پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی - علیرضا رضایی و هادی اسفندیاری؛ مجلس شورای اسلامی پس از پیروزی انقلاب یکی از تأثیرگذارترین نهادها در اداره امور کشور بود. اگرچه در طول تاریخ پس از مشروطیت مجلس فراز و نشیبهای زیادی داشت اما در نظام جمهوری اسلامی ایران ماهیت و شأن مجلس تفاوت و تمایز قابل توجهی داشت.
در آستانه سالروز شهادت آیتالله سید حسن مدرس و روز مجلس درصدد واکاوی جزئیات اولین تجربه مجلس شورای اسلامی پس از پیروزی انقلاب برآمدیم. مجلس اول هم از لحاظ ترکیب سیاسی، هم از نظر شخصیتهای حاضر در آن و هم از نظر همزمانی با حوادث مختلف سیاسی نظیر جنگ تحمیلی، ترورهای دهه شصت و ... جایگاه و مختصات منحصربفردی دارد.
در همین راستا و در کند و کاو نمایندگان حاضر در مجلس اول به مردی رسیدیم که شاید این روزها از صحنه سیاست و رسانه به دور باشد، اما خاطرات خود از دوران نمایندگی در مجلس اول را به خوبی به امروز ما میرساند. از دکتر مرتضی محمودی نماینده مردم قصرشیرین در اولین دوره مجلس شورای اسلامی دعوت کردیم تا ساعتی را با یکدیگر به بحث و بررسی مجلس اول بپردازیم. او در میانه کلام رشته سخن را با حوادث سیاسی و اجتماعی روز درهم تنید.
مرتضی محمودی از فعالین سیاسی قبل از پیروزی انقلاب و از شاگردان استاد شهید مرتضی مطهری بوده است. در اولین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم قصرشیرین وارد مجلس شد. وی از جانبازان و بازماندگان حزب جمهوری اسلامی در حادثه تروریستی هفتم تیر 1360 است. محمودی پس از نمایندگی مجلس برای مدتی به بنیاد شهید رفت و سپس به وزارت خارجه پیوست. سالهای متمادی به عنوان سفیر جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف در صحنه دیپلماسی فعالیت کرد و این روزها به عنوان استاد دانشگاه در حال تدریس، تحقیق و پژوهش در حوزه علوم سیاسی و تاریخ است.
گفتگوی تفصیلی مرتضی محمودی با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی را در ادامه میخوانید.
بسماللهالرحمنالرحیم. مجلس شورای اسلامی اولین تجربه قانونگذاری در یک نظام مبتنی بر احکام و عقاید دین اسلام است. اساسا مجلس پس از پیروزی انقلاب اسلامی چه خصوصیات و تمایزاتی نسبت به گذشته داشت؟
مرتضی محمودی: بسماللهالرحمنالرحیم. تشکر میکنم بابت دعوتی که از بنده
کردید و این توفیقی بود تا در خدمت شما باشم و امیدوارم که انشالله خدا کمک کند
آنچه رضای خودش است در زبان من جاری شود و انشالله اثر مثبتی برای اطلاعرسانی و
ارتقاء آگاهی جوانان و مردم عزیزمان داشته باشد.
مجلس
شورای اسلامی و مجلس شاهنشاهی دوره طاغوت تفاوت زیادی دارند. مخصوصاً از زمان
رضاخان به بعد تفاوتها به شدت زیاد شد. البته در قبل از آن هم این تفاوت ماهیت بود. مجلسی که بعد از نهضت مشروطیت در ایران به وجود آمد،
درست است با عنوان آراء مردم انتخاب میشد ولی آراء معمولاً به خوانین، صاحبان
املاک و فئودالها و رئیسالعشائرها برمیگشت. اینها معمولاً اقشار بالای جامعه
از لحاظ اقتصادی، سیاسی و همچنین سلطهگری در جامعه بودند که رأی میآوردند. حتی
بعد از مشروطیت تا قبل از رضاخان مردم عادی و افراد تحصیلکرده در اغلب مناطق ایران،
صلاحیت شرکت در انتخابات را نداشتند و به آنها اجازه کاندیدا شدن و شرکت در
انتخابات داده نمیشد. معمولاً خانزادهها و اشرافزادهها و قشر خاصی میتوانستند
کاندیدا شوند. لذا مجلس از این بابت متفاوت بود و میتوان گفت تنها جایی که باهم
مشترک بودند همان کلمه «مجلس شورا» بود که قبلاً «مجلس شورای ملی» بود و بعداً «مجلس
شورای اسلامی» شد.
