پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی - علیرضا رضایی و هادی اسفندیاری؛ تقلب کلیدواژه فتنه و رمز آشوب اغتشاشگران در سال 1388بود. حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری حالا دیگر تاریخ دهساله به خود گرفته است. امروز روایتهای خرد و کلان از آن رخداد، واقعیتهای بیشتری را آشکار میکند.
سردار
محمد کوثری از نمایندگان وقت مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی یکی از افرادی بود که
بصورت فعال در جلسات با افراد مختلفی همچون محسن رضایی، میرحسین موسوی، مرحوم
هاشمیرفسنجانی، مهدی کروبی و محمد خاتمی حضور داشت و جزئیات گفتوشنودهای ردوبدل
شده را به خوبی در ذهن دارد.
حالا
در دهمین سالگرد فتنه، سردار کوثری جانشین فرماندهی قرارگاه ثارالله در گفتگو با
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی شرح ماوقع جلسات اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس با
پنج شخصیت سیاسی معترض آن روزها را مطرح میکند تا تاریخ فتنه به روایتهای بیشتری
مستند شود.
مشروح
این گفتگو را در ادامه میخوانید.
بسماللهالرحمنالرحیم. با توجه به فضای سیاسی اجتماعی قبل از انتخابات ریاست
جمهوری دهم، به نظر شما آیا فتنه 88 قابل پیشبینی بود؟
سردار کوثری: بسماللهالرحمنالرحیم. با درود و سلام به ارواح پاک
شهدا، خصوصاً شهدای فتنه. آن موقع من در مجلس بودم با این وجود اطلاعات و اخبار به
ما هم میرسید و یادم هست که موضوع بر این اساس دنبال میشد که انتخابات پرشوری
انجام شود.
در سال
87 آقای خاتمی را مجدداً انتخاب کردند که بیاید و شرکت کند. ایشان به دو استان در
جنوب رفتند چون معمولاً در آنجا به سید خیلی احترام میگذارند. با این سفر خودشان
به این نتیجه رسیدند که، نه! رای ندارد. تقریباً یک سال قبل از انتخابات آقای
کروبی هم به حضرت آقا گفته بود که من میخواهم کاندیدا شوم که بعد هم رفت و آن
تشکیلات حزبی را تشکیل داد و بالاخره شروع به کار کرد.
از آن طرف
هم آقای احمدینژاد خیلی فعال بود مخصوصاً اقداماتی که کرده بود برای استکبار
جهانی اصلاً قابل قبول نبود. میخواستند به هر نحوی شده دور دوم آقای احمدینژاد
انتخاب نشود و برای همین هم خیلی فعالیت کردند.
همانطور
که گفتم آقای خاتمی به دو استان جنوبی رفت و دید که مردم اصلاً استقبال نکردند و
نمیتواند رای مورد نظر را بیاورد. لذا به سمت آقای موسوی رفتند که نزدیک به 20 سال
از صحنه سیاسی دور بود. او هم به دلیل اینکه در زمان حضرت امام و جنگ نخستوزیر
بود، محبوبیتی داشت و این باعث شد که ایشان به میدان بیاید و همه آنهایی که با نظام
ولایی همسو نبودند پشت سر ایشان رفتند و ستاد ایشان را در اواخر بهمن یا اوایل
اسفند 87 تشکیل دادند و تا انتخابات هم چیزی نزدیک به 3 ماه بیشتر نمانده بود.
آیا اطلاع دارید که عوامل خارجی چه تدارکی برای آن ایام دیده بودند؟
سردار کوثری: در آن ایام خبرها میآمد که
امریکاییها و صهونیستها و عربستان کلی دست و پا میزنند و هزینه میکنند. حتی
انگلیس برای اولین بار تلویزیون بیبیسی فارسی را راه انداخت که تا آن موقع فقط رادیو
بود. کمکم سفارتخانهها هم فعال و درگیر این جریان شدند. حالا قبلتر از آن هم
حضرت آقا در سخنرانی روز اول عید در مشهد مباحثی را مطرح کردند و این در ذهن ما
بود.
