به گزارش پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ماهنامه اندیشه نامه در شماره چهارم خود مصاحبهای با مهدی رمضانی، معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی و مدیرعامل موسسه فرهنگی هنری این مرکز انجام داده است که مشروح آن را در زیر میخوانید.
اندیشهنامه نوشت: وقتی صحبت از تاریخ نگاری انقلاب اسلامی میشود، شاید یکی از مراکزی که در اولین جست وجوها فعال و مؤثر به دست میآید، مرکز اسناد انقلاب اسلامی است؛ مرکزی که در سالیانی که از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته تلاش زیادی برای ثبت وقایع و اتفاقات انقلاب داشته است.
مهدی رمضانی مدیرعامل مؤسسه فرهنگی و هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی و معاون رئیس مرکز است. حین گفت وگو با او باید از همان اول امید داشت که با اطلاعات و اخبار دست اولی در حوزه نشر مواجه شویم.
با فعالیتهای این مرکز از زبان مهدی رمضانی آشنا خواهیم شد.
درباره نقش مرکز اسناد در تاریخنگاری انقلاب اسلامی بالاخص ارائه خدمات در حوزه سندپژوهی به پژوهشگران توضیحی بفرمایید.
مهدی رمضانی: بسمالله الرحمن الرحیم. اگر بخواهیم به نقش مرکز اسناد در تاریخ نگاری انقلاب اشاره کنیم، باید اشارهای به پیشینه و دلایل شکلگیری آن کنیم تا بتوان دقیقتر به این موضوع پرداخت. مرکز اسناد جزو مراکز یا نهادهایی است که به دستور حضرت امام تأسیس شده و از این حیث به نوعی جزو نهادهای انقلابی محسوب میشود. با درایت و تیزبینیای که امام داشتند و با این دغدغه که تاریخ نگاری تاریخ انقلاب هم باید توسط خود انقلابیون صورت بگیرد، به آقای سید حمید روحانی تأکید داشتند و ایشان مسئولیت تأسیس مرکز اسناد را عهدهدار شدند.
فرایند مفصلی است که بالاخره مرکز شکل گرفته و به یک ثبات و جایگاهی رسید. تا حدود سال ۷۵ یا ۷۶، تعامل بیرونی به این معنا که خدمات یا روابط منسجم دانشگاهی با تولیدات خاصی وجود داشته باشد، نبوده و بیشتر بحث جمع اسناد و تمرکز در این حوزه بوده است. با آمدن آقای حسینیان و حکمی که حضرت آقا برای ایشان زدند، دوره جدیدی در مرکز اسناد شکل گرفت.
در این دوره جدید یکی از نکاتی که پیگیری میشود ارائه اسناد برای تاریخنگاری تاریخ انقلاب به محققین و پژوهشگران بود. خود این فرایند و پروسه زمانبر بود. اگر شناختی که در جامعه دانشگاهی، یا در جامعه رسانهای و فضای هنر نسبت به مرکز اسناد و اهمیت سند در تولید محصول را با دهه ۸۰ مقایسه کنید، رفتهرفته این فضا متفاوت شده و در سالهای اخیر نیز رشد صعودی داشته؛ و اگر برایش نمودار ترسیم کنید در چند سال اخیر شیب تندی داشته است (اگر بخواهیم مرکز اسناد را احصا کنیم).
خاصیت ویژهای که در مرکز اسناد وجود دارد این است که دسترسی به سند برای مراجعه کننده در هر چارچوبی وجود دارد. در بسیاری از مراکز اصلا دسترسی سندی وجود ندارد، اما در مرکز اسناد دسترسی وجود دارد. در مرحله بعد از دسترسی خدماتدهی است که به مراتب سهلتر و آسانتر است؛ به این معنا که اگر هر محقق یا مستندساز یا فعال رسانهای، با حداقل ظوابطی که در اینجا ترسیم شده، برای حوزه کاری خود مراجعه کند، به او هم خدمات داده میشود و هم اسناد نیز در اختیارش قرار میگیرد.
اسناد نیز بخشهای مختلفی دارد؛ یک بخش اسناد مکتوب هستند که شامل سند ساواک، سند شهربانی میشود، یک بخش اسناد درباره تصاویری داریم که خود نوعی سند محسوب میشود. ویدئوها و صوتهایی که وجود دارد چه قبل از انقلاب چه تولیدات شفاهی که بعد انقلاب از شخصیتها وجود داشته، در دسترس است همچنین در این مجموعه اسناد، فایلهای صوتی راجع به بعضی از اتفاقات وجود دارد. آرشیو مطبوعات ما یکی از مجموعه اسنادی است که در مرکز اسناد وجود دارد. در کنار اینها کتابخانه تخصصی تاریخ انقلاب نیز وجود دارد که برخی از آن کتابها خود جنبه سندی دارد، مانند کتابهای گروهکی، کتابهای خاص کتابخانههای فرقهای که بعضا در جاهای دیگر یا پیدا نمیشود و یا دسترسی به آن سختتر است.
ملاحظه میکنید برای خدمات اسنادی و کتابخانهای پکیج خوبی است.