***انتخابات نمایشی مجلس در دوران رضاخان***
این
مجلسها فراز و نشیبهایی هم داشتند مثلا تعطیل کردن و منحل کردن مجالس دست شاه
بود. زمانی که رضاخان روی کار آمد با آن شرایط خاصی که داشت کلاً قضیه دگرگون شد. رضاخان
هم با آن تفکر اشرافزادگی و خانزادگی بود اما خودش روی افراد خاصی نظر داشت و اگر کسی بود که میخواست خودش را اثبات کند یا
بخواهد حرفی بالاتر از رضاخان داشته باشد هیچ وقت انتخاب نمیشد. چون فهرست
تمام کاندیداها را اول رضاخان میدید و مرور میکرد و میگفت اینها باید بیایند. به
صورت صوری و ظاهری یک انتخابات نمایشی انجام میشد و افرادی از همان قشر ویژه میآمدند
و شرایط به آن شکل بود و مردم هم جرات نفس کشیدن نداشتند.
استاندارها،
فرماندارها و بخشدارها مامور بودند و میرفتند به کدخدا و رئیس عشایر و اینها میگفتند
که این آقا باید رای بیاورد. رای نیاوردن مدرس هم برای همان دوره است. این وضعیت
تا زمان محمدرضا بود.
***مجلس فرمایشی در دوران پهلوی دوم***
در دوران
محمدرضا با یک تغییرات جزئی باز هم به این شکل و کاملاً فرمایشی بود. در منطقه
قصرشیرین و منطقه اسلامآباد آن موقع من خودم به یاد دارم که مثلاً از خوانین دو
سه نفر کاندیدا میشدند و مردم به یک نفر رای میدادند اما در نهایت کسی که اصلاً
رای نداشت پیروز انتخابات میشد و همه تعجب میکردند. البته قبل از انتخابات اینها
کارت الکترال پخش میکردند یعنی مثلاً میآمدند از مردم ثبتنام میکردند - این در بسیاری از کشورهای دیگر هم هست- و معلوم
بود اینها که کارت دارند میروند و رای میدهند و کسانی که ثبتنام نکرده بودند و
کارت نداشتند دیگر نمیتوانستند رای بدهند و ملاک کارت شناسایی و شناسنامه و اینها
نبود و ملاک آن کارت الکترال بود و به این شکل انجام میشد.
***تغییر نگاه جامعه به انتخابات پس از پیروزی انقلاب***
با وجود اینکه در دوران پهلوی مردم به انتخابات بدبین بودند، انقلاب اسلامی چگونه
توانست این نگاه را تغییر بدهد؟
مرتضی محمودی: بعد از انقلاب با رهبری امام خمینی(ره) طی مبارزات طولانی و
وسیع مقابل نظام شاهنشاهی، بالاخره نظام اسلامی برپا شد و مجلس شورای اسلامی هم به
وجود آمد و اینجا دیگر بحث خوانین و اشرافزادگان نبود و بحث انقلابی بود. من بار
اول در مجلس اول در حوزه قصرشیرین کاندیدا بودم و رقیبان من خانزادهها هم بودند.
17 نفر کاندیدا بودند و آیتالله نمازی هم رقیب من بود. یک روحانی دیگر به نام
پرتوی هم رقیبم بود، حتی آدمهای دیگر مثلاً کشاورز هم جزء کاندیداها بودند.
