روایت حجت الاسلام والمسلمین ناطقنوری از قیام 15 خرداد
از قبل مرحوم شهید عراقی همراه دوستانش، ضبط صوت و باطری ماشین هم آورده بودند كه اگر برق قطع شد، مشكلی پیش نیاید. سرانجام عصر عاشورا، امام در مدرسهی فیضیه سخنرانی كردند. در این سخنرانی چند نكتهی بسیار مهم وجود داشت؛ اول، وصل كردن فیضیه به عاشورا بود كه این هوشیاری امام را میرساند كه چگونه از آموزههای تشیع استفاده كند.
شناسایی طالبان توسط ایران برای آنها مهمترین كارت پیروزی بود و به همین خاطر سعی كردند به ما اطمینان خاطر بدهند. البته در شرایط جدید عملاً و غیرمستقیم ما به اسارت درآمده بودیم. هیچ كجا نمیتوانستیم برویم و در آنجا ما تحتالحفظ بودیم تا ببینند كه چه اتفاقی میافتد؟ حالتی از یأس همهی شهر را فراگرفته بود و سكوت مرگباری در شهر مستولی بود، مغازهها همه بسته و مردم همه نگران بودند كه چه بلایی بر سر آنها خواهد آمد.
به مناسبت سوم خرداد
در روز سوم خرداد 1361 هرکس با شعور و شعف مشغول امداد رسانی و ارائه خدمات به بقیه بود، آن لحظه به فکرم خطور کرد جملهای بنویسیم و در ابتدای شهر نصب کنیم، به شهید بهروز مرادی گفتم نوشتهای آماده کند که این جمله در تاریخ دفاع مقدس و جنگ به یادگار باقی ماند. به خطاط دفتر تبلیغات خرمشهر گفتم بنویس «جمعیت خرمشهر 36 میلیون نفر»،
روایت تاریخی
پس از حضور در محل، نیروهای همراه و سلاحهای سنگین آنان را داخل خاک ایران در محلهای مناسب بر روی ارتفاعات مشرف به محلی که سد را بر روی رودخانه هیرمند بسته بودند، مستقر کردم. خلاصه تا ساعت 8 صبح که هوا به روشنایی میرفت، تمام نیروها در سنگرهایی که تا حدودی از دید و تیر مرزبانان افغانی محفوظ بود، مستقر شدند.
خردهروایتهایی از شکست امریکا در طبس
مجله هفتگی تایم نیز در می 1980، در مقالهای تحت عنوان "شکست در صحرا"، با اشاره به شکست خفتبار امریکا در ویتنام، شکست امریکا در طبس را نمونهای دیگر از زبونی ارتش امریکا دانست و نوشت: برای کارتر به طور اخص و برای امریکا به طور اعم، ماجرایی که در صحرای طبس اتفاق افتاد یک شکست نظامی، دیپلماتیک و سیاسی بود.
«نماز عید فطر در مسجد قبا برگزار نخواهد شد. منتها قرار است... در جلوی مسجد قبا برای بردن پیرمردان و پیرزنان به پل رومی که قادر به پیادهروی نیستند حاضر [شوند] و آنها را به محل نماز حمل نمایند. چنانچه این عمل به مصلحت نمیباشد، سریعاً نظریه اعلام فرمایند تا به این افراد ابلاغ گردد که در صورت تمایل شخصاً در محل برگزاری نماز حاضر شوند».
به بهانه دومین سالگرد سردار سید محمد حجازی
آرام آرام چهلمهای انقلابی که راه افتاد آیتالله خادمی هم فعالتر شد تا آنکه ماجرای تحصن در خانه ایشان شکل گرفت. تحصن قبل از رمضان شروع شد و به کشتار 5 رمضان منتهی شد. وقتی تحصن در آنجا شروع شد ما تصورمان این بود که ممکن است مردم خیلی هماهنگ نباشند ولی بعد که رفتیم، دیدیم که نه انصافاً خیلی با آغوش باز پذیرفتند.
به مناسبت شهادت آیتالله سید محمدباقر صدر
برای بنده هیچ کاری امکان ندارد مگر اینکه از خداوند سبحانه و تعالی مسئلت مینمایم که سایهی شما را به عنوان چراغ هدایت برای اسلام نگه دارد و دین یگانهپرستی را با مرجعیت رهبریکننده شما نگه دارد. همچنین از خداوند متعال میخواهم که از ما سختی در راهش قبول کند و ما را موفق بدارد برای نگه داشتن عقیدهی امت و آزادی بزرگ آن، چراکه زندگی انسان نیست مگر به اندازهای که به امت خود، از وجود خود، از حیات خود و فکر خود میپردازد.شما به مسلمانان از وجود خود و فکر خود چیزی را عطاء نمودید که در طول تاریخ الگوی عظیمی برای تمامی مجاهدین میماند.
روایتی از آزادی امام خمینی در فروردین 1343
آن شب در قم غوغایی بود و بیگمان مدرسهی فیضیه تا آن زمان غلغلهی شادی آن شب را به خود ندیده بود. همه تا صبح بیدار بودیم... عاشقان بیدل، در پی دیدار صاحب دل بودند و شیفتگان دل داده، در انتظار وصل دلدار لحظهشماری میکردند.
به مناسبت روز 12 فروردین
این انتخابات واقعا حماسهای بود چون حتی افراد سالخورده و کسانی که مریض بودند زیر بغلشان را میگرفتند و برای رای دادن میآوردند. نوجوانهایی که هنوز سنشان به حد قانونی نرسیده بود هم آماده بودند و التماس میکردند که رأی بدهند. بعد راجع به این مسئله در جلسه هفتگی انجمن جویندگان دین و دانش برنامهریزی کردیم و بنا شد جمعی از نوجوانان را خدمت امام در قم ببریم تا ایشان به آنها اجازه رأی دادن بدهد.