پایگاه اطلاعرسانی مركز اسناد انقلاب اسلامی-محمد جعفربگلو
اوباما اخیرا در مصاحبهای دلیل عدم اعتماد ایران به آمریكا را ناشی از اقدامات اشتباه آمریكا در طول تاریخ دانست و اذعان كرد: «ما برخی دخالتها را در سرنگونی دولت مصدق در ایران داشتیم. ما در گذشته از صدام حسین حمایت كردیم در زمانی كه میدانستیم او از سلاحهای شیمیایی در جنگ بین ایران و عراق استفاده كرد. در نتیجه آنها (ایرانیها) نگرانیهای امنیتی خاص خودشان و روایت خاص خودشان را دارند.» این اعترافات میتواند درس عبرتی برای شرایط امروز دولتمردان آمریكا و حتی سایر كشورها باشد و این كشورها میتوانند با عبرت گرفتن از گذشته خود اشتباهاتشان را به خصوص در مقابل ایران تكرار نكنند.
باراك اوباما درعین حال كه فقط دو مورد از اشتباهات آمریكا را میگوید، از موارد بسیار زیادی از اشتباهات آمریكا چشم پوشی میكند تا روزی كه روسای جمهور آینده آمریكا به آن اشتباهات و حتی اشتباهات و شكستهای اوباما اذعان كنند. بر همین اساس در نوشتار پیشرو نمونههایی از اشتباهات و شكستهای آمریكا مورد بررسی قرار میگیرد.
1- نقش آمریكا در كودتای 28 مرداد 1332
در سال 1332 آمریكا با همكاری انگلستان در عملیاتی كه آژاكس نامیده میشد توانست دولت مصدق را ساقط كرده و محمدرضا شاه فراری را به ایران بازگرداند. گرچه كودتای 28 مرداد در كوتاه مدت و به ظاهر به سود آمریكا تمام شد اما تبعاتی منفی نیز برای این كشور به همراه داشت كه از جمله آن میتوان به برملا شدن چهره ریاكارانه آمریكا اشاره كرد.
از این پس ایالت متحده علاوه بر اینكه در جهان به چهرهای منفی بدل شد، در ذهن ایرانیان نیز بیش از پیش منفور شد. این كودتا علاوه بر اینكه موجبات جابجایی قدرت را فراهم كرد، سرآغاز دگرگونیهای هویتی در ایران شد. به عبارت دیگر كودتای 28 مرداد از لحاظ روانی، افكار جمعی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داده و آنان را نسبت به آمریكا بیاعتماد كرد و به آنان نشان داد كه آمریكا از ورود به مسائل سیاسی ایران به دنبال نفع شخصی است و نه چیز دیگر.
2- حمایت از صدام حسین
آمریكا در ادامه سیاستهای فزونخواهانهاش در خاورمیانه، بار دیگر دست به اشتباه بزرگتری زد كه در منطقه و نیز در عرصه بینالمللی به زیان این كشور تمام شد. حمایت آمریكا از صدام حسین و تجهیز او در جنگ با ایران یكی از بزرگترین اشتباهات تاریخی این كشور محسوب میشود. براساس اعترافات اوباما، آمریكا علی رغم اینكه كاملا آگاه بود كه صدام حسین از سلاح شیمیایی علیه ایران استفاده میكند همچنان از رژیم صدام حمایت كرده و با تجهیز رژیم صدام آن را به یك ماشین كشتار جمعی بدل كرد كه نه تنها به ایران بلكه به مردم سرزمین خودش نیز رحم نكرد و در نهایت در مقابل آمریكا قد علم كرد.
بدین ترتیب آمریكا ناچار شد تا با یك حمله نظامی گسترده كه تبعات منفی فراوانی برای این دولت در سطح جهانی داشت، مهره دست نشانده خود را ساقط كند. گرچه آمریكا از ساقط كردن صدام به دنبال تسلط همه جانبه بر عراق بود اما در دستیابی به این امر نیز ناتوان ماند.
***دیگر اشتباهات آمریكا در طول تاریخ
گرچه باراك اوباما تنها به دو مورد از اشتباهات تاریخی آمریكا اشاره كرده است اما سیاستهای فزونخواهانه آمریكا در طول تاریخ همواره با شكست روبرو شده و نتایج منفی برای این كشور به بار داشته است.