*** تفاوت ماهیتی مجلس شورای اسلامی و مجلس شورای ملی ***
بعد از
پیروزی انقلاب همه چیز تغییر کرد و دیگر خانزاده بودن ملاک نبود؛ حتی امتیاز منفی
هم محسوب میشد. حتی در همان سالهای اول انقلاب، پولدار شدن هم منفی شد. من یادم
هست در گیلانغرب یک آقایی بود که ربا میداد. بعد از انقلاب هم این آقا معروف به
رباخواری بود. در اوایل انقلاب جوّ طوری بود که آن فرد رباخوار خودکشی کرد. شاید
اگر خودکشی نمیکرد کسی کاری با او نداشت. میخواهم بگویم که جو به این شکل بود.
لذا ماهیتاً اصلاً مجلس شورای اسلامی با آن مجلس کاملاً متفاوت بود. اینجا دیگر
اقشار مختلفی میآمدند و کاندیدا میشدند.
***مخالفان اولین مصوبه مجلس اول***
در مجلس اول که شما هم در آن حضور داشتید، بحثی پیرامون تغییر نام مجلس شد که
«اسلامی» باشد یا «ملی». این بحث چطور مطرح شد؟ چه کسانی مخالف عنوان «اسلامی»
برای مجلس بودند؟
مرتضی محمودی: مجلس وقتی تشکیل شد هنوز نامش «مجلس شورای ملی» بود. حتی در
قانون اساسی هم هنوز مجلس شورای اسلامی نبود. در اینجا لیبرالها مثل سلامتیان، مظفرنژاد
و یدالله سحابی، عزتالله سحابی و معینیفر و آقای بازرگان مخالف بودند ولی اکثر
نمایندگان موافق بودند. لذا اولین مصوبه، اسم مجلس بود.
دومین
مصوبهای که به شکل طرح در مجلس مطرح شد را من مطرح کردم که طرحی برای آسفالت جادههای
مرزی قصرشیرین، بازسازی و احداث ژاندارمری و استحکامات مرزی و مسائل آنها بود. در
آن موقع هم درگیریهای مرزی بود و نیروهای ما با مشکلات روبرو بودند. جادهها خاکی
بود و وضعیت پاسگاهها مناسب نبود. ما آمدیم این را مصوب کردیم و وزیر هم شهید
کلانتری بود که مدیر بسیار خوب و انقلابی بود و کار را فوراً شروع کردند.
راجع به تنظیم آییننامههای داخلی و تأیید اعتبارنامهها هم صحبت بفرمایید.
مرتضی محمودی: آییننامههای قبلی قطعاً با مجلس اسلامی همخوانی نداشت لذا
هنوز کمیسیونها تشکیل نشده بود و شعبه برای بررسی اعتبارنامهها تشکیل میشد. معمولاً
مجلس تا اعتبارنامهها تصویب نشود یا اکثریت اعتبارنامهها تصویب نشود نمیتواند
قانونی را مصوب کند. بعد از اینکه این کارها اتفاق افتاد آن موقع مصوب میشود.
اعتبارنامهها
به این شکل است که در مجلس اول شعبهها تشکیل میشود و این شعبهها شمارهبندی
میشد و نمایندهها را بین شعبهها تقسیم میکنند و شعبهها بررسی کرده و از
اطلاعات درخواست سابقه میکنند.
البته آن موقع هنوز اطلاعات تشکیل نشده بود ولی
پروندهها در ساواک سابق وجود داشت که دست بچههای سپاه و جاهای دیگر افتاده بود.
از اینها برای سابقه کمک میگرفتند. گاهی افکار عمومی جامعه، گاهی شناختهایی که
نمایندهها داشتند، گاهی نامههایی که از منطقه مورد نظر میآمد و ... طبق اینها
پروندههایی تشکیل میشد و با طرف صحبت میکردیم ولی به آن صحبتها اکتفا نمیکردیم.
در شورا رد میشد و میآمد در جلسه علنی و آنجا هم رایگیری و رد میشد. گاهی در
شورا تایید میشد ولی در جلسه علنی رد میشد.
آن
زمان برای تایید نمایندگان قبل از انتخابات، شورای نگهبان هنوز تشکیل نشده بود.
