در اسفند 1353 شاه تصمیم گرفت بساط نظامی تکحزبی را بنا کند. وی همگان را موظف نمود که یا عضو حزب رستاخیز شوند یا از ایران بروند. برپایی این حزب و واداشتن مردم به عضویت در آن، علاوه بر مخالفت بسیاری از سیاستمداران و صاحبنظران، مخالفت قاطع امامخمینی را در پی داشت. پیرو این مخالفت صریح، در شهرستانهای مختلف علیه این برنامه، اعلامیههایی توزیع شد. اطلاعات شهربانی مازندران در تاریخ 1353/12/23، به ساواک استان گزارش میدهد که روی یکی از دیوارهای توالت مسجد جامع شعارهای «حزب رستاخیز یعنی خفقان، مرگ بر شاه خائن، تنها راه رهایی از بند استعمار قیام مسلحانه بر ضد آمریکا و نوکرش شاه خائن است» نقش بسته است.
مهندس علی اخوین انصاری در روز 27خرداد 1323 در رودسر به دنیا آمد. در 1350 در رشته ریاضی دانشگاه تهران پذیرفته شد.چندین بار به زندان افتاد و بارها تحت تعقیب قرار گرفت. با این وجود او پس از دریافت لیسانس برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد. در ایالات متحده به عضویت انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا درآمد و در عین حال سخنران این انجمن و سخنگوی دانشجویان در ایالات مختلف آمریکا و کانادا محسوب میشد. در رشتههای صنایع سنگین و مترو و راه ادامه تحصیل داد و توانست مدرک مهندسی خود را دریافت نماید و همزمان در رشته ریاضی هم ادامه تحصیل داد. پس از انقلاب به ایران بازگشت و به معاونت استانداری خراسان و در پایان سال 1358 به سمت استانداری گیلان منصوب شد. سرانجام در 1360/4/15 انصاری و نورانی(معاونش) در خیابان لاکانی رشت توسط منافقین به رگبار گلوله بسته شدند.
انقلاب اسلامی در اردبیل
در اردبیل هم انقلابیون در تكاپو بودند كه بتوانند اعتراض خود به حكومت پهلوی را نشان دهند. در شهر هم شایع بود كه در 29 بهمن بازار و دكاكین عمومی تعطیل خواهد بود. روز 29 بهمن به مناسبت چهلم شهدای قیام قم مراسمی در مسجد میرزا علیاكبر اردبیل با حضور علمای مبارز آیات: مسائلی و مروج و با حضورگسترده مردم برگزار شد. در این مراسم حجتالاسلام جلیل ناطق به سخنرانی پرداخت گرچه برپایی مراسم به این مناسبت گام مهمی از سوی انقلابیون بود لیكن سخنران انتظار مردم و علمای شهر را برآورده نساخت، پس از پایان سخنرانی زودهنگام وی، جوانان و انقلابیون كه ناراضی بودند شعارهایی به حمایت از امام خمینی سر دادند.
بعد از حکم ارتداد سلمان رشدی آیتالله خامنهای که رئیس جمهور وقت، در یک پیام رادیویی حمایت کامل دولت را از آن اعلام كرد. متعاقب آن آیتالله خامنهای در نماز جمعه در خطبههای خود ضمن محکوم کردن دولت انگلیس در حمایت از انتشار کتاب آیات شیطانی فرمودند: «انگلیس باید به مسلمانان توضیح دهد که چرا به یکی از اتباع خود اجازه چنین کاری را داده است.»
علاوه بر دولت، اقشار مختلف مردم نیز ضمن حمایت از حکم تاریخی امام خمینی مدارس و کسب و کار را تعطیل و دست به راهپیماییهای گستردهای زدند.
پس از پیروزی
س از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 1357، تمامی نهادها، سازمانها و مراکز قدرت در شهرستانها و روستاهای مختلف از مدیریت عاملان رژیم گذشته خارج شد. انقلابیون پیروز از روز بیستودوم بهمن مسئولیت سنگینی بر دوش داشتند و باید بهمنظور پیشگیری از هرگونه هرجومرج و خودمختاری گروههای مختلف اقداماتی را صورت میدادند. شهربانی، ژاندارمری، ساواک و پادگانهای ارتش از مهمترین نهادهای امنیتی بهشمار میرفتند که از سویی باید به پایگاههایی برای حراست از انقلاب و مردم تبدیل میشدند و از سوی دیگر بهدلیل دارابودن سلاح و تجهیزات نظامی در صورت تسخیر بهدست گروههای مخالف انقلاب میتوانستند به تهدیدی برای امنیت عمومی تبدیل گردند.
