پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی- حسین مولایی؛بدبینی نسبت به اقدامات و سیاست های آمریكا با توجه به تلاش آنان برای نفوذ در ایران، دارای سابقه­ای تاریخی و ابعاد بسیار وسیعی است. نفوذ در ساختار حكومت و به تبع آن تاثیرگذاری بر سیاست‌ داخلی و خارجی دولت‌ها، یكی از ابزارهای استعمارگرایان برگرفته از فرهنگ برتری طلبی و سلطه جویانه آنان دارد. این رویه در منطق استعمارگران پرتغالی، انگلیسی و قرارداد ننگین تركمنچای روسی نیز به عینه دیده می شود. اما داستان سلطه جویی و استعمار نوین آمریكایی، داستان متفاوتی است كه با نحوه ورود به كشورمان ارتباط مستقیمی دارد.

آمریكایی ها در حالی وارد ایران شدند كه شعار آنها، برابری كشور ها و رعایت قواعد بین المللی بود. آنان اینطور القاء می كردند كه آمده اند به دوران استعمار خاتمه دهند و حامی اصول نوین و انسانی خود باشند و... اما بر خلاف شعارهای خود، قواعد استعماری دوران استعمار را در قالبی دیگر احیاء كردند و ابعاد دیگری بر سلطه جویی و استعمار را نمایان كردند. اگر تا پیش از نفوذ آمریكا، استعمارگران سلطه نظامی و نفوذ امنیتی را مدنظر داشتند، آمریكایی ها با زیركی تمام، نفوذ نظامی را با نفوذ فرهنگی و تهاجم فرهنگی در هم آمیختند و سلطه گری را یك مرحله به پیش بردند.

پروسه سلطه جویی آمریكا در ایران، برنامه مستمری بود كه از لحظه ورود آمریكایی ها به ایران آغاز شد. پس از جنگ جهانی دوم و ظهور ایالات متحده به عنوان ابرقدرت جدید، آنان میل به توسعه طلبی خود را افزایش دادند و خاورمیانه را بخشی از حیات خلوت خود قلمداد كردند. با ورود آمریكایی ها به ایران، قوام السلطنه نخست وزیر وقت ایران، امتیازات قضایی و امنیتی به آمریكایی ها داد.  اولین دسته از نیروهای نظامی آمریكا تحت عنوان "میسیون نظامی"، در آذر ۱۳۲۱ همزمان با دوره نخست‌وزیری قوام‌السلطنه با مصونیت‌های قضایی وارد ایران شدند. در دوران حكومت سهیلی نیز قراردادهای دیگری در زمینه استخدام مستشاران آمریكایی، به بهانه اصلاح سیستم اداری ارتش به امضا رسید كه هریك از آن‌ها دربرگیرنده امتیازات خاصی برای نظامیان آمریكایی بود.[1] اما نقطه اوج این امتیازدهی‌ها، به دوران نخست‌وزیری حسنعلی منصور و اسدالله علم مربوط است و این مقطع است كه به شاخصی در تاریخ نفوذ آمریكا بدل می شود.

نمونه ای از پروسه نفوذ آمریكا، تلاش این كشور برای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی بود. واشنگتن با تصویب این لایحه قصد داشت كاپیتولاسیون آمریكایی را شاخصی برای نفوذ سیاسی، نظامی و امنیتی در ایران عملیاتی كند. به بیان دیگر كاپیتولاسیون آمریكایی[2]، روایت، شاخصی است از تلاش آمریكا برای نفوذ سیاسی و امنیتی در ایران. سیاستی كه سالها استراتژی استعمارگران اروپایی بود و در دوره رضا شاه در قالب تربیت دیكتاتوری نظامی وابسته جلوه كرد. دولتمردان آمریكایی با هوشمندی این استراتژی را وارد مرحله نوینی كردند و آن را یك مرحله به پیش بردند.

اما بایستی توجه شود كه در مقابل پروسه نفوذ آمریكایی ها و در تاریخ نفوذ استعمارگران اروپایی جامعه ایرانی نه تنها بی تحرك نبوده، بلكه گاها با هوشیاری و غیرت در مقابل این دسیسه ها ایستاده است. حركت حضرت امام خمینی(ره) در اعتراض به كاپیتولاسیون و انجمن های ایالتی و ولایتی مشت نمونه خرواری از این قیام هاست. اگر كاپیتولاسیون از طرف آمریكایی ها یك شاخص از نفوذ سیاسی و لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی یك خیز بزرگ برای تسخیر فرهنگ ایران است، حركت حضرت امام(ره) شاخص تمام عیار غیرت جامعه ایران در مقابل  پروسه نفوذ آمریكایی است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، غرب به رهبری آمریكا تمام تلاش خود را به كار گرفت تا با نفوذ در ایران نقشه های خود را عملیاتی كند. این پروسه گاها با شتاب و كندی همراه بوده است اما هیچ گاه متوقف نشده است. تلاش برای نفوذ در ایران، امروز نیز ادامه دارد؛ چرا كه ذات نظام سرمایه داری و صهیونیستی وجود نظامی كه تمام ماهیت آنها را به چالش كشیده را بر نمی تابد. بر همین اساس نفوذ بر جمهوری اسلامی در راس برنامه های آمریكا و حامیان آنها قرار گرفته و با وسعت بیشتر استمرار دارد. این در حالی است كه جمهوری اسلامی ایران به همراه كشورهای تركیه، مصر و تایلند جزو نخستین جوامعی هستند كه به مقابله با این خواست استعماری برخواسته اند.