ولی برای انتخابات ریاستجمهوری، حضرت امام حکمی به آقای خوئینیها داد و طبق آن
گروهی تشکیل دادند. چون تعداد فراوانی نزدیک به هزار نفر کاندید شدند و این گروه
صلاحیت کاندیداها را بررسی کردند و تعدادی را حذف کردند و تعدادی ماندند.
من خودم وقتی خواستم برای انتخابات ثبتنام کنم فرمانداری
بنده را خواست، بر اساس آن پروندههای ساواک بررسی کردند و گفتند باید حداقل صد نفر
از معتمدین محل برای شما امضا کنند که شما را میشناسند و شما در حد نمایندگی هستید.
لذا من رفتم با یکی از پیرمردهای آنجا صحبت کردم و او گفت من برایت انجام میدهم
و خودش رفت با آدمهای بزرگ و شناخته شده در سه تا شهر و چند روستا صحبت کرد و
امضا گرفت و من ثبتنام را انجام دادم.
یادم
هست یک مرد خیلی خوب و متدینی بود که بعدا شهید شد، او سواد خواندن و نوشتن هم به
زور داشت و سابقه مبارزاتی هم نداشت. اما آمده بود و کاندید شده بود و کسی هم ردش
نکرد منتها رای نیاورد.
آقای دکتر! اخیرا در فضای سیاسی کشور مطرح شده که
مجلس اول به دلیل نبود شورای نگهبان بهترین مجلس بود چون همه گروهها شرکت کرده
بودند. نظر شما به عنوان نماینده مجلس اول در این مورد چیست؟
مرتضی محمودی: به نظر من این نظارت لازم است و کسی که میخواهد کاندیدا شود
باید در تراز نظام اسلامی باشد. نود درصد مجلس اول آدمهای در تراز نظام بودند.
همه دارای سابقه مبارزاتی، متدین و انقلابی.
در مجلس
اول همه شرکت نداشتند چرا که میدانستند چون انقلاب شده باید اشخاص معتقد و
انقلابی و متدین و پیرو امام خمینی وارد کارزار شوند. لذا کسی که این را قبول داشت
میآمد و بقیه هم خودشان اصلا نمیآمدند.
***اگر ریگی به کفشتان نیست چرا از شورای نگهبان میترسید***
حضرت
امام میگفتند منافقین آمدند پیش من و هر چه حرف زدند از قرآن و نهجالبلاغه بود. من
به آنها شک کردم و بعد هم معلوم شد که منافق هستند. کسی که از آن طرف آنقدر افراط
میکند مشکوک است. در صورتی که اسلام دین تعادل است. «خیر الامور اوسطها»، «و جعلناکم
امت وسطا» و این آیه قرآن است. باید آدم تعادل را رعایت کند. حقکشی نکند و افراط
نکند نه از این طرف نه از آن طرف نیفتند.
همیشه
وقتی جو انتخابات میشود شروع میکنند یک نگاه منفی علیه شورای نگهبان راه میاندازند،
شما اگر مشکلی ندارید و انقلابی هستید، اگر واقعاً طرفدار مردم و نظام هستید، اگر
ریگی به کفشتان نیست چرا از شورای نگهبان میترسید؟ معلوم است که یک مشکلی دارید
که این همه جوسازی علیه شورای نگهبان میکنید.