*** تئوری آقاجری برای ضربه به پایههای ولایتفقیه ***
از
طرفی خبری هم به ما رسید که آقای آقاجری تئوریسین سازمان مجاهدین انقلاب گفته بود
که ما در زمان دولت اصلاحات یک پایه ولایت فقیه را منهدم کردهایم و با انتخاب آقای
موسوی بقیه پایههای ولایت را هم منهدم خواهیم کرد.
چون
خبر برای ما موثق بود و از صحت و واقعیت آن اطمینان داشتیم، یادم هست حدود 15 روز
قبل از انتخابات در وزارت راه از ما دعوت شده بود، دوستان بسیج هم بودند. آنجا
گفتم که اینها میخواهند این کار را انجام دهند.
*** نقش نهضت آزادی در آشوبهای 88 ***
جا
دارد یک نکته دیگر را هم بگویم که آن موقع ما خبردار هم شدیم و خیلی پخشش نکردیم و
بعداً هم ثابت شد که مثلاً ابراهیم یزدی که دو تابعیتی هم بوده مدتها قبل (تقریباً
یک سال قبل از انتخابات) رفتهاند با امریکاییها بستند که بحث تقلب را مطرح کنند.
ما میدانستیم خبر درست است اما منبعش بعداً مشخص شد.
***حقوق پانزده میلیونی مهدی هاشمی در لندن از دانشگاه آزاد ***
اینها
خیلی قضایا را با بیرون هماهنگ کرده بودند. ما همان موقع رفتیم و دیدیم وزارت یک
نمایشگاهی زده بود. یک قسمتی آنجا برای مهدی هاشمی بود. او عاملی بود که در دوران
تحریم پیش امریکاییها رفته بود و زمانی که به انگلیس رفت ماهی 15 میلیون تومان از
دانشگاه آزاد برای او واریز میشد، من چکی را که هر ماه برایش واریز میکردند دیدهام.
پس این ذهنیت در شما ایجاد شده بود تا روز انتخابات...
سردار کوثری: من در اصل جز 9
نفر معتمدین انتخابات تهران در فرمانداری تهران بودم. روز انتخابات اول صبح
نماینده آقای موسوی به نام جواد امام به فرمانداری آمد و چون من او را میشناختم و
ایشان سرباز ما در لشکر بود هرچه میخواست در اختیارش قرار میدادیم که حرف و
حدیثی هم نباشد. از ظهر به بعد نماینده آقای کروبی هم به فرمانداری آمد. خلاصه
اینکه از همان صبح دیدیم که اینها میخواهند کارهایی بکنند و از برخی از صندوقها
خبر دادند که افرادی میآیند و به آنها حکم از ستاد موسوی داده شده و به اصطلاح برای نظارت
میآیند که از نظر قانونی جایگاهی ندارد.
حدود
40 هزار و خردهای صندوق در کشور بود و اینها مثلاً چیزی در حدود 40 هزار نماینده
تعریف کرده بودند و در تهران هم به همین نسبت تا جایی که میتوانستند سر صندوقها
نماینده داشتند. اینها یک ستاد صیانت از آراء هم تشکیل داده بودند که آنجا معاون
دادستان - چون هیئت صیانت از آراء در اختیار شورای نگهبان و وزارت کشور است- دستور
داد که آن فرد را دستگیر کنند و حکمش را که آوردند دیدند مربوط به ستاد آقای موسوی
است که بعد به دستور معاون دادستان، آن ستاد که غیر قانونی تشکیل داده بودند را
بستند.
***مصاحبه زودهنگام موسوی و توقیف ستاد قیطریه ***
از نقاط
مختلف همینطور آمار میآمد تا خبر رسید که در ساعت ده، ده و نیم شب در قیطریه آقای
موسوی با خبرنگاران آن هم عمدتاً خارجی، مصاحبه کرده و گفته من برنده انتخابات شدهام.
درحالی که خودشان از حوزههای انتخاباتی مختلف خبر میدادند که تمدید کنید و تا
ساعت 12 شب که معمولاً تمدید هم میشود و چون مربوط به همان روز است قانونی میباشد
اما باز میدیدیم که حوزههای مختلف تا ساعت یکونیم رایگیری میکردند و در
نهایت که کار تمام شد و فردا هم اعلام نتیجه شد.
بر
اساس آن چیزی که آقای موسوی در مصاحبهاش گفته بود، دادستان هم فرستاده بود آنجا
که بر چه اساسی مصاحبه با خبرنگاران خارجی صورت گرفته است؟ چون از همانجا آنلاین
برای کشورهای اروپایی میفرستادند لذا رفتند و آن ساختمان هم توقیف کردند.
قضایا
به شمارش آراء در استان تهران کشیده شد که آقای موسوی در استان تهران 2 میلیون و
135 هزار و خردهای رای آورد و آقای احمدینژاد 1 میلیون و 850 هزارتا رای آورده بودند
اما در کل 24 میلیون آقای احمدینژاد و 13 میلیون و خردهای هم آقای موسوی رای
آورد و این قضایا تمام شد.
در آن روز اتفاق خاص دیگری نداشتید؟
سردار کوثری: در همان جمعه دو -
سه صحنه بود که تلویزیون هم پخش کرد و خبرش هم به ما رسید. یکی اینکه آقای کرباسچی
به دانشگاه امیرکبیر رفته و آنجا رای داده بود و مصاحبه کرده بود و گفته بود که
مصلحت در این است که همه ما به آقای موسوی رای بدهیم!
تقریباً نظرهای قبلیشان هم همین بود و ما هم
خبر داشتیم که میخواهند کاری کنند که آقای کروبی را حذف کنند که در عمل هم حذف شد
و بیشتر از 300 هزارتا رای نیاورد. اینها میخواستند تمام رأیهای آقای کروبی به
نفع آقای موسوی بشود.من روز قبل از انتخابات یادم هست که خانم رهبر و خانم آلیا به
فرمانداری آمدند و گفتند نظر شما چیست؟ چند نفر دیگر هم آنجا بودند، گفتم من خودم
استنباط این است که آقای کروبی با توجه به مناظرهای که با آقای احمدینژاد کرده
از تعداد آراء باطله هم کمتر رای میآورد. آقای محسن رضایی هم رای به آن صورت نمیآورد،
رقابت بین آقای احمدینژاد و آقای موسوی است.
نتیجه آراء که مشخص شد آن تجمع آقای احمدینژاد
در میدان ولیعصر اتفاق افتاد و روز بعد هم آقای موسوی در خیابان آزادی و خیابان
انقلاب، که بعد بحث به ناامنی کشید یعنی مسئله امنیت زیر سوال رفت. ما هم عضو کمیسیون
امنیت بودیم، بعد از این قضایایی که در خیابان آزادی و انقلاب اتفاق افتاد مخصوصاً
اینکه به پایگاه بسیج در همان 25 خرداد که سه روز بعد انتخابات یعنی روز دوشنبه
بود، حمله کردند با توجه به اخباری که به ما میدادند اگر پایگاه سقوط میکرد
نزدیک به 200 اسلحه در آنجا بود که اگر دست آنها میافتاد خیلی اوضاع خطرناک میشد.
شما به عنوان کمیسیون امنیت ملی مجلس چه اقدامی
کردید؟
سردار کوثری: قبل از اینکه من نماینده
مجلس بشوم خودم رئیس اداره امنیت ستاد کل نیروهای مسلح بودم و نسبت به این مسائل
حساستر بودم. یعنی اگر این مسائل از جنس ناامنی اتفاق بیفتد خیلی سریع متوجه میشوم.
این در ذهنم میآمد که حالا اینها دنبال قدرت هستند اما این مردم ضرر میکنند و
این در ذهنمان بود تا روز جمعه که حضرت آقا در نماز جمعه صحبت کردند احساس
مسئولیتمان دو چندان شد. روز یکشنبه یعنی 31 خرداد ساعت 6 صبح در کمیسیون امنیت
ملی در مجلس، جلسه هیئت رئیسه داشتیم که من آنجا پیشنهاد دادم باید برویم یکبهیک
با کاندیداها صحبت کنیم. ما مسئول هستیم و نمیتوانیم بیتفاوت باشیم و باید برویم
ببینیم حرف و خواسته آنها چه است؟ آنجا این حرف من تصویب شد و گفتیم در درجه اول
باید برویم با این 4 نفر کاندید صحبت بکنیم و بعدش هم مثلاً با آقای خاتمی و بعد به
قم برویم و با مراجع حرف بزنیم و توجیحشان کنیم.
گفتیم
تماس بگیریم با افراد که ببیینم اول چه کسی نوبت میدهد. اولین نفری که قول داد
آقای رضایی بود که روز دوشنبه بعدازظهر در دبیرخانه مجمع تشخیص رفتیم و پنج نفر
بودیم که از این جمع چهار نماینده سابقه پاسداری داشتند. آقای کرمیراد نماینده
کرمانشاه، آقای کرمی نماینده کرمان و خانم الهیان که پزشک هستند و من و نفر پنجم
هم که آقای بروجردی رئیس کمیسیون بود.
آقای بروجردی مقدمهای گفت و بعد من شروع کردم و
گفتم که ما انتظار داشتیم که بعد از صحبتهای حضرت آقا شما یک بیانیهای میدادید
و صحبتی میکردید که ایشان گفت من حتماً تا یکی دو روز آینده این کار را انجام میدهم
که همینطور هم شد. بعد توضیح داد که حضرت آقا گفته در چارچوب قانونی پیگیری کنید و
خودش گفت من میخواستم در چارچوب قانون مطمئن شوم.
دو نفر
نماینده هم به شورای نگهبان و وزارت کشور فرستادند و رأی آقای رضایی را در دو
استان کرمانشاه و خوزستان که خودشان مشخص کرده بودند بررسی کردند. ده درصد صندوقها
را رندومی بررسی کرده بودند و در آخر دو رأی
هم به ضرر خود آقای رضایی شده بود. بعد دو روز یعنی چهارشبه آقای رضایی بیانیه را
به حمایت از حضرت آقا دادند و گفتند من اعتقاد دارم تقلبی صورت نگرفته و از بیانات
حضرت آقا حمایت کرده بودند.
با آقای موسوی هم دیدار داشتید؟ در آنجا چه گذشت؟
سردار کوثری: روز چهارشنبه دوم
تیر پیش آقای موسوی، در جایی نزدیک خیابان پاستور رفتیم. آقای بروجردی و آقای نقوی
حسینی و هم آقای حجتالاسلام ابراهیمی و خانم الهیان پنج نفر بودیم و شروع به صحبت
کردیم. بیشتر من وارد بحث میشدم چون آقایان رعایت حال خودشان را میکردند.
***بحث و جدل با میرحسین موسوی ***
گفتم
آقای مهندس بالاخره دلیل شما چیست. الان بحث امنیت مردم در خطر است. موسوی گفت من
شورای نگهبان و وزرات کشور را قبول ندارم. گفتیم عیب ندارد. در این کشور بعضیها
اصلاً نظام را هم قبول ندارند اما دارند زندگی میکنند ولی نمیخواهند بیایند نفر
دوم کشور بشوند. بعد من به صراحت به ایشان گفتم اصلاً چه کسی شما را تایید کرد!؟
به غیر از همین دو مرجع؟ یعنی همین شورای نگهبان و وزارت کشور بود که شما را تایید
کرد که شما نامزد انتخاباتی شدید. کسانی که نظام را قبول ندارند به دنبال مسئولیت
گرفتن نیستند و دارند زندگی میکنند. اگر شما قبول نداشتید برای چه خیلی جزئی و
ریز دنبال میکردی؟ چرا ساعت ده مصاحبه کردید و گفتید من برنده انتخابات هستم! اگر
قبول نداشتید چرا گفتید؟ بعد که ما دنبال کردیم دیدیم بجای نظرسنجی برای او
نظرسازی میکردهاند و خودش در جریان نبود و به او القاء میکردند.
آیا اگر به آقای میرحسین موسوی القاء نمیشد ایشان
این کارها را نمیکردند؟
سردار کوثری: ببینید هیچ موقع یک فرد به تنهایی نمیتواند همه کارها و
موارد را انجام دهد. یعنی اگر سست و کمی زودباور باشد و نخواهد مسائل را عمیق
دنبال کند و هرکسی به او بگوید که شما باید باشید و شمایید و شما اول میشوید باعث
شد که برود و مصاحبه کند، در غیر این صورت مصاحبه نمیکرد! حتی تلویزیون هم فیلمش
را پخش کرد که ساعت ده و نیم شب گفت که من برنده انتخابات هستم یعنی باورش شده بود
که برنده شده است!
آقای
بروجردی به آقای موسوی گفت شما که به بروجرد آمدید خانم شما دست شما را بلند کرد و
گفت شما داماد بروجرد هستید با اینکه دست شما را آنجا بلند کرد مردم در آنجا به
شما رای ندادند حالا شما چطور انتظار دارید که رای بیاورید؟ یعنی از زوایای مختلف
با ایشان بحث کردیم موسوی دید دیگر نمیتواند قضیه را جمع کند.
من
سوال دوم را پرسیدم، شما در مناظره و صحبتهایتان میگفتید آقای احمدینژاد خلاف
قانون عمل میکند. خب شما هم خلاف قانون عمل کردید. گفت:چرا؟ گفتم شما مگر مجوز
داشتید رفتید در خیابان آزادی و جمعیتی را آنجا بردید، شما هم خلاف قانون عمل
کردید؟ گفت نه من خلاف نکردم، من رفتم مردم را آرام کنم. گفتم اگر رفتی آرام کنی
چرا به بسیج حمله کردند؟ اینها تابع شما نیستند که هرچیزی گفتید گوش بدهند و شما
نتوانستی کنترل کنی و به پایگاه حمله کردند و آنجا چند نفر هم کشته و شهید شدند و
اگر پایگاه سقوط میکرد و 200 اسلحه به دست مردم میافتاد شما چکاری میتوانستید
انجام دهید؟
***بیاعتنایی موسوی به رأی سیزده میلیونی هوادارانش ***
قضایا
از زوایای مختلف بررسی و بیان شد که در آخر کشیده شد به آنجا که آقای موسوی گفت
اگر این 13 میلیون و خردهای که به من رای دادهاند بگویند تقلب نشده من باز هم میگویم
که تقلب شده است. گفتیم پس معلوم است که شما منطق نداری و فقط میخواهید حرف
خودتان را بزنید. چیزی حدود 1 ساعت و 45 دقیقه از زوایای مختلف گفتیم و بررسی
کردیم.
بعد
متوجه شدیم که یکشنبه گذشته یعنی دو روز بعد از انتخابات موسوی پیش حضرت آقا هم رفته
بود و ایشان هم به او توصیههایی کرده بود که مثلاً شما اگر اعتراضی هم داری عیبی
ندارد از راه قانونی پیگیری کنید و ما هم کمک میکنیم که نتیجه برای شما قطعی شود.
اما موسوی گوش نکرده بود و حتی حضرت آقا تاکید هم کرده بود که اگر این کارها را
تکرار کنید از دستتان خارج میشود و افراد دیگری سوار این موج میشوند و به ضررتان
تمام میشود و شما باید پاسخگو باشید.
این جلسات تا کجا ادامه پیدا کرد؟
سردار کوثری: چون آن ایام مصادف با سالگرد مجلس بود به دیدار حضرت آقا
رفتیم و همه نمایندهها هم آمدند. در آنجا هم قرار گذاشتیم که بعد از دیدار رهبری
با مرحوم آقای هاشمی هماهنگ کنیم و چون در نزدیکی آنجا هم بود به خدمت ایشان رفتیم.
در مجمع تشخیص جلسه را شروع کردیم. با ایشان ما خیلی راحتتر صحبت کردیم. تعدادمان
هم پنج - شش نفر بود و همه از اعضای کمیسیون امنیت ملی بودیم و حرفهای ما هم در
آنجا ضبط شده و موجود است که بعداً آقای بروجردی گزارشی از آن را خدمت حضرت آقا
دادند.
*** تشکر هاشمی از نیروهای سپاه بابت دستگیری دخترش ***
من
شروع کردم به حرف زدن و گفتم که شما خوب بود بعد از صحبتهای حضرت آقا در روز جمعه
یک بیانیهای میدادید. شما میگویید ما 50 سال باهم دوست و رفیق هستیم و با هم
نشست و برخاست داریم شما نباید از حضرت آقا حمایت میکردید؟ گفت میدانید که من
در این وضعیت نمیتوانستم کاری کنم.