در حوزه سندپژوهی چه خدماتی ارائه می دهید؟
مهدی رمضانی: این ظرفیتی است که وجود دارد، به فراخور موضوعات مختلف مراجعه کننده داریم و خدمات ارائه میشود. الحمدالله در چند سال اخیر فضای مستندسازی مخصوصا در جبهه نیروهای انقلاب بسیار رونق گرفته است و دوستانی که دغدغه فضای تاریخ انقلاب را دارند از آن استفاده میکنند، به عنوان مثال، مستند قائممقام که ساخته و مورد استقبال واقع شد، دوستانی که در این موضوع فعال و دست اندرکار بودند خود میدانند که بین این مستند و آرشیو مرکز اسناد و خدماتی که داده شده چه نسبتی وجود دارد.
یا در حوزه رسانه یکی از نکاتی که حضرت آقا در سال ۹۰ - که خدمت ایشان رسیدیم - فرمودند این است که شما اسناد را در فضای مجازی یا فضای رسانهای منتشر کنید و اجازه دهید درباره آن صحبت و نکاتی بیان شود. در این راستا اگر در فضای مجازی سرچ اینترنتی داشته باشید، بسیار واضح است که انتشار سند و صحبت کردن در مورد آن چقدر رونق گرفته که مرکز اسناد از پیشگامان این اقدام است یا درباره موضوعی که آقا فرمودند، راجع به تطهیری که نسبت به خاندان پهلوی صورت میگیرد، بابت آن مستندهایی ساخته شده و اتفاقاتی افتاده است و در مورد آن، سلسله انتشار داشتیم، چه در قالب کتاب و چه در قالب اسناد.
ما در فضای جدیتر به معنای فضای هنری توانستهایم در فیلمهای سینمایی و سریالها که در چند سال اخیر ساخته شده خدمات مختلفی ارائه دهیم و از ظرفیت مرکز استفاده شده است؛ یک نمونه پررنگ آن، فیلم سینمایی ماجرای نیمروز است که سال گذشته در جشنواره حاضر بود و فیلم برتر هم شناخته شد (سه سیمرغ گرفت.) صفر تا صد این کار به لحاظ محتوایی در این مجموعه اتفاق افتاده است.
همه این مسائل را عرض کردم تا بگویم برای استفاده از اسناد بستر گستردهای وجود دارد. تصویری که از اسناد وجود داشت، به معنای یک چیز خاک گرفته در فضای قدیمی بود، اما نگاهی که اکنون وجود دارد کاملا متفاوت است. نسل جوان نیز علاقهمند است تا بداند چه اتفاقی افتاده و برای اینکه این دانستن حاصل شود، خواندن کتاب سندی کار سختی است. باید از این اسناد استفاده، فراوری و بهرهبرداری شود و فضای استفاده از اسناد در تولید محصولات و آثاری که مبتنی بر تاریخ انقلاب است جدیتر شود.
بیلان کاری مرکز اسناد در حوزه تاریخ نگاری، پژوهش تألیفات روزشمار و تاریخ شفاهی چگونه است؟
مهدی رمضانی: مقطعی که مرکز این حرکت را شروع کرد، شاید به این کیفیت شدت و غلظت، فضای تاریخ نگاری تاریخ انقلاب به معنی ضبط و تولید تاریخ و انتشار خاطرات وجود نداشته است، جزو نمونههایی که بین خود ما مطرح است، حاجآقا عسگراولادی است که میگفتند ما فعالیت انقلابی و مبارزه نداشتیم تا روزی بازگو کنیم و بار ریای آن را بر دوش بکشیم، ما هر کار انجام دادیم برای خدا بوده است. ایشان شخص فرهیختهای بودند. هنگامی که نسبت به موضوع توجيه شدند، همکاری کردند.
در ابتدا سختیها و ناملایمتهای زیادی وجود داشت. شخصیتهای انقلابی چارچوب و کاراکتر خاصی هستند و برقرار کردن دیالوگ برای انتقال ضرورت و اقتضائات، سختیهای خود را داشت. مهمتر اینکه برای نگارش تاریخ شفاهی، فرم و ساختاری به این معنی وجود نداشت. اکنون در دانشگاه، تاریخنگاری مبتنی بر تاریخ شفاهی را تدریس میکنند و خود یک ترم شده و فضای علمی پیرامون آن شکل گرفته است؛ اما وقتی حدود بیست وچند سال پیش این فضا در مرکز اسناد شکل گرفت، این فرایندها وجود نداشت و این پیشگامی، سختیها و مشکلات خود را داشت؛ اما در نتيجه گنجینهای از این خاطرات و تاریخ شفاهی در آرشیو مرکز اسناد فراهم شده است.
نکته دیگر در حوزه پژوهش و پژوهشگری تاریخ انقلاب است؛ ما تاکنون حدود ۱۱۰۰ عنوان کتاب منتشر کرده ایم که ۱۱۰۰ پژوهش را در بر داشته و خود در حوزه تاریخ انقلاب یک اتفاق است، البته حدود ۲۰۰ پژوهش پایان یافته نیز داریم که در حال طی کردن مراحل برای رسیدن به چاپ است.
یا در بحث جمعآوری و آرشیو اسناد، صحبت از چند میلیون برگ سند است که در آرشیو مرکز اسناد وجود دارد. اخيرا حجم قابل توجهی سند، چه سند مکتوب و چه سند تصویری به آرشیو اضافه شده است. چندهزار قطعه عکس وجود دارد و یا چند هزار دقیقه خاطره ضبط شده است.
تا قبل از سال ۹۱, خروجیای که در مرکز اسناد اتفاق میافتاد فقط مبتنی بر کتاب بود؛ به این صورت که پژوهش تبدیل به کتاب میشد که بر اساس دستور آقا این فرایند تغییر کرد و ما تلاش کردیم. البته ظرفیت حوزه هنری با سازمانهای تولیدی در عرصه فرهنگ و هنر را به معنی تصدیگری نداریم، اما در راستای حمایتگری، راهنمایی، مشاوره و جاهایی که تولید لازم بوده ورود کردیم.
بخشی از مشاورهها و کدگذاریها در حوزه مستند و فیلم سازی صورت گرفت.
در حوزه سایت یک تحول جدی در پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد اتفاق افتاد، چه در حوزه تولید محتوا و چه در حوزه ارائه که به اندازه خود روی خط خبری و رسانههاست و مطالبی که تولید میکند قابل توجه است.
در این چند سال در حوزه تولید محصولات مستند، چندین مستند با موضوعات مختلف، مستقیم توسط مرکز اسناد تولید شده است. چند مستند چون مستند ما و سازمان مجاهدین خلق و مستند نفوذ را در دست تولید داریم. در سال گذشته مستندی با موضوع نقش گروه بیگانه، در واقع نقش کشورهای بیگانه و گروههای معارض در فتنه ۸۸ را تولید کردیم. امسال آسیبهای اقتصادی فتنه ۸۸ را تولید و پخش کردیم، در این فرایندها نیز در حوزه موشن و موشن کمیک کار کردیم. اولین محصولی که تولید شد، موشن کمیک خاطرات و مخاطرات با موضوع زندگی مقام معظم رهبری است که ویژگیهای منحصربهفرد خود را دارد. کتاب صوتی را شروع کردیم با این تفاوت که کتاب صوتی که فعلا در این فاز مدنظر ماست مبتنی بر خاطرات و صوت خود راویان آن است. تاکنون کتاب صوتی خاطرات آیتالله مهدوی کنی، آیتالله علم الهدی، شهید صیاد شیرازی و سرلشکر رحیم صفوی را تولید کردیم.
این فرآیند ادامه دارد، مانند شخصیتهای دیگری چون آیتالله خزعلی، آقای محسن رفیقدوست، ناطق نوری و... شخصیتهای تاریخ انقلاب بدون داشتن طیف خاص (چپ و راست) کمااینکه در خاطرات آنها نیز طیف خاصی نیست. کتاب صوتی کار جدیدی نیست، اما این فرم از کتاب صوتی کار بدیع و نویی است. تلاش ما بر این است که جاهایی ورود و اقدام به تولید محصول کنیم که کس دیگری آماده باشد، سعی میکنیم کمک کرده، مشاوره و راهنمایی بدهیم تا آن موضوع به نتیجه برسد و انرژی خود را میگذاریم بر نقاطی که شاید کسی کمتر در حوزه تاریخ انقلاب سراغ آن بیاید؛ برای مثال، ما در مجموعه تحقیقات خود در حال تولید تاریخ منطقهای انقلاب اسلامی هستیم؛ مثلا انقلاباسلامی در شهرری، اصفهان، شیراز، کرمان، ورامین، شوشتر، دزفول... به چه صورت بوده است. این کار به شدت کار هزینهبر، مشکل و زمانبر است و جاهای دیگر به این راحتی به سراغ آن نمیآیند تا این فرایند را انجام دهند. همچنین به لحاظ اقتصادی بازار خاصی ندارد و حتی اگر داشته باشد عددی که سرمایهگذاری میشود بسیار زیاد است، اما به لحاظ مأموریتی و رسالت تاریخی آن را لحاظ کرده و تلاش میکنیم تا این موضوعات نیز از دست نرود.
در این فضاها و یا تولید محصولات با رویکرد متفاوت هستیم، به این معنا که ما در برخی از حوزهها به مرحله فراوری رسیدیم و برای مثال، در مورد شهید بهشتی ۱۰ عنوان کتاب تولید کردیم، ۳ جلد سخنرانیها و مصاحبههای تاریخ شفاهی، زندگی مبارزات شهید بهشتی از نگاه یاران به روایت اسناد... که در یک پکیج ارائه شده است.
