نیوسام معاون وزارت خارجه خبر مأموریت هایزر را تلفنی به اطلاع سولیوان (سفیر آمریکا در ایران) رساند. سولیوان گفت: «بهتر است در شرایط بحرانی فعلی مسافرت او به تهران بیسروصدا و به طور ناشناس باشد». نیوسام این نظر را مورد تأیید قرار داد و قول داد رعایت شود.
روحانیت در کنار مردم/ 7
ویژگى بارز شهید قاضی، تلاش و اهتمام ایشان در رفع مشکلات مردم بود. ایشان درباره مسائل اخلاقى سخنرانى نمىکرد بلکه با عمل خود به اخلاق اجتماعى اسلامى عینیت مىبخشید. شهید قاضی فعالیت گستردهاى در تهیه خانه براى مستضعفان و افراد بیخانمان در تبریز داشت و در این تلاش بیش از دویست خانواده را صاحب خانه کرده بود.
برگی از خاطرات دکتر عباس شیبانی
جو دانشکده فنی به گونهای بود که دانشجویان وابسته به جریانات چپ در آنجا نبودند و با توجه به اساتید مسلمانی که دردانشکده تدریس میکردند، بیشتر حرکتهای دانشجوئی در آنجا مستقر بود، و برای همین هم بود که در روز 16 آذر 1332 رژیم برای زهر چشم گرفتن از دانشجویان آن حملهی وحشیانه را به دانشکده فنی انجام داد و سه تن از دانشجویان آن دانشکده را به شهادت رساند.
به بهانه درگذشت راوی کوچه نقاشها
امام فرمود، وظیفه به جای خود، من به حوزه علمیه قم، نجف و مشهد اعلام کردم، سه شبانهروز برای ایشان نماز قضا بخوانند و روزه قضا بگیرند. 150 هزار تومان هم، برایش رد مظالم دادند.
جلاد دهه 60
رجوی در این مصاحبه گفت: «... رزمندگان ما پیوسته آماده فداکاری در جهت دفاع از اصول و ارزشهای مورد اعتقادمان میباشند. آنها در خلال مدت سال گذشته توانستهاند بیش از 6 هزار تن از مزدوران خمینی را که مسئول مستقیم و غیرمستقیم قتل و شکنجه افراد ما بودهاند از بین ببرند».
سپس آقای حائری را دعوت کردم تا در آنجا سخنرانی کنند. آقای حائری تحصیلاتش تمام شده بود و حالت انزوا داشتند نه مسجدی میرفتند نه منبری. هر کسی هم پیشنهادی میداد نوعاً به سختی قبول میکردند... به وی گفتم شما در این مسجد سخنرانی کنید و جوانها را از خطر بهائیت نجات دهید.
روحانیت در کنار مردم/ 6
سید احمد آوایی میگوید: «... جوانان زیادی از جاهای مختلف برای دیدار ایشان آمده بودند و اتفاقاً در آن منطقه سیلی هم به راه افتاده بود و آقای خامنهای در مسجدی مسئول جمعآوری کمکهای مردمی بود...»
روحانیت در کنار مردم/ 5
حسن اعظام قدسی در خاطرات خود میگوید: «شفاها آقای آیتالله خصوصی از فرماندار قم عدم رضایت نمودند و حق هم داشتند برای اینکه فرماندرا که خود را منتسب به آقای نخستوزیر معرفی کرده بود در تمام ساعات شب مشروب میخورد...»
منزل امام در نجف ساده بود و لوازم خنککننده و کولر نداشت، بلکه پنکهای داشت به سمت حجرهای که به سمت سرداب بود و به این شکل هوای نسبتاً خنکی در اتاق ایشان ایجاد میشد.
برگی از خاطرات اسدالله علم
در پاورقی این قسمت از خاطرات علم درباره رخدادهای دانشگاه در آذر 49 آمده است: دو شعار بیش از همه رایج بود، یکی «مرگ بر این نظام آموزشی»؛ و دیگری که سخت بوی سیاسی داشت بخشی از شعری بود از امیرهوشنگ شفا: «من اگر بنشینم تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟ من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمیخیزند».