پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله ابوالقاسم خزعلی از پیشگامان مبارزه با رژیم پهلوی و از یاران امام خمینی، در 25 شهریور 1394 بدورد حیات گفت. وی که از همان آغازین روزهای نهضت اسلامی در امر مبارزه فعال بود، قبل از قیام 15 خرداد 1342 از سوی امام خمینی ماموریت یافت نزد آیات گلپایگانی و شریعتمداری رفته و از آنان جهت صدور اعلامیه مشترک درباره فاجعه فیضیه دعوت نماید. وی در بخشی از کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، روایت دیدار خود با آیتالله سید کاظم شریعتمداری را اینگونه نقل میکند:
«پس از فاجعه فيضيه، امام(ره) مرا خواست و گفت: «نزد آقايان گلپايگانى و شريعتمدارى برو و از آنها بخواه تا اعلاميهاى در محكوميت جنايات رژيم شاه صادر كنند.» من ابتدا به منزل آيتالله گلپايگانى رفتم، اما چون ايشان از فاجعه حمله مزدوران رژيم بسيار ناراحت و حتى مريض شده بود، از اين جهت دستور داده بود هيچ كس را به حضور ايشان نياورند بنابراين نتوانستم با ايشان در اين مورد صحبت كنم و از مخالفت و يا موافقت وى باخبر شوم. سپس راهى منزل شريعتمدارى شدم. ايشان تا مرا ديد، مثل كسى كه مثلا در فرانسه بوده و حالا يك هموطن را ديده باشد، با من گرم گرفت. ايشان به جاى اين كه طلبهاى مثل مرا دلگرمى دهد، سعى مىكرد خودش را آرامش و تسكين دهد. ايشان كه مدعى مرجعيت بود چنان با من خوش و بش كرد كه انگار مىخواهد خود را آرام كند.»
مخالفت شریعتمداری با صدور اعلامیه علیه جنایت رژیم پهلوی در فیضیه
آیتالله خزعلی ادامه میدهد: «پيشنهاد امام را به ايشان گفتم. وى موضوع اعلاميه سه مرجع ]گلپايگانى، شريعتمدارى، امام[ را رد كرد و گفت اين موضوع به صلاح نيست. حتى ايشان نپذيرفت كه در صورت امضا نكردن اعلاميه، حداقل منكر اطلاع خود از موضوع نشود. شريعتمدارى گفت: اعلاميه بايد با انشاء و امضاى ديگرى ]غير از مراجع از جمله خود امام[ باشد.
پس از آن به ديدار امام(ره) رفتم و موضوع را با ايشان مطرح كردم. ولى امام(ره) موضوع صدور اعلاميه با امضاى ديگران را رد كرد و آن اعلاميه معروف [شاهدوستی یعنی غارتگری] را صادر كرد.»
دیدار با شریعتمداری در ماجرای دارالتبلیغ
آیتالله خزعلی یک بار دیگر نیز در سال 1343 از سوی امام خمینی مامور شد تا با آیتالله شریعتمداری ملاقات کند. موضوع این ملاقات ماجرای دارالتبلیغ اسلامی بود که توسط شریعتمداری اداره میشد. مرحوم خزعلی میگوید: «در سال 1343 قصد سفر به خوانسار داشتم، اما امام(ره) مرا خواست و فرمود: «آقاى شريعتمدارى مىخواهد دارالتبليغ به فعاليت خود ادامه دهد، البته من با دارالتبليغ مخالف نيستم، اما واقعيت اين است كه نحوه اداره آن به گونهاى است كه دارد انحراف ايجاد مىكند. بنابراين بايد ايشان دست نگه دارد. تو برو و با ايشان در اين باره صحبت كن.»
من در طول نوزده ساعت، نُه بار بين اين دو شخصيت رفت و آمد كردم و پيغامها را رد و بدل كردم. يكبار به شريعتمدارى گفتم: ما با دارالتبليغ مخالف نيستيم ولى چون به صورت يك كانون انحرافى درآمده است و مىخواهند آن را مقابل تبليغات اسلامى قرار دهند و مقدمه تشكيل دانشگاه اسلامى را بهوجود آورند تا اسلام واقعى را بكوبند، بنابراين بايد تعطيل شود. آقاى شريعتمدارى متوجه بود ولى متعذر بود و مىگفت: «توليت دارالتبليغ با من است و من بايد مطابق وقفنامه آن را اداره كنم.»
در نتيجه رفت و آمدهاى مكرر من، عاقبت آقاى شريعتمدارى گفت: «من مىروم و با آقاى خمينى ملاقات مىكنم. اگر بگويد دارالتبليغ تعطيل شود من حاضرم آن را تعطيل كنم.» خدمت امام رفتم و گفتم الان شب جمعه است صبح شنبه ايشان محضرتان خواهد آمد و با خودتان صحبت خواهد كرد و اگر بگوييد دارالتبليغ به كلى تعطيل بشود او قبول خواهد كرد. امام(ره) اظهار محبت كردند و گفتند «نه من تا اين درجه نمىخواستم.» من به ايشان اطمينان خاطر دادم و گفتم كه يك نفر كه دعوى مرجعيت دارد وقتى به يك طلبه قول دهد، حتمآ عمل مىكند.
به خوانسار رفتم بعد از ده روز كه به قم برگشتم خدمت امام(ره) رسيدم و گفتم آقاى شريعتمدارى نزد شما آمد؟ ايشان گفتند آمد ولى دوباره اصرار به فعاليت دارالتبليغ داشت. من از اين موضوع بسيار ناراحت شدم از اين رو به منزل آقاى شريعتمدارى رفتم و به او گفتم: مگر شما ده روز پيش قول نداديد با ايشان ملاقات داشته باشيد؟ گفت: چرا. گفتم مگر قرار نبود چنين و چنان بكنيد؟ گفت: چرا، ولى بعد فكر كردم ديدم درست نيست. گفتم: پس من به شما مىگويم فضلاى حوزه ديگر شما را يارى نخواهند كرد. البته چون تقوى دارند در مقام تهمت زدن به شما هم نيستند. شما در حوزه افتراقى انداختيد و آينده حوزه را تيره و تار كرديد. شريعتمدارى از من خيلى ناراحت شد.
آقاى شريعتمدارى در برابر درخواستهاى امام و مبارزين هميشه بهانه مىآورد و موقعى كه برخى بهانههاى ايشان را خدمت امام(ره) عرض مىكردم مىفرمودند: اطمينان داشته باشند كه مواظب ايشان هستيم.»