اگر یک جوان دهه 70، 80 و در آینده دهه ۹۰ بخواهد با شهید بهشتی آشنا شود. لزومی ندارد ۱۰ جلد کتاب بخواند، یا شاید اصلا انگیزه این کار را نداشته باشد، یا اینکه ذائقه او، ذائقة کتاب سندی تحقیقی نباشد. پس باید محصولاتی را فراهم کنیم که فراوری این منابع باشد و منجر به مطالعه و آشنایی باشد، برای سال آینده که چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی است یک مجموعه سی جلدیها (۳۰ عنوان برای جوانان) در دست داریم، مبتنی بر مفاهیم، شخصیتها و وقایع انقلاب اسلامی و به لحاظ ساختار نگارش کتاب سازی و طراحی کاملا متفاوت از فضایی است که تاکنون وجود داشته و مخاطب مرکز اسناد با دیدن این کتاب کاملا متعجب خواهد شد. یا در حوزه تولید سایر محصولات چند مستند جدی دیگر را در دست داریم.
در مورد بحث دشمنی آمریکا با ایران و اقداماتی که انجام داد و دستاوردهای انقلاب که در مورد آن صحبت نشده، کمتر حرف زدیم و یا دقیق حرف نزدیم. تجربه و نظرسنجیها نشان میدهد که در حوزه تاریخ انقلاب هر جا درست عمل کرده و توضیح دادیم، مخاطب از ما میپذیرد. اگر شما در هر خیابانی از تهران (میرداماد یا شوش) از مخاطب و مردم بپرسید ما در حوزه موشکی موفق بودهایم یا خیر؟ اذعان میکند که موفق بودهایم و به این موفقیت افتخار میکند؛ اما اگر در حوزه دستاوردهای راهسازی خود به نسبت اتفاقاتی که افتاده ضریب رشدی که در زمان شاه وجود داشته و ضریب رشدی که بعد از انقلاب اتفاق افتاده، صحبت نکنیم، نشان دهنده ضعف ماست، که نتوانستهایم آن را تدوین کنیم. یا نهضت سدسازی خود را که دورهای به عنوان مدال بود و بعد در برخی از اختلافات و دعواهای سیاسی کوبیده شد، فارغ از اینکه این درجه به چه کسی نصب میشود، این دستاورد انقلاب است و از پول، عمر و وقت این مردم هزینه شده است. یا اگر راجع به سطح توسعه رفاه به معنی عمومیت بخشیدن امکانات در سطح کشور دقیق صحبت نکردیم، این اشکالات به جاهایی باز میگردد که باید صحبت میکردند.
البته همه آن به مرکز اسناد انقلاب اسلامی باز نمیگردد و یا درصد کمی از آن باز میگردد، چون ما به نوعی از آنچه که در اختیار داریم استفاده میکنیم. متاسفانه علیرغم دستوری که حضرت آقا در سال ۷۶ دادند و رئیس جمهور وقت نیز ابلاغ کردند و مصوبه هیئت دولت دارد که تمام دستگاههایی که در حوزه انقلاب سند تولید میکنند اگر ملاحظه امنیتی و طبقهبندی ندارد، به مرکز اسناد بدهند، این کار صورت نمیگیرد. اگر این سندها در اختیار ما قرار بگیرد ما در حوزه دستاوردهای بهداشت هم ورود میکنیم.
یک نکته مهم اینجا وجود دارد، اینکه به ما میگویند شما مرکز اسناد انقلاب اسلامی هستید یعنی از سال ۱۳۳۹ نهضتی شکل گرفت و در سال ۱۳۵۷ هم به پیروزی رسیده است و شما باید در مورد این بازه زمانی بگویید. بیش از سه دهه است که مرکز این مسئله را مطرح میکند، که الحمدلله به تأیید آقا نیز رسیده است و در بستر انقلاب اسلامی حرکت میکند. ما اکنون نیز در حوزه انقلاب اسلامی واقع شدهایم و انقلاب اسلامی ما متفاوت از انقلاب فرانسه و انقلابهای مرسوم دنیا است. واژه انقلاب برای ما واژة خاصی است، نه واژه مرسومی که در دنیا وجود دارد. عرض بنده این است که ممکن است جمهوری اسلامی به این معنی نباشد؛ یعنی مثلا ما حکومت پارلمانی اسلامی ایران شویم و یا چیز دیگر. ما سر اسم حرف نداریم، بلکه سر محتوا بحث داریم، اما آنچه واضح است این است که انقلاب اسلامی رخ داد؛ لذا در این فرایند اتفاقاتی که بعد از پیروزی انقلاب و در ادامه مسیر آن میافتد، جزو تاریخ انقلاب محسوب میشود. اگر دوستان و دستگاهها همکاری، همراهی و به اندازه خودشان حمایت کنند میشود این چرخه را خیلی غنیتر و بیشتر پیش برد.