انقلاب اسلامی در زنجان
انقلاب در زنجان يك ماه زودتر از تهران به پيروزى رسيده بود. با ورود امام خمينى مانند ساير مناطق كشور جشن و شادى فراوانى برپا شد و طبقات مردم از مقابل منزل آيتالله سيد هاشم موسوى به راهپيمايى باشكوهى مبادرت نمودند.كاركنان و كارمندان شهردارى، آتش نشانى، سازمان آب، ادارهى مخابرات، شبكهى بهدارى و بهزيستى، اعضاى هيأت علمى، ادارى و دانشجويان دانشكدههاى كشاورزى و شركتهاى راه و ساختمان و تأسيسات محلى در زنجان با ارسال بيانيهاى همبستگى خود را با ملت مبارز ايران تا برقرارى يك حكومت ملى اعلام داشتند. در همان شب 22 بهمن چون پيروزى انقلاب حتمى شده بود، مردم شبانه مجسمههاى شاه و پدرش را به پايين كشيدند و با شور و هيجان خارقالعادهاى به شادى پرداختند.
گزارش اسنادی
در 17 ذیقعده 1355/ 10 بهمن 1315 حدود یک سال پس از عملی شدن کشف حجاب، آیتالله حائری دار فانی را وداع گفت. مجلس ترحیم آیتالله حائری در نهایت مظلومیت و اختناق صورت گرفت. دولت به عموم حکام و ولایات دستور داد که در هر شهر فقط یک مجلس ترحیم برپا شود و از تعطیلی بازار، مدارس و ادارات جلوگیری به عمل آید. علیرغم همه تنگناهایی که رژیم اعمال کرد، از جنازه مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری تشیع کمنظیر و بیسابقهای صورت گرفت. همچنین برخلاف دستور حکومت مرکزی مبنی بر ممنوعیت تعطیلی بازار و ادارات، اسناد نشان میدهد که در برخی شهرها و ولایات مردم بدون توجه به دستور عمال رضا خان اقدام به تعطیلی کسب و کار خود کردند.
حادثه 6 بهمن آمل
طرح عملیاتی سربداران جهت تصرف شهر آمل توسط یكی از اعضاء كادر رهبری اتحادیه به نام "شهاب" (سیامك زعیم) ارائه شده بود كه به «اسب تروا» معروف بود. بر این اساس، جمعبندی شورای فرماندهی و فرماندهی عملیات (كاك اسماعیل) در طرح حمله به آمل سربداران با تصرف پنج نقطهی مهم شهر را انتخاب نمودند و شورای فرماندهی 92 نفر از نیروهای خود را به پنج تیم متوسط بیست نفره تقسیم و برای هر یك فرماندهی مستقل برگزید. در شب شش بهمن، «رمز عملیات» با شلیك یك آر.پی. جی به ساختمان بسیج توسط فرامرز فرزاد از گروه پویا به عنوان اعلام حمله آغاز شد. این رمز عملیات سربداران بود تا بقیهی گروهها همزمان عملیات خود را شروع كنند. این شلیك دقیقاً ساعت 23:30 دقیقه شب صورت گرفت.
در روز نه دی مردم ساوه در گروههای ۵۰۰ نفری در خیابانهای تهجدی و اکباتان با برافروختن لاستیک و سد معبر کردن به مقابله با مأموران دولت پهلوی پرداخته و در تاریخ 1357/10/11 نیز مردم ساوه در گروههای ۱۰۰ نفری چند نقطهی شهر تظاهرات نمودند. در ۲۱ دی ماه مردم ساوه به طرفداری از امام خمینی تظاهراتی برپا کردند: «مدارس، بانکها و برخی از ادارههای شهرستان ساوه تعطیل بود و صبح و عصر امروز تظاهرات پراکندهای به رهبری فرهنگیان در سطح شهر برپا شد».
انقلاب اسلامی در مازندران
یکی از شهدای قیام 19 دیماه قم، علیاصغر ناصری، طلبهی 18سالهی بابلی بود که در مدرسهی علمیهی صدر بابل نیز تلمّذ کرده بود. تبعات قیام 19 دیماه در بدو امر در میان دانشجویان دانشکدهی فنی بابل بروز و ظهور یافت. دو روز از این واقعه گذشته بود که حدود 60 نفر از این دانشجویان کلاسهای درس را تعطیل کردند و با تجمع در محوطهی دانشکده فریاد: «بنیآدم اعضای یکدیگرند»، «آزادهایم آزاده، زندانیان ما را آزاد کنید» سر دادند و محیط دانشکده را ترک کردند. تحرّکات جنبش دانشجویی دانشکدهی فنی بابل نیز در این روزها به اوج رسیده بود. خودداری از رفتن به کلاس، شکستن شیشهها، اجتماع و تظاهرات در محوطهی دانشگاه همچنان ادامه داشت و دانشجویان در تجمعات خود برای آزادی زندانیان سیاسی تلاش کرده و با سردادن شعار «طلّاب قم را کشتند اللهاکبر» اعتراض خود را به وقایع قم، نشان میدادند.
