پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ از اواخر خرداد ماه 1360 مجاهدین خلق درصدد ورود به فاز مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی و راهاندازی جنگ داخلی برآمدند. این مهم نه تنها در مرکز بلکه در استانهای مختلف بروز و ظهور یافت و ترورهای تابستان 60 صحنههای خون و وحشت را برای مردم متصور کرد.
کتاب «انقلاب اسلامی در کرج» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره اقدامات تروریستی منافقین اینچنین مینویسد:
از واقعه تیر ماه سال 1360 و اعلام جنگ مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی، عدهای از نیروهای حزباللهی و بهخصوص بازاریان توسط منافقین به شهادت رسیدند. چون كمیته واقع در منطقه اصلی كرج به گوهردشت منتقل شده بود و در اطراف چهارراه دانشكده، كه محل كسب و كار بازاریان متدین بود، نیروی بازدارندهای وجود نداشت، بیشتر ترورها در این نقطه رخ میداد. نخستین فردی كه به دست آنها به شهادت رسید حاج حسن یزدیان مسئول ستاد نماز جمعه كرج بود كه از بازاریان خوشنام به حساب میآمد. بازاری دیگری كه به شهادت رسید و از نیروهای مطرح حزباللهی محسوب میشد جواد جابری نام داشت. سپس شهید فروغی مسئول بسیج میان جاده توسط آنها ترور شد. همچنین باید از شهید كمال قریشی نام برد كه از پیشتازان نیروهای انقلابی كرج در مبارزه با رژیم شاه بود. وی پس از پیروزی انقلاب هم نقش اساسی در مقابله با این گروهك به عهده گرفت و به همین جهت توسط منافقین به شهادت رسید. وی نیز از كسبه زحمتكش كرج بود. از دیگر شهدای این دوره باید از شهید ابوطالبی و شهید كشاورز نام برد.
پس از ترورهای زنجیرهای فوق، نیروهای كمیتههای انقلاب، سپاه پاسداران و به طور كلی گروههای حزباللهی برای قلعوقمع منافقین و دیگر گروهكها سازماندهی شده و وارد عمل شدند. اولین اقدام تأسیس و راهاندازی كمیته واقع در منطقه مركزی بود كه با شروع به كار آن به میزان زیادی از حجم ترورها كاسته شد. مسئول این كمیته آقای مهدی قدس محلاتی بود. وی در این زمینه چنین میگوید:
«... احساس شد یك خلأ امنیتی وجود دارد. به همین جهت مسئولان درخواست كردند كمیته مركزی كرج تشكیل شود. این كمیته تشكیل شد و من به عنوان رئیس آن معرفی شدم. با تأسیسِ این كمیته و با همكاری سپاه توانستیم تا حدودی بر اوضاع مسلط شویم. اصولاً كرج یكی از مراكز فعال منافقین بود؛ مثلاً یكی از اعضای منافقین در قائمشهر كشته شده بود و در كرج برای او مراسم ترحیم ترتیب دادند. شاید به دلیل بافتِ جمعیتی این شهر كه مهاجرپذیر بود و افراد همدیگر را زیاد نمیشناختند، این وضعیت پیش آمده بود».
واكنش نسبت به اقدامات تروریستی مجاهدین منحصر به نهادهای رسمی و سازمانهای دولتی نبود، بلكه مردم و نیروهای حزباللهی به طور خودجوش حركتهایی علیه آنها صورت دادند كه توانست آنها را در حالتِ انزوا و انفعال قرار دهد. آقای شفیعیان، از افراد مؤثر در این رابطه، چنین میگوید:
«... كرج یك پایگاه امنی برای گروهكها بود. باغات و مناطق ییلاقی اطراف كرج و شهركهای متعدد، باعث گردید تا خانههای تیمی فراوانی در آنجا تأسیس شود. خاطرم هست كه دانشكده كشاورزی محل تجمع این گروهكها بود. آن موقع منافقین و چریكهای فدایی خلق در دانشكده فعالیت داشتند. پس از آنكه منافقین دامنه فعالیتهای خود را گسترش دادند. یك روز بعد از اقامه نماز جمعه دوستان از همان محلِ اقامه نماز جمعه كه در چهارراه اصلی دانشكده و داخل دانشكده منابع طبیعی بود، به سمت دفاتر این گروهكها حمله كردند و كل این دفاتر را تخلیه كردند و افراد آن را بیرون ریختند و درِ اتاقها را قفل كردند. بههرحال دوستان حزباللهی آنجا مستقر شدند و این گروهكها دیگر در آنجا نتوانستند كاری انجام دهند. منافقین پس از آن در محلِ فعلی بسیج ناحیه 10 كه روبهروی مصلی نماز جمعه است مستقر شدند. آنها در اینجا یك پایگاه محكم برای خود درست كردند. دوستان حزباللهی به آنجا هم حمله كردند و آن را به تصرف درآوردند. جالب آن است كه برخی از مسئولان دانشكده نسبت به این اقدام اعتراض كردند. البته آنها بعداً اظهار پشیمانی كردند و گفتند فكر نمیكردهاند عمقِ مخالفت این گروهكها با نظام تا این حد باشد. منافقین یك پایگاه در منطقه حصارك هم داشتند كه آن را به پایگاهی علیه نظام تبدیل كردند. چون پشتِ این ناحیه كوهستانی بود، نیروهای حزباللهی به سختی توانستند آن را به چنگ آورند. پس از آن بال و پر منافقین در كرج شكسته شد».