از دید شما آیا عملکرد مرکز اسناد انقلاب اسلامی از حیث بخش فروش، بازار نشر و دیده شدن توسط افراد جامعه راضی کننده است یا خیر؟
مهدی رمضانی: بنده راجع به چیزی صحبت میکنم که اتفاق میافتد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی به لحاظ پارامترهایی که تعریف میکنند، تعداد عناوین، داشتن هیئت علمی، ناشر بزرگی است و مانند همه جاهای دیگر روندی را طی کردهایم و البته معتقدیم این روند رو به رشدی بوده است. ممکن است سالی با ضریب ۱۰ درصد و سالی با ضریب ۷۰ درصد رشد کرده باشد، اما تلاش بر این بوده که رو به جلو حرکت کند. البته همه شرایط دست ما نبوده که تصمیم بگیریم، ما نیز بالاخره در موضوعات و نکات مختلف تابعی از اقتضائات و شرایطی که حاکم بر کشور است، بودیم. به لحاظ حجم تولیدات در چند سال اخیر به دلیل نوسانات بازار و فضای اقتصادی، کمی بالا و پایین شده است، اما در یک مقطعی معتقد بودیم و اجرا میشد که هر پنج روز یک کتاب منتشر کنیم. اکنون هم با حدود اختلاف هفت کتاب در سال این کار صورت میگیرد.
انتقادی که وارد بوده این است که سطح آثار و کیفیت آنها (مخصوصا در شروع این مسیر) خوب نبوده که بعضا نیز وارد است و ما قبول داریم که برخی از آثار به حد اعلای کیفیت نبودند، به این صورت که برخی از این آثار متوسط و برخی ضعیف بودند، اما معتقدیم مسیری که طی کردیم در راستای افزایش کیفیت آثار و محتوا بوده است. در این مسیر پارامترهای مختلفی بوده، از جمله اینکه توانستیم در برخی از جوایز کاندیدا و در برخی جایزه کسب کنیم، کتاب سال، کتاب جلال بود که معیار و محک این فرایند است. فرایندهایی که برای ارزیابی آثار خود در مرکز اسناد در نظر گرفتهایم، فرایندهای کاملا کیفی و ارتقا دهندهای است. پارامترهایی چون کتابسازی به معنی جلد، صفحه بندی، صفحهآرایی، کیفیت چاپ، کیفیت صحافی یا در عرضه و قیمتگذاری، پارامترهای قابل ارزیابی هستند.
نکته دیگر اینکه مراجعه به آثار مرکز اسناد توسط مراجع دانشگاهی است تا قبل از این (حدود 15 سال پیش) ما یک موسسه نوپا که تازه یک فرآیند و راهی را شروع کرده شناخته میشدیم، اما رفتهرفته این مرکز با توجه به فعالیتها و آثار منتشر شده به جایی تبدیل شده که نمیتوان در حوزه تحقیقات تاریخ انقلاب یا ارزیابی فرآیند تولید در بستر تاریخ انقلاب از آن گذشت. بخشی از آثار ما کتاب درسی دانشگاه و بخشی کتابهایی شده که توسط اساتید بهعنوان کتابهای جنبی معرفی میشوند. بخشی از آثار ما توسط اساتید دانشگاهی نوشته شده که دانشجویان و اساتید به این کتابها مراجعه میکنند. ما معتقدیم که این فرایند جا افتاده و این تعامل بین دانشگاه به عنوان یک حوزه گسترده مصرف فرهنگی و مرکز اسناد به عنوان یک نهاد تولید کننده محتوا، پژوهش و فرهنگ با موضوع تاریخ انقلاب اسلامی شکل گرفته است.
در مورد فرایند تولید باید گفت منشأ تولید ما کاملا تخصصی است. معاونت پژوهشی داریم که تولید آثار کرده و گروههای تخصصی پژوهشی دارد و اکنون در حال تبدیل به پژوهشکده انقلاب اسلامی است. البته با گروههای تخصصی خود، به این معنا که شکل حقوقی آن نیز از قالب معاونت به یک پژوهشکده تبدیل میشود. این گروههای تخصصی شامل گروه تاریخ انقلاب، اقتصاد، جامعهشناسی سیاسی، اقتصاد سیاسی، و بین الملل، کار سفارش پژوهشی خود را بر اساس محورهای مصوبی که مرکز هر سال تصویب میکند، انجام میدهد.
گروه اسناد در معاونت اسناد مستقر است و کار آن تدوین اسناد بر اساس موضوعات مصوب است؛ برای مثال، اسناد چریکهای فدایی خلق، سازمان مجاهدین یا شخصیتهایی چون آیتالله شریعتمداری یا وقایع، یا شریعتی، کانون نشر عقاید... (موضوعاتی که هم اهمیت تاریخی دارد و هم سندی).
گروه تاریخ شفاهی که وظیفه آن ضبط تاریخ شفاهی است، در معاونت تاریخ شفاهی وجود دارد که هم شامل تاریخ شفاهی و هم خاطرات میشود؛ مثلا تاریخ شفاهی مسجد همت، تاریخ شفاهی مسجد جلیلی، تاریخ شفاهی جامعه اسلامی دانشجویان، تاریخ شفاهی تسخیر لانه جاسوسی، تاریخ شفاهی شهید مطهری و تاریخ شفاهی شهید بهشتی یا خاطرات که در همان جا مستقر هستند، مانند خاطرات شخصیتهای مختلف مانند آقای مهدویکنی، شخصیتهای نظامی - سیاسی چون آقای روحانی و افراد مختلفی که روی آن کار میکنیم.