3- موافقت آمریكا با بركناری علی امینی
در اوایل دهه 40 شمسی آمریكا كه به دنبال دستیابی به اهداف بلندپروازانهای در ایران بود، علی امینی را برای پست نخست وزیری برگزید. با روی كار آمدن امینی، محمدرضا شاه قدرت خود را رو به زوال دید لذا با تماس با كاخ سفید بركناری امینی از نخست وزیری را خواستار شد. آمریكا نیز بلافاصله با بركناری امینی موافقت كرد. به این ترتیب اسدالله علم روی كار آمد. گرچه امینی نیز مهره آمریكاییها محسوب میشد اما روی كار آمدن علم نیز به تخریب بیش از پیش چهره آمریكا انجامید و زمینههای سقوط رژیم دست نشانده آمریكا در ایران را فراهم كرد.
دوران نخست وزیری علم یكی از نكبتبارترین دوران تاریخ ایران بود. در دوران وی تاریخ كشور شاهد جنایتهای فراوانی بود. از قضیه كاپیتولاسیون گرفته تا ضرب و شتم طلاب در مدرسه فیضیه و مهمتر از همه كشتار مردم بیگناه در روز 15 خرداد 1334. همه اینها را میبایست نتیجه سیاست نادرست كاخ سفید دانست.
4- شكست سیاست آمریكا در جریان انقلاب سفید
در اوایل دهه 40 شمسی شاه به خواست آمریكا دست به یك رشته از اصلاحات ظاهری در امور كشور زد. حامی اصلی این سیاست كاخ سفید بود. این جریان كه انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم نامیده میشد در ابتدا شامل شش اصل بود كه اصلاحات ارضی و اصلاح قانون انتخابات را دربرمیگرفت. گرچه انقلاب سفید با مخالفت روحانیون آگاه به رهبری امام خمینی(ره) مواجه شد اما شاه با فشار آمریكا در یك همه پرسی ساختگی در 6 بهمن 1341 اصول آن را به رفراندوم گذاشت.
كاملا مشخص بود كه اصول انقلاب سفید توسط آمریكا طراحی و به سران كشورهای وابسته به غرب و جهان سوم توصیه شده بود و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران برنامهریزی شده بود. این جریان نیز باعث رسوایی آمریكاییها شد زیرا از آنجا كه شركت در رفراندوم از سوی علما منع شده بود تعداد انگشت شماری در آن شركت كردند. با این حال رسانههای آمریكایی با درج خبری دروغین اعلام نمودند كه رفراندوم با رای بالا پیروز شده است. از این پس مخالفت امام با اصول ششگانه شدت یافت و در نهایت به شكست سیاست آمریكا در ایران ختم شد.
5- اجرای قانون كاپیتولاسیون در ایران
قانون كاپیتولاسیون كه براساس آن تمامی اتباع بیگانه از مصونیت قضایی در داخل خاك ایران بهرهمند میشدند یكی دیگر از سیاستهای فزونطلبانه آمریكاییها بود كه با هشیاری امام خمینی(ره) شكست خورد. كاپیتولاسیون نمودی از تفكر امپریالیستی و سرمایهداری آمریكا بود. این دولت به دنبال آن بود تا از طریق این امتیاز هژمونی خود را در منطقه و در ایران گسترش دهد. این سیاست كه به روشنی نشانگر نقض قانون و حقوق ملت ایران بود با تلاش علما و در راس آنان امام خمینی(ره) برملا شده و در نهایت شكست خورد. پس از شكست طرح كاپیتولاسیون آمریكا كه منافع خود را در خطر میدید زمینههای تبعید امام(ره) از كشور را فراهم ساخت تا بدین ترتیب آزادی عمل بیشتری در ایران داشته باشد كما اینكه در این سیاست نیز با شكست مواجه شد چرا كه امام خمینی(ره) با خروج از ایران نیز هدایت نهضت اسلامی را همچنان حفظ كرده و در بهمن 57 آن را به نتیجه رساند.
6- سیاست نادرست آمریكا در حمایت از محمدرضا پهلوی
سیاست نادرست دیگری كه آمریكا در پیش گرفت و در نهایت نیز به رسوایی این كشور انجامید سیاست حمایت از شاه ایران بود. درحالی كه رژیم پهلوی در داخل ایران دست به كشتار زده و با اعمال سیاستهای نامناسب، اوضاع اقتصادی كشور را متشنج كرده بود با این وجود همچنان مورد حمایت كاخ سفید قرار میگرفت. شاه نیز كه مهره دست نشانده آمریكاییها محسوب میشد برای راضی نگاه داشتن ارباب به هركاری دست میزد. با این وجود این سیاست آمریكا در ایران نیز محكوم به شكست بود چرا كه این سیاست اشتباه با اقبال عمومی مواجه نبود. لذا رژیم پهلوی در بهمن 57 با نهضتی كه امام خمینی(ره) پایهگذار آن بود سقوط كرده و شاه از ایران گریخت.
