حضرت امام قبول نكردند.»
درنگی در خاطرات آیتالله حاج شیخ رضا استادی
آیتالله حاج شیخ رضا استادی میگوید: «زمانی که حضرت امام در پاریس بود، یکی از مدرسان حوزه به پاریس خدمت امام رفته بود، برایم نقل میکرد: یک فردی از یکی از شهرهای جنوب خدمت امام آمده بود. بعد صحبت از یک آقای محترمی از آن مناطق شده بود. حضرت امام به آن فرد گفته بود که به آن آقا بگویید که دیگر پیرزنها هم از خانههایشان بیرون آمدند و شعار مرگ بر شاه میگویند، شما هم اگر مصلحت ببینید یک تکانی بخورید و از غافله عقب نمانید».
بازخوانی اعترافات ژنرال
اولین مقام غیر نظامی که اعلام همبستگی نمود آقای جواد شهرستانی شهردار تهران بود که به مدرسه رفاه رفته، ضمن غیر قانونی اعلام نمودن دولت بختیار استعفای خودرا به آقای خمینی تسلیم کرد.اولین نظامی هم که اعلان همبستگی وی در روزنامهها منتشر گردید سپهبد بازنشسته کمال بود که عمل وی اثر نامطلوبی در روحیه پرسنل نیروهای مسلح گذاشت.
به روایت آیتالله عباسعلی عَمید زنجانی:
آیتالله عباسعلی عَمید زنجانی میگوید: «يكى از خط مشىهاى امام اين بود كه از افراد تا آنجائى كه امكان دارد استفاده بشود، تا آن لحظهاى كه ثابت بشود كه غير قابل استفاده هستند... سنت و سيره امام اين طور بود كه از افراد تا آنجائى كه امكانپذير است استفاده بشود، ما اصلاً انتظار علم غيب از امام نداريم و نبايد هم داشته باشيم... ».
روایتی از آیت الله مسلم ملکوتی
من از طرف جامعه مدرسين به حضور آقاى شريعتمدارى رسيدم و موضوع را با ايشان در ميان گذاشتم و عرض كردم: «آقا! از طرف همه آقايان، هيأتى به تهران رفته و خوب است شما هم در اين مورد اقدام فرماييد تا خداى نكرده سوءتفاهم نشود.» ايشان در جواب من اظهار داشت: «آقايان ديگر همه آقازادههاى معمم دارند، آنها را فرستادند، ولى من فرزندم معمم نيست كه او را از طرف خودم بفرستم.» اين جواب قانع كنندهاى نبود. سرانجام هر چه تلاش كردم نتوانستم ايشان را قانع كنم..