الان فرض کنید مثلاً من با همین طرز تفکر و به
عنوان طرفدار امام خمینی به امریکا بروم، مخالف دیدگاه و تفکر لیبرالیستی و
سکولاریستی هستم. من با دیدگاه اسلامی و قرآنی و ولایت فقیه در آنجا کاندیدا شوم و
بروم مجلس، شورای شهر یا حتی کمتر از آن، آیا به من اجازه میدهند؟ امکان ندارد
اجازه بدهند. حتی من در جایی نوشتم دانشگاهها و این اساتید ما تعداد زیادیشان
تبلیغ لیبرالیسم و سکولاریزم میکنند و سر کلاسهای این نظام علیه نظام سخنرانی میکنند
آیا من الان اگر بروم در امریکا و بخواهم در دانشگاه درس بدهم آیا آنها اجازه این
کار را میدهند؟ شاید بگذارند من بروم و نقد کنم اما اینکه اجازه بدهند من آنجا با
قاطعیت درس بدهم اصلاً من را در دانشگاه راه میدهند؟ این سوالهایی است که جوانان
ما باید بپرسند که شما میگویید شورای نگهبان نباشد و نظارت نباشد برای چی؟ برای
اینکه راه نفوذ باز باشد؟ که مثلاً بیگانهها بیایند و نفوذ کنند و وضعیت ما از
این بدتر شود؟
*** مجلس اول نقش اول را در اداره کشور داشت ***
امام فرمایشی دارند مبنی بر اینکه مجلس در رأس امور
است. این مسئله اهمیت نقش مجلس را در نظام اسلامی میرساند. مجلس اول چه نقشی در
اداره کشور داشت؟
مرتضی محمودی: مجلس اول واقعاً الگوی مجلس انقلابی بود و اکثراً مکتبی و
اسلامگرا بودند حالا کمکم بعضیها در سالهای بعد تغییر ماهیت دادند. اما مجلس
شورای اسلامی آن هم مجلس اول در بسیاری از مسائل مملکت نقش بسیار اساسی بازی کرد و
میتوانم بگویم که نقش اول داشت یعنی مجلس اول، نقش اول را داشت.
مجلس
اول نقش اصلی را در حفظ و حراست از نظام داشت. مثلا در زمان جنگ سخنرانیهای
نمایندگان در سراسر ایران در مناطق خودشان و غیره جهت حفظ روحیه و تقویت نظام انجام
میشد. من خودم یادم هست در بسیاری از مناطق ایران رفتم و سخنرانی کردم. مثلاً
راجع به افشاگری علیه امریکا و دشمنان و راجع به مسائل مختلف و ... همه نمایندگان
متدین این نقش را بازی کردند.
نماینده
در داخل مجلس هم خیلی قدرتمند و قوی ظاهر میشد، محکم میایستاد و تصویب میکرد. به
این شکل نبود که بخواهند با بنیصدر یا با یک لیبرال یا مخالف مدارا کنند. بلکه
محکم میایستاد.
مجلس
اول خیلی کار کرد و میتوانم بگوییم که پر کارترین مجلس، مجلس اول بود. میتوانم
بگویم که 80 تا 90 درصد قوانین قبل از انقلاب را اصلاح، دگرگون و مصوب کرد. امثال
ما در مجلس اول سرسوزنی وقت تلف نمیکردیم. با توجه به این که من نماینده منطقه
جنگی هم بودم و در منطقه برای سرکشی از جنگزدهها در استانها و شهرستانهای
مختلف نیز میرفتم. با این حال شما بروید نگاه کنید که غیبت من در جلسه مجلس به
حداقل میرسد یا اصلاً نیست. یکی از نمایندههای آن دوره فعالیتهای نمایندگان را
در دوره چهار ساله مجلس اول بررسی کرده که من در بین 270 نماینده نفر هفدهم بودم.
آن موقع اغلب نمایندگان به این شکل فعال بودند. البته نمایندگان کم کار هم بودند
که آقای هاشمی یکبار اسم یکی از نمایندگان را در نماز جمعه گفت که ایشان چهار سال
نماینده بوده و یک بار هم در مجلس حرف نزده است.
یکی دیگر از موضوعات مطرح شده در مجلس اول، بحث انحلال ارتش بود. در این رابطه
چه خاطرهای دارید؟ نقش مجلس در دفاع از ارتش چه بود؟
مرتضی محمودی: آن موقع ارتش اگر منحل میشد لطمات زیادی میخوردیم. تا
قدرت گرفتن سپاه ارتش اثرگذاری خوبی داشت. قبل از انقلاب بدنه ارتش نسبتا انقلابی
بود. زیرا در بسیاری از موارد به ارتش دستور دادند که قتلعام شدیدی راه بیندازند
اما بعضی از ارتشیان از این کار امتناع میورزیدند و عدهای هم در ارتش مقابل مردم
قرار میگرفتند. ارتش از طرف آمریکا تحت فشار بود که کودتا کند ولیکن این کار را
انجام نداد چون اکثریت همراه با آمریکا نبودند. هایزر برای همین کودتا به ایران
آمده بود. اگر ارتش میخواست این کار را انجام دهد کشتار عظیمی به راه میافتاد.
