پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی؛ یك سال و نیم بعد از انفجار دفتر نخست‌وزیری، "علی اكبر تهرانی"، متهم ردیف دوم پرونده كه زمینه نفوذ "مسعود كشمیری" در كمیته اداره دوم و نخست وزیری را فراهم كرده بود و در ماجرای جسدسازی برای كشمیری هم نقش اول را داشت در فروردین 62 و سپس در 22 اردیبهشت همان سال به ارتباط تشكیلاتی‌اش با منافقین و گرفتن دستور برای نفوذ كشمیری در نخست وزیری و جسدسازی برای او اعتراف كرد. آنچه در ادامه می خوانید اعترافات علی اكبر تهرانی درتاریخ 22 اردیبهشت 62 است.

 

تهرانی به نقش خود در نفوذ كشمیری اعتراف كرده و می‌گوید: «رابطه من با كشمیری رابطه تشكیلاتی براساس سازمان منافقین بود، به این شرح كه كشمیری و من از زمان دانشجویی با منافقین خلق در ارتباط بودیم و بعد از انقلاب نیز این كار ادامه داشت و من كشمیری را در رابطه تشكیلاتی، اول به اداره دوم و سپس به نخست وزیری آوردم.»

 

یكی دیگر از اقدامات علی اكبر تهرانی پس از انفجار دفتر نخست وزیری، جسدسازی برای كشمیری بود تا از این طریق وی را هم جزو شهدای انفجار 8 شهریور معرفی كرده و اذهان را منحرف كند. تهرانی در اعترافات خود در این رابطه می‌گوید:

 

«درمورد جریان نخست وزیری من در جریان انفجار قرار داشتم و نقش من غیر از مسئله آوردن كشمیری، جسدسازی برای او هم بود كه این كار را طبق برنامه انجام دادم. یعنی اعلام كشته شدن كشمیری و صحنه سازی برای جسد او و اینكه كشمیری كشته شده تا افكار مردم متوجه او نشود و كشمیری شهید قلمداد شود.»

 

وی ادامه می‌دهد: «فرار كشمیری با طرح قبلی بود و من نیز در جریان بودم. نحوه جسدسازی به این شكل بود كه بعد از انفجار در روز بعد كه قرار بود تشییع جنازه‌ها انجام بگیرد، كمی مانده به شروع مراسم، من این مسئله را كه كشمیری كشته شده است مطرح كردم طوری كه با توجه به زمینه افكار عمومی این عمل كاملا پذیرفته شده است. بعد از ساختن جسد،برای آنكه دیگران شك نكنند از افراد نخست وزیری با توجه به زمینه فكری و روحی كه از كشمیری داشتند و كشمیری خود را به عنوان یك فرد حزب‌اللهی مطرح كرده بود استفاده كردم تا تصور نشود كه فقط من بودم كه این كار را انجام دادم و دیگران شك نكنند.

 

با توجه به وضعیت انفجار، چنانچه اعلام می‌شد كشمیری كشته شده، قضیه كاملا جا می افتاد، بنابراین با برداشتن مقداری ذغال و سوخته های اشیاء به عنوان اینكه اینها بقایای جسد كشمیری هستند، جسدسازی را انجام دادم. بعد كه این كار انجام شد، برای پیگیری و جا انداختن مطلب به بهشت زهرا رفتم كه اگر شبهه‌ای باشد برطرف نمایم كه این كار را نیز انجام دادم. نقش من در این قضیه عبارت بود از آوردن كشمیری به نخست وزیری و قبل از آن اداره دوم ستاد مشترك. از فعالیت هایی كه به نفع سازمان انجام دادم یكی همان آوردن كشمیری و بعدها هم حمید صادقی و دیگر گذاشتن اسناد در اختیار كشمیری بود.»

 

تهرانی درباره نحوه آشنایی خود با كشمیری و دستور سازمان منافقین مبنی بر نفوذ او به نخست وزیری می‌گوید: «بعد از آمدن به تهران و نخست وزیری، 4 ماه قبل از جنایت، فردی به نام "حسین نظامیان" از طرف سازمان با من تماس گرفت... و مرا با كشمیری آشنا كرد و گفت كه سازمان می‌خواهد كشمیری به نخست وزیری بیاید و تو باید این موقعیت را فراهم كنی. من هم پذیرفتم و زمینه را برای این كار فراهم و درباره كشمیری تبلیغ كردم و گفتم این فرد می تواند خیلی موثر باشد... در مرحله اول این مسئله مطرح بود كه كشمیری به هر عنوانی كه شده به نخست وزیری بیاید كه من این كار را انجام دادم. در اثنای تماس‌هایی كه نظامیان با من گرفت گفت كه تو فقط باید كاری كنی كه كشمیری به آنجا بیاید. من هم با توجه به اینكه در دفتر خودمان موقعیتی داشتم كه اگر فردی را پیشنهاد می‌كردم "ابراهیمی" و "سازگارا" قبول می‌كردند گفتم فردی با این مشخصات آدم فعال و پرتحرك و كاری است و می‌تواند در اینجا خیلی موثر باشد. چون قبول كشمیری و آمدنش به عهده سازگارا و ابراهیمی بود جلسه‌ای با حضور آنها در دفتر ما تشكیل شد. در كاری كه به عهده من واگذار شده بود اصل آمدن كشمیری بود، نه اینكه در جای خاصی مستقر شود. اصلا این مسئله برای ما كاملا بی‌اهمیت بود كه كشمیری در كجای نخست وزیری كار كند؛ مهم آمدن او بود.

 

من مسئله اشتغال كشمیری را پیشنهاد دادم. بعدا هم سازگارا موقعی كه او را با موتور به منزلش می‌رساندیم پیشنهاد مسئولیت تحقیقات سیاسی در حوزه معاونت سیاسی وزیر مشاور در امور اجرایی را داد. البته از نقش خود كشمیری نباید غافل بود كه با زرنگی خاصی خود را مطرح و جایش را باز كرد و توانست اعتماد افراد اطرافش را جلب كند. بدین ترتیب بود كه بعد از قبول سازگارا كشمیری به نخست وزیری آمد و در واحد معاونت وزیر مشاور در امور اجرایی مستقر شد.

 

نظامیان در حین صحبت هایش مطرح كرد كه آمدن كشمیری با دستور بالا و طرح سازمان است منتها آن موقع نگفت طرح چیست و یك ماه قبل از جنایت بود كه گفت طرح، انفجار در محل تشكیل جلسه شورای امنیت است و مسئولیت بعدی من هم جسدسازی كشمیری و اعلام كشته شدن اوست. در ضمن این مسئله را هم مطرح كرد كه فرد دیگری نیز بعد از آمدن كشمیری به این طرح كمك خواهد كرد منتها نگفت چه كسی.»

 

*** برگرفته از كتاب پرونده مسكوت (بررسی اسناد و اسرار انفجار 8 شهریور 1360 در نخست وزیری)، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، صص 322-317.