حاجآقا نورالله اصفهانی در دوره انقلاب مشروطه از رهبران بیبدیل مشروطه و دارای نیروی نظامی بود. بعد از پیروزی مشروطه نسبت به عملكرد مشروطهچیان بدبین و ناامید شد و به تنقیص آنها پرداخت. وی در سال 1306در جریان نظام اجباری برضد رضاشاه قیام كرد وبرای گسترش این قیام، تصمیم به مهاجرت به سوی قم گرفت. خبر مهاجرت حاج آقا نورالله در سرتاسر ایران و عراق پیچید و مورد حمایت قرارگرفت. نهضتی كه از اصفهان شروع شد، در مدت كوتاهی سرتاسر ایران را به حركت درآورد.
اسناد میگویند
آبان ماه 1356 با درگذشت ناگهانی حاج آقا مصطفی خمینی فرزند ارشد امام خمینی فرا رسید. فوت مشکوک یار و مشاور رهبر نهضت اسلامی زمینه مساعدی برای شعلهور شدن آتش اعتراضات و انتقادات علیه رژیم پهلوی بود. حوادث ناشی از این رویداد که در آستانه ماههای محرم و صفر صورت میگرفت؛ دستگاه امنیتی پهلوی را بر آن داشت تا با محدودیت و محکومیت یاران امام خمینی آنها را تحت کنترل و مراقبت قرار دهد. از این رو آیتالله سیدعلی خامنهای به موجب رأی كمیسیون حفظ امنیت اجتماعی، كه در فرمانداری مشهد تشكیل شد، به سه سال اقامت اجباری در شهرستان ایرانشهر محكوم شد.
انقلاب اسلامی در سبزوار
رویارویی مردم انقلابی سبزوار با رژیم پهلوی در آذر ماه 1357 که مصادف با ایام محرم بود؛ به خاک و خون کشیده شد. روزنامه کیهان پس از گذشت هشت روز از حادثه، با انتشار فهرستی، اسامی شهدای دوازدهم محرم سبزوار را اعلام کرد.آیتالله سید عبدالله شیرازی، از علمای مشهد با ارسال تلگرافی به حاج سید فخرالدین افقهی، مراتب تأثر و تأسف خود را از حوادث سبزوار اعلام کند. عمق حوادث محرم سبزوار باعث شد تا نام این شهر به همراه دیگر شهرها در اعلامیهای كه روحانیان صادر كردند ذکر شود.حاج سید عبدالاعلی سبزواری، از علمای سبزواری مقیم نجف را هم به واکنش واداشت. ایشان با ارسال پیامی همه ملت ایران را به حفظ وحدت و اتحاد ملی فرا خواند.
حضور گسترده دانشآموزان درمحیطهای دانشجویی و دانشگاهها و شرکت آنان در تظاهرات دانشجویان از آغاز سال تحصیلی جدید، وسعت و شکل تازهای به تظاهرات و گردهماییهای دانشجویی داده بود. در نتیجه این امر، رژیم با مشکل جدیدی مواجه شده بود. در شیراز نیز به تأسی از سایر مناطق کشور دانشآموزان حضور فعالی در تظاهرات و راهپیمایها ایفا نمودند.
رحمن حسنوند
پایداری مردانه مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان، اثرات بسیاری داشت؛ یکی از آن اثرات، عقب نشینی شاه قاجار و پیروزی مشروطه خواهان بود. ستارخان علاوه بر آزادی خواهی، به وطن نیز عشق می ورزید و در راه استقلال کشور تمام تلاش خود را مبذول می داشت. نمودی از وطن پرستی او را باید در کنش مندی وی در قبال پیشنهاد پاختیاتف کنسول روس مبنی بر پناهندگی ستارخان به کنسولگری روسیه مشاهده کرد. سردار ملی خطاب به پاختیاتف گفته بود: «جناب کنسول! من می خواهم هفت دولت زیرسایه بیرق ایران باشد، شما می خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد.»