این یک سابقه مثبتی برای ارتش است.
ارتش
از خود مردم تشکیل شده بود. مثلا ما قبل از انقلاب مستاجر یکی از پرسنل هوانیروز
در محله مهرآباد جنوبی بودیم، در همسایگیمان هم شخصی بنام آقای عباسی ساکن بود که
در هوانیروز خدمت میکرد. او محاسن بلندی هم داشت، به او میگفتم مشکلی نیست که
محاسن به صورت داری؟ گفت خوششان نمیآید ولی برای من مهم نیست. آقای عباسی با خود
من در اکثر تظاهراتها علیه طاغوت در کنار مردم حاضر بود.
***بحث انحلال ارتش اولینبار توسط چه گروهی مطرح شد؟***
درباره
موضوع انحلال ارتش، اول منافقین انحلال ارتش را بیان کردند و بعد هم آقای روحانی بحث
انحلال را در مجلس مطرح نمود. آن موقع شهید چمران که وزیر جنگ بود با این طرح
مخالفت کرد و نمایندگان نیز با این طرح مخالفت کردند. مجلس در کل مخالف این طرح
بود. اما جناح لیبرال سکوت اختیار کرده بود.
***خط سه***
مجلس اول از لحاظ جناحبندی سیاسی چطور بود؟
مرتضی محمودی: ابتدا مجلس از دو جناح تشکیل میشد: یکی حزب جمهوری و
جناح انقلابی و دیگری هم لیبرالها و ملیمذهبیها. بعدها گروه دیگری بوجود آمد که
نه انقلابیها را قبول داشتند و نه لیبرالها را؛ به این گروه آن زمان "خط سه"
میگفتند. خط سهایها بعدها به اصلاحطلب معروف شدند. بنیانگذاران این جناح در آن
زمان آقایان خویینیها، سید محمد خاتمی، هاشمی و ... بودند. منتجبنیا، موسوی
لاری، انصاری و شریعتی از دیگرافراد خط سه بودند. جناح خط سه در آن مقطع مثل الان
دم از لیبرالیسم نمیزدند و در خط انقلاب فعالیت میکردند بعدها ماهیتشان تغییر
کرد.
*** ماجرای بیانیه منتسب به خط سه ***
پیش از
آغاز به کار دولت چهارم بیانیه چهار صفحهای علیه آقا [آیتالله خامنهای] منتسب
به خط سه پخش شد و در جامعه مطرح شد که این بیانیه زیر نظر هاشمی رفسنجانی تدوین
شده است. من بلافاصله رفتم پیش آقای هاشمی که آن زمان ریاست مجلس را بر عهده
داشت. به او گفت که چرا این کار را کردید؟ مگر امام شما را به وحدت دعوت نکرده
است!؟ کلی انتقاد دیگر به ایشان کردم.
هاشمی در پاسخ گفت من اصلا در جریان این بیانیه نیستم، این کار مغرضین است که میخواهند
اتحاد بین ما را بر هم بزنند. بعد من از ایشان خواهش کردم قبل از سخنرانی آقا در
مراسم تحلیف در مجلس ایشان در دفاع از آقا سخنرانی کنند. مرحوم هاشمی این خواسته
من را قبول کرد و در مراسم تحلیف ریاستجمهوری چهارم در دفاع از آقا سخنرانی خوبی کرد.
در سال
88 هم پیش آقای هاشمی رفتم و بواسطه دوستی که با ایشان داشتم یک سری انتقادات را
به ایشان کردم، ایشان هم توجیهاتی را بیان کردند. نکته قابل ذکر این جلسات این
است که آقای هاشمی در تمام مدت جلسه رهبری را با واژه «آقا» خطاب میکردند.