ما
سریع متوجه شدیم که قضیه از چه قرار است. منظورش این بود چون بچهها فائزه هاشمی را
گرفته بودند من چون مطلع بودم به ایشان گفتم که حاجآقا فائزه خانم که آزاد شد. در
آنجا حقیقتاً آقای هاشمی از بچههای سپاه تشکر کرد. چون اگر در خیابان آزادی فائزه
هاشمی را نگرفته و به پایگاه مقداد نبرده بودند و از آنجا تحویل آقای هاشمی نمیدادند
دنبال این بودند که او را بکشند و خب خیلی قضیه بغرنج میشد. اما بچههای سپاه ایشان
را جدا کردند و تحویل آقای هاشمی دادند. اصلا بازداشت، زندان یا بازجویی در کار
نبود. فقط میخواستند او را از بین مردم جدا کنند. من به ایشان عرض کردم که ایشان
را که آوردهاند و حاجآقا هم تایید کردند.
بعد من
پرسیدم که حاجآقا اصلاً خانم فائزه هاشمی آنجا چکار میکرد؟ گفت: «به من گفتند که
رفتیم ساندویچ بخوریم.» من عین جمله را میگویم و نمیتوانم خلافش را بگویم و این
عین جملهای بود که به ما گفت و اینها هم ضبط شده، گفتم: «ساندویچ آن هم در آن
شلوغی؟!»
***بیانیه غیرقابل انتشار هاشمی ***
نزدیک
نماز ظهر بود و حدود 40 دقیقه با ایشان صحبت کردیم و گفتیم که حاجآقا حالا که این
قضایا تمام شده شما هم یک بیانیهای بدهید که جو آرام شود چون وضعیت ملتهب است و
مردم هر روز به جان همدیگر میافتند. مسئولین هم که خود در بین آنها نیستند و این
مردم هستند که ضرر میکنند. بعد قبول کرد و گفت من بیانیه میدهم. اما ما چهارشنبه
و پنجشنبه از دفتر آقا پیگیری کردیم دیدیم که هنوز بیانیه نداده، جمعه پیگیری
کردیم گفتند که بیانیهای داده شده که اصلاً قابل انتشار نیست و اصلاً نشر پیدا
نکرد، حالا در آن بیانیه چه چیزی نوشته شده بود نمیدانم و ما هم نفهمیدیم.
با آقای کروبی هم جلسه داشتید؟
سردار کوثری: یکشنبه هفته بعدش 9 نفر بودیم که پیش آقای کروبی رفتیم.
آقای سبحانینیا و آقای کاظم جلالی و ... با ما بودند. در اینجا من بیشتر صحبت میکردم
چون همه آنها به نحوی از طریق فرزندانشان پیش ما سابقه داشتهاند. فرزند آقای
کروبی در جبهه پیش ما بود که یک پایش هم قطع شده و جانباز شده بود. همچنین بچههای
آقای هاشمی و بچههای حضرت آقا، اینها همه به عنوان بسیجی آمده بودند و هرکدامشان
داستانی داشتند و بدون اغراق بگویم که خالصترینشان بچههای آقا بودند اما بقیه
کمی شیطنت داشتند.
*** چرا در 51 شهر بیش از صد در صد رأی دادند؟ ***
به
آقای کروبی گفتم حاجآقا شما دلیلتان چیست؟ گفت دلیل من این است که در دوره قبل من
4 میلیون رای آوردم ولی اینبار 300 هزار تا رای آوردهام. گفتم خب دلایلی دارد که
شما رای نیاوردید. گفتند یعنی چه، چه دلایلی دارد؟ گفتم بخاطر اینکه نزدیکترین
فرد به شما که عکسش را در پوسترهای شما به عنوان جانشین و معاون اول میگذاشت به
شما رای نداد. گفتند کی؟ گفتم آقای کرباسچی. آقای کرباسچی به دانشگاه امیرکبیر رفت
و گفت مصلحت در این است که همه به آقای موسوی رای بدهید. زمانی که ایشان به شما
رای نداده، چه توقعی دارید که دیگران به شما رای بدهند؟
گفت این
یک موردش بود. دوم این که 51 شهر بیش از صد در صد رای دادهاند. ما چون در آن چند
روز کار کرده بودیم و آمار را کاملاً بررسی کرده بودیم گفتم حاجآقا اتفاقاً اینها
نصفش را به شما گفتهاند و نصف دیگر را به شما نگفتهاند. گفت؛ یعنی چه؟ گفتم
بخاطر اینکه حرف شما درست است، نه، 100 درصد، در شمیرانات و لواسانات که یک حوزه
محسوب میشود (منظور فرمانداری شمیرانات هست که روی آنجا نظارت دارد) میگویند
1200 درصد رای دادهاند نه 100 درصد، چرا؟ چون که آنجا سرد است و جمعیت ثابت آنجا
کم است اما تابستان که میشود همه برای تفریح به آنجا میروند این میشود که طبق
آمار آنجا 1200 درصد رای دادهاند.