مرکز اسناد انقلاباسلامی شعبة قم بیشتر بر حوزه انديشهای تمرکز میکند. همچنين رجال دینی و روحانی که در قم مستقر هستند نیز تولید دارند و فرایند آن به این صورت است که هر سال در برنامه سال موضوعات مصوب میشود و به این مراکز تخصصی واگذار میشود، فرایندهای ارزیابی طی شده و تبدیل به پژوهش میشود و به فرایند چاپ میرسد. در کنار همه اینها یک فضای شورای کتاب نیز در نظر گرفتیم که این شورا مرکب از عاملين تخصصی است وظيفة آن هم این است که راه را برای تحقیقاتی که توسط دانشجویان و اساتید در حوزهها و گروههای مختلف پایان یافته، نمیبندد، بلکه در این شورا تصویب میکنند که اگر به تصویب رسیدند به عنوان یک پژوهش به چاپ میرسند و ما از تحقیق راجع به آن موضوع عدول میکنیم. برای مثال، ما خاطرات آیت الله امینی را منتشر کردیم و ناشر آن نیز ما هستیم، اما خود آقای آیتالله امینی این خاطرات را نگاشته و نوشته است و در شورای کتاب ما تصویب شده و به عنوان یک کتاب به چاپ رسیده است. سعی کردیم که برای این چرخه راه بسته نماند. ضمن اینکه اگر کسی پیشنهاد موضوع داشته باشد، می تواند پایان هر سال و یا در طول سال ارائه دهد تا در برنامه سال بعد ما به تصویب برسد؛ و وقتی این پژوهشها پایان مییابد وارد پروسه چاپ و تبدیل آن به کتاب میشود که باز خود یک فرایندی دارد.
آیا شما از دیده شدن عمومی رضایت نسبی دارید؟ آیا محصولات شما مختص مخاطب خاصی است؟
مهدی رمضانی: این حرف تکراری و تلخ و آزاردهندهای است که فرایند مطالعه و مراجعه محققانه در جامعه ما کم است و با در نظر گرفتن این گزاره ما معتقدیم به اندازه تلاشی که میکنیم، دیده شده و تأثیرگذار هستیم، البته باید اقداماتی انجام دهیم که گستره مخاطب ما از چیزی که وجود دارد بیشتر شود؛ به عنوان مثال، اگر رمانهای تاریخ انقلابی تولید کنیم قطعا مخاطبی که داریم بسیار بیشتر از این است که یک کتاب خاطرات خاص نسبت به یک شخصیت تولید کنیم. باید در نظر گرفت که هم اکنون هنگام انجام این اقدام شده و تا قبل از این مأموریتهای مهمتری داشتیم. ما منبعسازی و مرجعنویسی کرده و در واقع عقبة آن را فراهم میکردیم. قرائن و شواهد و مثالهایی داریم که ما در برخی از موارد مورد مراجعه و وثوق بودهایم. کتابهایی داریم که به چاپ دهم، دوازدهم، سیزدهم و پانزدهم رسیده است. کتابی داریم که از نمایشگاه امسال تاکنون به چاپ پنجم و در هر چاپ به حدودا ۳۰۰۰ جلد رسیده است که اکثر آنها نیز عمده فروشی نیست و به صورت خرد عرضه شده و به فروش رسیده است، لذا معتقدیم که این روند وجود دارد، دیده میشویم و مورد توجه هستیم.
اما دو بحث وجود دارد، اول اینکه دشمن نیز در این حوزه به شدت کار میکند، مخصوصا کارهایی که خاندان پهلوی در چند سال اخیر در خارج از کشور انجام دادند، کارهایی که دانشگاههای خارجی مخصوصا در آمریکا و تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد انجام میدهند، تولید محتوایی که در فضای مجازی اتفاق میافتد بسیار گسترده و زیاد است. خدا را شکر، مرکز اسناد در زمانی که تحت فشار بود که حجم کار را کم کنیم و به کیفیت آن اضافه کنیم، درگیر این موضوع نشدیم و هم حجم را ادامه دادیم و هم سعی کردیم کیفیت را نیز افزایش دهیم و گرنه در آن وضعیت عقب افتادگی جدیتری میداشتیم. پس دشمن جدي، منسجم و گسترده در مورد همین موضوع، دقیق و متمرکز کار میکند. از آن طرف نیز ظرفیت عظیم گستردهای در داخل کشور وجود دارد که باید این مفاهیم تاریخ انقلابی به آنها منتقل شود و همه اینها وظیفه و در ظرفیت ما نیست. مسئولین باید مانند سایر حوزه ها این حساسیت را درک کنند.
قطعا اقتصاد، معیشت و فرهنگ برای مردم بسیار مهم است اما هویت و هویتسازی و تعمیق چطور در همه کشورهای دنیا، کشورهایی که تاریخ ندارند تاریخ میسازند، کشورهایی که افسانه ندارند افسانه میسازنده برای اینکه برای جوانان و بچههای خود هویت بخشی کنند؛ اما ما که در مقاطع مختلف تاریخی این همه شخصیت و فعالیت داریم چه؟! یک شهید بهشتی، یک شهید مطهری یک حضرت آقا و امام برای یک کشور بس است. مقام و رتبه و جایگاه امام اصلا با دیگران متفاوت است و بزرگان به آن اقرار دارند. لذا خیلی کار وجود دارد و ما به اندازه وسع و موقعیت خود نسبت به این کارها احساس تکلیف میکنیم.