آقای دکتر! در مجلس اول سه کابینه رأی اعتمادشان
بررسی شد، کمی از فضای جلسات رأی اعتماد در آن مجلس را توضیح دهید؟
مرتضی محمودی: بنیصدر گزینههای متعددی را به مجلس معرفی کرد و مجلس هم
هرکدام را با دلیل و منطق رد کرد تا اینکه مرحوم سید احمد خمینی را برای نخستوزیری
درنظر گرفت و امام مخالفت نمود. بنیصدر با این کار به دنبال منفعل کردن مجلس بود اما
مجلس با اقتدار مقابل او ایستاده بود و شهید رجایی را برای نخستوزیری به بنیصدر
معرفی کرد. او هم به ناچار قبول کرد تا ایشان را به مجلس معرفی کند.
بنیصدر
با مجلس دائما چالش داشت و هر موقع هم که در مجلس سخنرانی میکرد ما به زور خودمان
را کنترل میکردیم. هیچگاه در جملاتش واژه جمهوری اسلامی را به کار نمیبرد و میگفت
«جمهوری ما». این چالشها ادامه داشت تا بحث عدم کفایت سیاسیاش مطرح شد.
***واکنش شهید چمران به تصمیمات نظامی بنیصدر***
بنیصدر
در زمان آغاز جنگ تحمیلی میگفت که ما توان مقابله با عراق را نداریم بدین خاطر
بگذارید بیایند داخل کشور و جنگ را چریکی میکنیم و پیروز میشویم. یا اینکه میگفت
گاز انبری حمله میکنیم. خاطرم هست یک روز به شهید چمران گفتم این چه حرفهایی هست
که بنیصدر میزند؟ شهید چمران خندید و گفت چارهای نیست، رییسجمهور ماست دیگر.
در
حقیقت بنیصدر یک خیانتکار بود. فرماندهانی در حوزه انتخابیه ما مستقر بودند میگفتند
حتی یک مین هم به نمیدهد تا جلوی تانکهای دشمن بگذاریم منفجر شود. بنیصدر نوشته
بود حتی یک خودکار هم به نیروهای نظامی ندهید. نهایتا در 14 اسفند اقدام به شورش کرد.
مجلس هم بعد از مدت کوتاهی با توجه خیانتهای بنیصدر با اکثریت قاطع رأی به عدم
کفایت وی داد.
در مجلس چه کسانی علیه بنیصدر بودند؟
مرتضی محمودی: من و شهید دیالمه جزء اولین نفراتی بودیم که علیه بنیصدر
در مجلس نطق کردیم. شهید آیت و احمد کاشانی هم علیه او و موسوی پرونده قطور
داشتند. برخیها میگویند که شهادت شهید آیت مربوط به این پروندهها است.
با توجه به صحبتهای جنابعالی مشخص شد مجلس اول
مجلس مقتدری بود. این مجلس در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی بر چه مبنایی عمل میکرد؟
مرتضی محمودی: این مجلس واقعا انقلابی بود. مثلا اگر امروز نمایندگان مجلس
اول بودند نه به خاطر اصلاح قیمت بنزین، بلکه خیلی قبلتر از اینها با توجه به
عملکرد آقای روحانی، رئیس جمهور را استیضاح میکردند و من خودم هم از امضاءکنندگان
طرح استیضاح بودم.
آیا در مجلس اول موردی پیش آمد که ریاست مجلس بدون هماهنگی از طرف نمایندگان
حرفی بزند؟
مرتضی محمودی: خیر، آقای هاشمی موردی نبود که بدون هماهنگی مجلس از زبان
نمایندگان حرفی بزند. فقط گاهی اوقات کروبی حرفهایی را به نمایندگان مجلس نسبت میداد.