انقلاب اسلامی در استان مرکزی
پاییز 1357 با خیزش فرهنگیان در سراسر کشور همراه بود. معلمان و دانشآموزان در اقدامات خود فصل تازهای از مبارزه علیه رژیم پهلوی را آغاز کردند. این تحرکات در آبان ماه به اوج خود رسید بطوری که آبان را میتوان ماهِ قیام سراسری فرهنگیان دانست بطوری که برخی شهرهای کشور شاهد تظاهرات خونین و به شهادت رسیدن افرادی از این قشر بود. کمیجان از شهرهای استان مرکزی نیز یکی از مناطقی بود که فعالیت فرهنگیان نقش بسزایی در پیروزی انقلاب اسلامی داشت.
با انتشار خبر دستگیری امامخمینی در قم، طلاب جلوی مدرسه خان دست به تجمع زدند كه به وسیله نیروهای شهربانی و ساواک متفرق شدند. بازاریان نیز با اطلاع از دستگیری امام بازار قم را تعطیل كردند. چون عامل تحریك بازاریان حاج آقا مصطفی خمینی شناخته شد كه «به منظور بستن بازار قم و... بازاریان را تحریک میكرد، توسط مأمورین دستگیر شد». مأمورین برای ارعاب و تعقیب اعتصابكنندگان به صورت علنی شروع كردند به «صورتبرداری از مغازهها و دكاكینی كه تعطیل كردهاند». پس از آن با تماس تلفنی، صاحبان مغازهها را مورد تهدید قرار دادند تا مغازهها را باز كنند.گرچه حكومت نظامی و مراقبت شدید نیروهای رژیم در روزهای اول هرگونه تحرك را از قم سلب كرد ولی، قم پس از آن هرگز آرام نگرفت.
انقلاب اسلامی در مازندران
دانشآموزان و دانشجویان بابلسر روز ششم آبان را نیز از آن خود کردند و خیابانهای شهر را به تسخیر خود درآوردند. تظاهرکنندگان حرکت خود را از دبیرستان عصر پهلوی آغاز کردند و پس از پیمودن خیابان شاهرضا به مدرسهی عالی علوم اقتصادی و اجتماعی رسیدند و با ادامهی حرکت در خیابان شهناز درحالیکه بهتدریج بر تعدادشان افزوده میشد در خیابانهای حافظ، قاضی، سعدی و پهلوی بهراه خود ادامه دادند و در میدان شهناز به سخنرانی یکی از افراد انقلابی گوش دادند. مجتبی خوشنویس در این راهپیمایی نیز وظیفهی هدایت جمعیت و دادن شعار را بهعهده داشت.
فریادهای یک مجتهد علیه امریکا در دهه سی
در 27 آبان ماه 1329 اصل چهار ترومن بین رژیم پهلوی و ایالت متحده امریکا امضا شد. پس از آن "سازمان اصل چهار ترومن" به ریاست ویلیام وارن مسئول اجرای مفاد مزبور شد. از جمله عالمانی که به مخالفت با اصل 4 ترومن پرداخت آیتالله سید نورالدین شیرازی رهبر حزب برادران شیراز بود. به باور وی «ضربهای که اصل چهار ترومن به ما وارد کرد از شهادت شیخ فضلالله نوری زیانبارتر بود.» بعد از کودتای 28 مرداد 1332 نیز سید نورالدین نامهای به سردار فاخر نوشت و تأکید کرد که مجلس باید این اصل را رد کند. وی جواب داد که ما قدرت این کار را نداریم. سید نورالدین شیرازی در آخرین کلام خود در اینباره گفت: «حال که چنین است من به نوبه خود این اصل را نقض میکنم.»
بررسی تاریخ معاصر نشان از آن دارد که مردم مشهد همواره حرم مطهر امام رضا علیهالسلام را کانون مبارزه علیه استبداد و استکبار قرار میدادند. آنها در اعتراض به امتیازنامه رژی در مسجد گوهرشاد اجتماع كردند، به دنبال حوادث دوران استبداد صغیر بار دیگر مردم در حرم متحصن شدند. در دوران رضاخان نیز، حرم مطهر امام رضا علیهالسلام همچنان محلی برای دادخواهی مردم محسوب میشد، که مهمترین آن قیام گوهرشاد است. با آغاز نهضت امام خمینی، مردم بار دیگر در مواقع حساس نهضت و برای گسترش مبارزات خود، حرم مطهر امام رضا علیهالسلام را بهترین مکان برای مبارزه میدانستند. آنها در مواق حساس نهضت به حرم پناه میبردند و مبارزات خود را سامان میدادند.