تاریخ نگاری انقلاب اصولا بر دو مقوله استوار است. یکی تاریخ نویسی در فاصله نزدیک زمان آن رخداد و یک نوع تاریخنویسی با فاصله گرفتن زمان از آن رخدادی که وجود داشته است. سیاست گذاری مرکز اسناد اصولا به چه صورت است؟
مهدی رمضانی: در طول تاریخ، دیگران موضوعات مهمی که مربوط به جبهههای انقلابی بوده را نوشتهاند و معمولا چون انقلابیون درگیر فضای انقلاب بودند، افراد دیگر رصد میکردند و از نگاه خود تاریخ مینوشتند که بسیاری از آنها هیچ علقه و علاقهای به انقلابیون نداشتند. در حادثه کربلا بسیاری از کسانی که از آنها نقل میشود در سپاه دشمن بودند. در مورد تاریخ انقلاب، امام این دغدغه را داشتند که انقلاب دچار این آفت نشود و تاریخ توسط انقلابیون و به دست خودشان نوشته شود.
بنده معنی تاریخ بیطرفانه را نمیفهمم، چگونه تاریخ میتواند بیطرفانه باشد؟! من در بهترین حالت هر قدر هم بگویم بیطرف هستم بالاخره پس زمینه ذهنی دارم؛ اما ما تاریخ را مغرضانه نمینویسیم، بلکه تاریخ واقع بینانه، حقیقی و قابل اتکا مینویسیم. ما قائل هستیم که آقای منتظری از یک مقطعی تا یک مقطعی در انقلاباسلامی نقش داشتهاند و از یک مقطعی به بعد به دلایلی از انقلاباسلامی کنار گذاشته شدند. زمان و تاریخ نشان داد که آن کنار گذاشته شدن منطقی و معقولانه و مهر تاییدی بر تدبیر و بینش حضرت امام بوده است؛ و این میشود تاریخ راجع به آقای منتظری.
شما نمیتوانید آقای موسوی را از پروسه تاریخی انقلاباسلامی حذف کنید، ایشان دو دوره نخستوزیر این کشور بودهاند، از وقتی دچار انحراف و انحطاط شدند و فتنهانگیزی کردند هم مشخص است. ما در سال ۸۸ مجموعهای از آثار را در مورد تبیین فتنه منتشر کردیم، ما بنا داریم کتاب دولتها را نیز منتشر کنیم، مثلا دولت موقت، کابینه شهید رجایی، آقای مهدویکنی. در کتاب آمده است که آن دوره متقارن با کابینه دوم آقای موسوی بود. اگر یک فضای دگم غیرتخصصی بود، میگفتیم که به لحاظ سیاسی موسوی را میخواهند بزنند، پس این کتاب را یک سال دیگر منتشر کنیم؟ اما ما براساس سیاست تاریخنگاری خود همان زمان شنبه پس از انتخابات، تقلب بزرگ، نگهبان آراء، انقلابهای رنگی و انقلاباسلامی و دهها کتاب دیگر (حدود ۳۰ عنوان کتاب با موضوع فتنه) را منتشر کردیم، کابینه دوم آقای موسوی را نیز منتشر کردیم. این یعنی ما در تاریخ نگاری به دنبال بازی نیستیم.
در تاریخ، منظر کاملا مؤثر است. در سال ۸۸ این حوادث در خردادماه شکل گرفت و ما اولین کتاب خود را در مردادماه منتشر کردیم و در همان سال حدود ۱۲ کتاب چون روزشمار فتنه، نظرية فتنه و... منتشر کردیم. همان زمان یکی از خبرنگاران گفت اجازه دهید اول تبدیل به تاریخ شود بعد تاریخنگاری کنید. در مورد برخی از مسائل آنقدر واضح است که ما بدیهیات را نوشتیم. شنبه پس از انتخابات یک فرایندی بود از دو هفته قبل از انتخابات تا شنبه پس از انتخابات؛ یک روزشمار بود که تاریخ است و تغییر نمیکند. هنگامی که مخاطب آن را میخواند متوجه میشود که چقدر رفتار متناقض و خلاف قانون و نکات متعدد در رفتار این اقایان در همین مدت وجود دارد. با اینکه کتاب تقلب بزرگ پاسخی بود به بحث تقلب، این پاسخ ۱۰ سال دیگر نیز همین است، زیرا مبنای آن مبنای ثابتی است. مبنا و احترام به قانون و قانون انتخابات که تغییر نمیکند، اگر هم تغییر کند در آن زمان همان قانون بوده.