نمایندگان مجلس وکلای مردم هستند. ارتباط مردم با
نمایندگان در مجلس اول چگونه بود؟
مرتضی محمودی: با اینکه 40 سال است از انتخابات مجلس اول میگذرد هنوز مردم
میآیند و میگویند ما به تو رأی دادهایم و باید برای ما کار کنی و توقع دارند که
کارشان را پیگیری کنیم من هم تا حدی که بتوانم مشکلاتشان را حل میکنم، گاهی
اوقات از نمایندگان فعلی هم بهتر کار انجام میدهم. در آن زمان هم خانه من مثل هتل
شده بود و مردم دائما رفت و آمد میکردند.
من تا
یکسال پیاده به محل کار میرفتم. مردم در چند جا میتوانستند نمایندگان را ببینند.
یکی مجلس بود. البته مثل الان نبود که دفتر و تشکیلات داشته باشیم. گاهی اوقات هم
مردم اگر کاری داشتند به منزل ما میآمدند. یا اینکه در شهرستان حوزه خود با مردم
ملاقات میکردیم. مرتبا باید به حوزه خودمان سفر میکردیم. اگر تاخیر میکردیم
مردم از دستمان ناراحت میشدند. در مناطق جنگی هم به همراه چند نفر از نمایندگان
استان خوزستان ستادی برای جنگزدگان تهیه کرده بودیم. مردم برای دیدن ما اصلا
مشکلی نداشتند. حتی تلفن منزل را هم داشتند و اگر کاری داشتند به منزل ما تماس میگرفتند.
نمایندگان مثل مردم زندگی میکردند. حتی اگر بیماری را از شهرستان به بیمارستانهای
تهران میآوردند همراهان به منزل ما میآمدند و استراحت میکردند و ما هم تا حد
توان کارهای بیمارستانشان را پیگیری میکردیم.
*** نماینده مجلسی که تحت پوشش کمیته امداد بود ***
من
وقتی از ریاست آموزش و پرورش خوزستان به مجلس رفتم، حقوقم نصف شد. وقتی هم که از
مجلس بیرون آمدم پانصد هزار تومان بدهکار بودم. من نماینده مجلس اولی میشناسم که
برای گذراندن امورات زندگیاش با مشکل مواجه است. به طوری که ما او را به کمیته
امداد معرفی کردیم. غالب نمایندگان مجلس اول سادهزیست بودند.
آقای دکتر! شما جزء جانبازان فاجعه هفت تیر هم هستید، آیا به غیر از این اتفاق
شخصاً تهدید به ترور هم شده بودید؟
مرتضی محمودی: ما در لیست ترورهای منافقین بودیم. من در خوزستان علیه
منافقین فعالیت زیادی انجام دادم. بدین خاطر این افراد من را تهدید به ترور میکردند.
روی دیوار منزل ما نوشته بودند «مرگ بر محمودی» من هم در سخنرانی گفتم اینها میگویند
ما ضد امپریالیسم هستیم و بعد میآیند روی دیوار خانه ما مینویسند مرگ بر محمودی.
آیا من امپریالیسم هستم؟ امپریالیست آمریکا و انگلیس است.
یک
مرتبه دیگر در خیابان ایتالیا تهران فردی موتورسوار قصد ترور من را داشت که محافظ
ما، ما را هول داد روی زمین و یک پیکان هم از عقب به این موتورسوار زد و مردم فرد منافق
را دستگیر کردند. چند بار از این اتفاقات برای من افتاده بود. من هم برای پیشگیری
از ترور ساعات تردد را تغییر میدادم. یک نفر از اینها که عضو این گروهکها بود
از زندان فرار کرد و پیغام داده بود که برای ترور محمودی از زندان فرار کردهام.
به عنوان سوال آخر با توجه به نزدیکی انتخابات مجلس به نظر شما نماینده تراز
چه کسی است؟
مرتضی محمودی: شهدای حزب جمهوری اسلامی و سایر نمایندگان شهید و همچنین
شخص مقام معظم رهبری را میتوان به عنوان نماینده تراز معرفی کرد.
با تشکر از وقتی که در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار دادید.
مرتضی محمودی: من هم از شما تشکر میکنم.