در انتخابات ریاست جمهوری اصلاً منع جغرافیایی
وجود ندارد و شما هر کجا که باشید میتوانید رای بدهید و محدوده جغرافیایی ندارد.
دوره آقای خاتمی در سال 76 در لواسانات آمار گرفته بودیم و 700 درصد رای داده
بودند. حالا شما حساب کنید سه استان، گیلان، مازندران، گلستان، که ساحلی هستند و
تابستان مردم از همه شهرها و استانها و تمام ایران حتی از خارج کشور هم برای
تفریح به آنجا میروند. یا مثلاً مشهد در تابستان جمعیتش بیشتر میشود یا همانجا
طرقبه و شاندیز در نزدیکی مشهد، جمعهها عین همین لواسان تهران است. اینها را که
گفتیم دیگر ساکت شد.
*** خاتمی گفت قبول دارم که اصلا تقلب نشده است ***
حالا فقط جلسه با آقای خاتمی مانده است.
سردار کوثری: این جلسه هم تمام شد و رسید به دیدار با آقای خاتمی که من
نتوانستم در آن دیدار حضور پیدا کنم ولی نتیجه را ما از برادران گرفتیم. گفتند که
آقای خاتمی گفته، من قبول دارم که اصلاً تقلب نشده است. در گزارشی هم که کمیسیون
برای حضرت آقا فرستاد گفته بودند خب بیاید مصاحبه کند و تمام شود، که این کار را
انجام نداد.
بعداً
- یعنی چند سال پیش- دو نفر دیگر هم به دیدن آقای خاتمی رفتند که یکی از آنها
آقای فروزنده بود. به ایشان هم این مطلب را گفته بود و آقای فروزنده هم به حضرت
آقا منتقل کرده بود. بازهم حضرت آقا گفته بودند بیایید مصاحبه کنید و اینها را
بگویید چرا مسئله و این کارها را کش میدهید؟ بخاطر شخصیت خودش نیامد و میدانست
که فردا مورد حمله و هجمه قرار میگیرد. لذا این است که خودشان را بالاتر از مملکت
و اسلام میداند. کیش شخصیت به این شکل است.
بعد از
آن هم به قم رفتیم و یکی یکی با آقایان صحبت کردیم و در نهایت گزارش خدمت حضرت آقا
داده شد.
پس اعتراف کردند که تقلب نشده بود.
سردار کوثری: نه تنها اصلاً تقلب در آن انتخابات، بلکه در انتخاباتهای
دیگر هم معنا پیدا نمیکند چرا؟ چون بالای هر صندوق از مردم هستند و از آموزش
پرورش هم کمک گرفته میشود. حداقل 8 یا 9 نفر پای صندوق ایستادهاند حالا شاید یک
مورد اختلاف باشد، بالاخره آدم دیکته هم که مینویسد در آن غلط رخ میدهد اما
اینکه بگوییم 11 میلیون تقلب شده اصلاً قابل هضم نیست. متاسفانه بعضی از آقایان با
اینکه سیاستمدار بودند ولی فریب بیگانگان خوردند و آنهایی که رابط بودند القاء
کردند و این مسئله به وجود آمد.
این فتنه تا روز ششم دیماه سال 88 که روز عاشورا
بود کشیده شد و آن قضایایی که در خیابان انقلاب پیش آمد و اینها ریختند و بیرقهای
امام حسین را آتش زدند و مسائلی که نباید میشد، شد. جمعیت آنها خیلی هم نبود اما
جمعیتی بود که عنود بودند و نهایت به اینجا رسید که ما روز هفتم دی در مجلس، مجلس
را به هم ریختیم و به میدان بهارستان آمدیم و بعد از آن هم روز چهارشنبه 9 دی
راهپیمایی شد.
ممنون از وقتی که در اختیار مرکز اسناد انقلاب اسلامی گذاشتید. اگر حرف یا
نکته دیگری باقی مانده، در خدمتتان هستیم.
سردار کوثری: من هم از تشکر میکنم. نکتهای نیست. موفق باشید.