از این پس گمان میرفت كه آمریكا با حمایت شاه وی را تحت پوشش خود قرار دهد. اما آمریكا كه در جهان به بیوفایی شهرت دارد با پس زدن محمدرضا پهلوی به او نیز خیانت كرد. با وقوع انقلاب اسلامی در ایران آمریكا به سرعت منافع خود را از دست داد لذا تلاش كرد تا از راههای دیگر و با پر و بال دادن به عراق، ایران را تحت فشار قرار دهد. لذا در جنگ تحمیلی به تجهیز صدام پرداخت و چنانكه پیش از این گفته شد آن كه از این سیاست بیشترین لطمه را متحمل شد خود آمریكا بود.
7- شكست مفتضحانه استراتژی آمریكا در جریان طبس
پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریكا در 13 آبان 1358 توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و به اسارت گرفتن 53 نفر از اتباع آمریكا، ضربه محكمی به حیثیت آمریكا زده شد لذا كاخ سفید تلاش كرد به هر نحو ممكن این مساله را حل كند. به موازات كوشش های دیپلماتیك، تحریم های اقتصادی و ... مساله طرح تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی در دستور كار قرار گرفت. عملیات در غروب روز پنجشنبه 4 اردیبهشت 59 شروع شد و شش فروند هواپیمای130c و نود نفر از كماندوهای آمریكا موسوم به نیروهای دلتا، از قاهره به ناو هواپیمابر Nimitz در دریای عمان منتقل شدند.
طبق نقشه میبایست هواپیماها به همراه 8 فروند هلیكوپتر در صحرای طبس فرود آیند و سپس هلیكوپترها، كماندوها را به اطراف تهران منتقل كنند تا از آنجا با كامیونها و خودروهایی كه از قبل توسط عمال داخلی و نفوذی آمریكا آماده شده بود به اطراف جاسوسخانه انتقال یابند. اما در این حین یكی از هلیكوپترها پس از ورود به حریم ایران دچار نقص فنی شد و سرنشینان آن با هلیكوپتر دیگری خود را به ناو "نیمتز" رساندند. بدین ترتیب شش هواپیما و شش هلیكوپتر در صحرای طبس فرود آمدند. اما در حال سوختگیری جهت انجام مرحله بعد عملیات یكی دیگر از هلی كوپترها دچار نقص فنی شد و با بهم خوردن برنامهها، رییس جمهور كارتر دستور توقف عملیات پنجه عقاب و عقب نشینی نیروهای آمریكایی از خاك ایران را داد اما هنگامی كه این نیروها قصد بازگشت داشتند گرفتار طوفان شن شده و یك هواپیما و یك هلیكوپتر با هم برخورد كردند و هر دو آتش گرفته و 8 تن از آمریكاییها در آتش سوختند. بدین ترتیب این جریان نیز به زیان آمریكا به پایان رسید. بنابراین حادثه طبس نمونه دیگری از اشتباهات تاریخی آمریكا بود كه بهطور مفتضحانه به شكست انجامید.
8- حمایت از گروههای تروریستی از جمله القاعده، طالبان و داعش
شواهد و مدارك متقنی از حمایت آمریكا از گروهكهای تروریستی وجود دارد. اخیرا گردانهای حزب الله و نیروهای امنیتی عراق، به اطلاعاتی دست یافتند كه ثابت میكند آمریكاییها به منظور حمایت از گروهك تروریستی داعش، از پرواز هواپیماهای عراقی بر فراز مناطق تحت سیطره داعش و بمباران آن جلوگیری میكنند. لذا امروزه به روشنی میتوان گفت كه گروههایی چون القاعده، طالبان و داعش ساخته و پرداخته سیاستهای آمریكاست. گرچه آمریكا از ایجاد چنین گروههایی به دنبال دستیابی به اهدافی چون ناامن كردن منطقه است اما این سیاست كاخ سفید نیز محكوم به شكست است.
تشكیل چنین گروههای تروریستی و حمایت پنهان از آنها به زیان آمریكا تمام شده است. به طوری كه شعارها و ادعاهای بشردوستانه آمریكا را به چالش كشیده و دروغ بودن آنها را اثبات كرده است و باعث شد گروهی كه توسط آنها تجهیز شده بود روزی در مقابل منافع آنها قرار بگیرد و خطراتی را برای آمریكا ایجاد كند.
بر این اساس میتوان دریافت كه شعار آمریكاییها در زمینه گسترش صلح جهانی و حقوق بشر جنبه تبلیغی داشته و به اصطلاح طبلی تو خالی است. فعالیتهای داعش علاوه بر اینكه چهره واقعی آمریكا را بر جهانیان نمایان كرده، متحدان این كشور را نیز دچار نگرانی كرده است. زیرا بحران داعش در حال سرایت به دوستان و متحدان آمریكا در عرصه بینالمللی است.