پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس در سال 1343 ذلت دیگری برای رژیم پهلوی محسوب میشد. مصونیت قضائی مستشاران امریکایی علاوه بر رژیم پهلوی، عزت مردم مسلمان ایران را نیز خدشهدار کرده بود. به همین جهت امام خمینی در 4 آبان ماه 1343، سخنرانی شدیداللحنی علیه طرح خفتبار کاپیتولاسیون ایراد کردند، سخنانی که منجر به تبعید ایشان شد.
آیتالله خزعلی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره وقایع آن دوران و مخالفت امام با کاپیتولاسیون میگوید: تصويب كاپيتولاسيون در دوره نخستوزيرى حسنعلى منصور توسط مجلسين سنا و ملى، اقدام خطرناكى برضد اسلام و مملكت بود. كشورهايى مانند پاكستان، اندونزى و...، چنين قانونى را از ترس مردم خود تصويب نكردند، اما دولتمردان پهلوى بىهيچ توجهى به اعتراض مردم، قانون فوق را تصويب و اجرا كردند.
*** تلاش رژیم پهلوی برای سانسور اخبار مربوط به کاپیتولاسیون***
به گفته آیتالله خزعلی: هدف از تصويب كاپيتولاسيون، تأمين آرامش
مستشاران آمريكايى در ايران بود، تا اعتراضها و مخالفتهاى مردم، مانع فعاليتهاى
آنها نشود. رژيم بسيار سعى كرد اخبار مربوط به آنـ حتى با اعمال فشار و زورـ به گوش
مردم نرسد، اما برخى افراد خبر مربوط به كاپيتولاسيون را به مردم گزارش دادند.
امام با شنيدن اين خبر بسيار متأسف و متأثر گرديد، حتى از سخنان و اعلاميههاى
ايشان كه در اين زمان چاپ شد، مىتوان به عمق ناراحتى معظمله پى برد.
من سخنان و اعلاميههاى حضرت امام(ره) در اين باره را فصلى مهم در تاريخ انقلاب اسلامى به حساب مىآورم. در آن ايام هر كس به منزل ايشان مىرفت و پاى صحبت ايشان مىنشست به آتشفشانى از خشم تبديل مىگرديد.
بيستم جمادىالثانى روز ولادت حضرت زهرا(س) قرار بود امام سخنرانى كنند. جمعيت زيادى در اين روز در محل سخنرانى امام اجتماع كردند، به محض بيرون آمدن ايشان از اندرونى جمعيت به گريه افتادند امام سخنان خود را با «انالله و انا اليه راجعون» شروع كردند و كاپيتولاسيون را مادر مصيبتهاى مردم ايران به شمار آوردند. مردم با اين سخنان به درستى به عمق فاجعه پى بردند و شروع به گريستن كردند.
*** رد درخواست ملاقات فرستاده رژیم پهلوی توسط امام خمینی***
آیتالله خزعلی میگوید: رژيم پهلوی اين بار به حيلهاى متوسل گرديد تا آتش مخالفت امام با كاپيتولاسيون را سرد كند، از اين رو كسى را كه قدرى بين مردم «وجيه المله» بود نزد ايشان فرستاد. اما حضرت امام(ره) چون مىدانست منظور رژيم از اين موضوع چيست وى را اصلا به حضور نپذيرفت.
اعلاميههاى امام(ره) هميشه تأثيرگذار بود، يك وقت به ايشان گفتم: من ثواب 39 سال عبادتـ اگر خداوند ثوابى مقدر كرده باشدـ را مىدهم و آن را مبادله مىكنم با يك اعلاميه شما. چون اعلاميههاى شما اسلام را زنده مىكند. الان من براين باورم كه هر كس اعلاميههاى امام را بخواند و تحت تأثير قرار نگيرد فردى مرده است. يعنى خفته هم نه بلكه مرده واقعى. من از تجربه زندگىام چنان سرخوشم كه حتى اگر در زمان سيدمرتضى و بزرگان شيعه مىزيستم باز به اندازه كافى كه با امام بودم و يا زمانى كه پس از پيروزى انقلاب صرف كردهام، شاد نمىشدم.
پس از اين كه دستگاه پهلوى ديد نمىتواند امام را تهديد يا تطميع كند به فكر تبعيد ايشان افتاد، چون حضور امام(ره) هر دم به احساسات مذهبى مردم مىافزود و در نتيجه ترس دستگاه پهلوى از آن بيشتر مىشد.