نمونه اس كاپیتولاسیون آمریكایی نوین را می‌توان در افغانستان دید. معاهده نظامی(امنیتی) آمریكا با افغانستان كه تكمیل كننده، پیمان استراژیك آمریكا و افغانستان است، دارای ابعاد متعددی است كه شاخصه مهم آن ایجاد پایگاه های نظامی دائمی در شرق، مركز، جنوب و احتمالا شمال افغانستان است. در صورت نهایی شدن این معاهده نظامی، اتباع نظامی آمریكا و به دنبال آن تمامی نظامیان این كشور با هر ملیتی كه با نیروهای این كشور همكاری كنند، مشمول كاپیتولاسیون خواهند شد.

اگر چه اینطور تبلیغ می شود كه حق كاپیتولاسیون مربوط به دوران استعمار است و در دوران  استقلال دولت - كشورهای فعلی موجودیت ندارد، اما براساس قانون كنگره امریكا، این كشور در هر كشور دیگری حضور پیدا كند باید حق قضاوت و محاكمه نیروهای خود در آن كشور را لحاظ كند.

آمریكا این خواسته استعماری را برای نیروهای خود در عراق نیز خواسته بود ولی هوشیاری علمای این كشور، مانع از تحقق این مطالبه استعماری شد. نوری المالكی نخست وزیر عراق در پاسخ به این درخواست آمریكا گفت كه به هیچ وجه تجاوز به شرافت ملت عراق را نمی‌پذیرد و معتقد است دادن مصونیت به نیروهای آمریكایی، آنان را به ارتكاب چنین جنایت‌هایی ترغیب كرده و باید در این مصونیت تجدید نظر كرد. [3]

علاوه بر افغانستان و عراق، ایالات متحده آمریكا به دنبال مصونیت نیروهای آمریكایی مستقر در پاكستان نیز بود كه اسلام آباد با درخواست حق قضاوت كنسولی(كاپیتولاسیون) مخالفت كرد. هر چند كه در حال حاضر كاپیتولاسیون نانوشته و یك طرفه از طرف آمریكایی ها در این كشور اعمال می شود.

ریشه كاپیتولاسیون آمریكایی در فرهنگ برتری طلبی و سلطه جویی دولتمردان این كشور قرار دارد. شعار پذیرش همه ملیت ها یا نگاه فرا ملیتی، احترام به قومیت ها و مذاهب و پرهیز از نژاد پرستی شعارهای فریبنده ای است كه دولتمردان این كشور سر می دهند اما دنیا را با شعار حمایت از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم به منطقه نظامی و محل فروش تسلیحات نظامی خود تبدیل كرده اند. آمریكا با افول قدرت اروپای استعمارگر بعد از دو جنگ جهانی سربرآورد و تبدیل به ابر قدرت شد و  پا جای پای آنها گذاشت. اگرچه شیوه سلطه گری آمریكا با روش اروپایی ها تفاوت هایی داشته اما استراتژی آنها یكسان بوده است.

تلاش برای نفوذ غرب و آمریكا در ایران، هماره یكی از نگرانی های مقام معظم رهبری بوده است. این نگرانی پس از جمع بندی مذاكرات هسته ای و با برخی تحركات صورت گرفته از سوی آمریكا، بیش از پیش اهمیت پیدا كرد و رهبر معظم انقلاب آن را تهاجم نظامی و فرهنگی با هدف مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران بیان داشتند. با همین نگاه است كه معظم له پس از ترسیم خطوط قرمز در موضوع هسته ای و عدم قابل اعتماد بودن آمریكایی ها، در نهایت در سخنرانی 15 مهر خود بر ممنوعیت مذاكره با آمریكا –غیر از موضوع هسته ای- اشاره كردند و  فرمودند: "مذاكره با آمریكا یعنی راه را باز كردن كه اینها بتوانند در زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی كشور نفوذ كنند...دشمن برای نفوذ فرهنگی سعی می‌كند باورهایی كه جامعه را سرپا نگه داشته دگرگون، مخدوش و در آنها رخنه ایجاد كند... برای نفوذ سیاسی سعی می‌كنند در مراكز تصمیم‌گیری و اگر نشد در مراكز تصمیم‌سازی نفوذ كنند..."

پی نوشت:

  1. ر.ك: به انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، جمعی از نویسندگان، ویراست سوم، نشر معارف، ص 84
  2. كاپیتولاسیون(Capitulation) از كلمه (capitulate) به معنای شرط گذاشتن و در معنای لغوی آن سازش و تسلیم آمده است. كاپیتولاسیون به قرارداد هایی اطلاق می شود كه به موجب آن اتباع یك دولت در قلمرو دولت دیگر مشمول قوانین كشور خود می شوند و آن قوانین توسط كنسول آن دولت در محل اجرا می شود ، به همین جهت در فارسی به آن" حق قضاوت كنسولی " نیز گفته می شود .
  3. منظور مالكی اشاره به جنایت تعرض به دختر نوجوان عراقی و سپس كشتن وی و خانواده اش بود كه توسط سه سرباز امریكایی در عراق صورت گرفته بود.