در تاریخ نگاری شما تاریخ را مینویسید، مثلا همین مصاحبه تاریخ شد و گذشت، من میتوانم از اول این مصاحبه را به عنوان یک نکته تاریخی برای خودم بنویسم؛ اگر فردا به آن نگاه کنم یک روز از آن گذشته، اگر هفته دیگر نگاه کنم یک هفته گذشته. این که دیگر تغییر نمیکند. تحلیلهایی که نسبت به تاریخ وجود دارد ممکن است در آینده با فاصله گرفتن و مشخص شدن یکسری نکات دیگر تغییر کند که در جواب باید گفت: بله ممکن است تغییر کند و این ربطی به تاریخ ندارد. اینکه دولت نهم آقای احمدینژاد دولت خوبی بوده اما دولت دهم او با ایراد بوده که دیگر تغییر نمیکند. وقتی دولت دهم شد، متوجه شدید که دولت نهم خوب بوده، پس تحلیل تفاوت میکند نه وقوع. اگر شما منصف باشید، میگویید کابینه دولت نهم احمدینژاد کابینه خوبی بوده و فلان تاریخ را دارد. منظر در تاریخ متفاوت است.
ما در علم رجال یک سلسله داریم که میگوید فلان حديث را اگر فلان شخص نقد کرده باشد نظریه محکمی است. در خاطرت تاریخنگاری انقلاب نیز به همین صورت است. مناظر متفاوت است، مثلا من از یک زاویه به این مسئله نگاه میکنم، شما از زاویه دیگر، این مسئله در تاریخنگاری نیز وجود دارد. لذا هنگامی که راجع به واقعه تسخیر لانهجاسوسی مثلا با پنجنفر که در آنجا حضور داشتند صحبت میکنید؛ پنج نکته مختلف میگویند. وظيفة تاریخنگار این است که واقعیت و نزدیکترین نقطه به واقع را از این مناظر دربیاورد و در کتاب، مکتوب و مقاله خود بیاورد. اینکه شما با فاصله یا نزدیک به موضوع تاریخ را بنویسید لزوما تأثیری در اعتبار تاريخ و تاریخنگاری ندارد.
در انتها اگر موضوعی را لازم میدانید در مورد فعالیتهای مرکز اسناد انقلاباسلامی بیان کنید.
مهدی رمضانی: بنده ۱۳ سال است که در اینجا مسئولیت دارم، اکنون که بیش از سه دهه از زندگی بنده میگذرد، میفهمم که قرابت نسل جوان با تاریخ قرابت صمیمانه و تنگاتنگ و در آغوشی نیست، بلکه قرابت دورادور و بعضا منفی است، نظرسنجیها نیز تایید میکند که متاسفانه این نقطه ضعف وجود دارد، البته بخشی از آن قطعا به ما و همکاران ما و فرآیندی که باید ما را تبیین میکردند، باز میگردد. من صمیمانه به دوستان و عزیزانی که مخاطب و جوان هستند عرض میکنم که اولا از اسم مرکز اسناد ابا نکنند به معنی اینکه مرکز اسناد انقلاباسلامی است (به دلیل اینکه چند واژه سنگین است). اینجا محل تجربه و درسآموزی است. آقای منتجبنیا حتی در نمایشگاه امسال نیز معتقد بر داشتن نگاه خطی و سیاسی بودند تا اینکه برایشان اثبات شد. ایشان میگفتند شما به خاطر دعوای سیاسی خاطرات من را منتشر نکردید، در صورتی که ما مستند آن را برای ایشان فرستادیم. ما خاطرات ایشان را وقتی در مرکز منتشر کردیم که ایشان چندین مصاحبه عليه شخص آقای حسینیان کرده بودند، ما خاطرات آقای محمد هاشمی، روحانی و شخصیتها و موضوعات دیگر را منتشر کردیم، همه اینها برای درسآموزی و ثبت و درس گرفتن است، واقعا اگر به فضای تاریخی مراجعه و این آثار مطالعه شود، جذابیتهای خود را دارد.
البته وظیفه ما معرفی این جذابیتها و ارتباط برقرار کردن است. بنده معتقدم که جهت و روند آن به نسبت چند سال قبل بهتر شده، اما تا نقطه مطلوب بسیار فاصله داریم. ما و مخاطبان و مردم و جوانان باید روی این نقطه کمی بیشتر کار کنیم؛ البته آنقدر مسائل اقتصادی و سیاسی و نکات متعدد وجود دارد که بعضی وقت ها اولویت مردم به اینجاها نمیرسد. ما اگر مشکلات اقتصادی و سیاسی داریم به دلیل این است که از تاریخ درس نگرفتهایم، اگر انقلابمان را دوست داریم به خاطر این است که از تاریخ درس گرفتهایم، همه این نکات خود را در اینجا نشان میدهد. اگر میخواهیم بدانیم که چه کسی خدمت و چه کسی خیانت کرده، اگر میخواهیم آینده را اصلاح کنیم، اگر میخواهیم از زمان حال خود بهتر استفاده کنیم. اگر میخواهیم دوست و دشمن را بشناسیم، باید تاریخ بخوانیم و هیچ گریزی از آن وجود ندارد. اگر بخواهیم این نکات را حل کرده و درست فکر کنیم گریزی از درک این مسائل که بستر آن تاریخ است، نداریم.
پایان