پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ساعت 4 بعدازظهر روز هشتم بهمن از راه پارکوی آمدم كه با وجود كسالت به مسجد دانشگاه بروم و در تحصن روحانیون شركت كنم. روز بعد چند ساعت سری زدم. آقایان در مسجد دانشگاه و اتاقهای مجاور مسجد متحصن بودند. حجتالاسلام سید علی خامنهای با آیتالله منتظری سرگرم تنظیم اعلامیه بودند. یكی از دوستان بازاری به من گفت: این آقایان با نان و خرما به سر میبرند، از آنها بخواهید كه از منزل غذای پخته برایشان بیاوریم. من گفتم ولی آقایان گفتند: نه با نان و خرما به سر میبریم.
لازم به یادآوریست كه مردم تهران و مسافرین كه برای استقبال امام آمده و در تهران ماندگار شده بودند، همین كه متوجه شدند علماء و فضلا و روحانیون قم و تهران و دیگر شهرستانها در مسجد دانشگاه متحصن شده و دستگاه را غافلگیر كردهاند، به صورت دستجمعی نوحهخوانان، و در حالی كه دم گرفته و شعار میدادند خود را به دانشگاه رسانده و پس از شركت در مجمع علمای متحصن و شعار دادن و عزاداری و سینهزنی خارج میشدند، و باز دسته دیگر و با شور و هیجان بیشتر. در این دستهها و گروهها بازاری، دانشجو، كارگر، كارمند، كشاورز، روحانی و مرد و زن شركت داشتند. به طور خلاصه روحانیون انقلابی با این ابتكار خود كه دانشگاه را ستاد عملیات خود قرار داده بودند، كاری بسیار مناسب و به موقع نمودند. از طرف آیات عظام قم و مدرسین عالی مقام مشهد و دیگر بزرگان دین، طی تلگرافهایی تحصن روحانیون را تبریگ گفته و آمادگی خود را برای هرگونه كمك به آنان اعلام داشتند.
وقتی عصر روز هشتم دی به نزدیك پارك وی رسیدم، در پادگان جمشدیه سربازان را در سنگر كیسه گونی خاك و پشت بامها دیدم كه پشت توپ و مسلسل نشسته و با تانك و توپ كه لولههای آن را رو به خیابان و هجوم احتمالی مردم گرفته بودند و از حدود بیست روز پیش بدینگونه به حال آمادهباش ایستاده بودند، هرگونه جنبشی را زیر نظر داشتند.
از میدان كندی(میدان توحید) صدای تیراندازی از طرف دانشگاه شنیده میشد. هرچه به میدان 24 اسفند(میدان انقلاب) نزدیكتر میشدم، ابعاد تیراندازی بیشتر میشد و صدای كركننده شلیك تیر گوشخراشتر میگردید. به نزدیك مسجد امیرالمؤمنین در خیابان نصرت كه رسیدم پیاده شده، و رفتم پشت بام و دیدم كه جنگ تمام عیار در میدان 24 اسفند و جلو دانشگاه در گرفته است. آن روز معروف شد به «جنایت 8 بهمن».
در جلو مسجد امیرالمؤمنین(ع) ایستاده بودم و با پسرم میخواستم جلوتر رفته و در كنار خیابان امیرآباد میدان جنگ را ببینم و اگر راهی پیدا كردم خود را به دانشگاه و متحصنین برسانم، ولی مردمی كه از خیابان میآمدند مانع شدند، و گفتند تیر است و كشته و زخمی. وسائط نقلیه را میدیدم كه كشته و زخمی را به سرعت از میدان جنگ به در برده و به بیمارستان «مركز طبیكودكان» میبردند، از مردم خون میخواستند. یكی از جوانان كه كشته یا زخمی را با رفقایشان حمل میكردند وقتی نگاهش به من افتاد مرا از اتومبیل درآورد و فریاد زد: حاج آقا! شما را به خدا ما را مسلح میكنید؟ چرا امام حكم جهاد و حمله به این نامردان را به ما نمیدهند؟
خوب است جریان مختصر آن را به شرح زیر و به استناد گفتار شهود عینی بخوانید:
اخیراً یعنی سهشنبه 18 اردیبهشت 58 كه دو نفر از عوامل جنایت 8 بهمن در میدان 24 اسفند تیرباران شدند، پرده از راز جنایت آن روز و كشتار مردم در مقابل ژندارمری برداشته شد. سرهنگ حسین فروسپناه فرمانده قرارگاه ستاد كل ژندارمری دستور تیراندازی به پرسنل تحت فرماندهی خود به سوی مردم و سركوبی تظاهركنندگان را صادر كرد، و سرگرد ژندارم حسین اصفهانیان فرمانده ترابری ستاد كل ژندارمری نیز دستور تیراندازی به سوی مردم و مباشرت در كشتار افراد بیگناه داده بود. اعتراف عامل حادثه مزبور طبق كیفرخواست دادستان دادگاه انقلاب بشرح زیر است:
«در تاریخ 8 بهمن ماه 1357 حدود ساعت 1/5 الی 2 بعدازظهر اتوبوسهای ژندارم كه عازم ستاد ژندارمری بودند به علت سرعت زیاد با مردمی كه در حوالی میدان 24 اسفند تجمع كرده بودند برخورد میكند و راننده مورد اعتراض قرار میگیرد، و این امر باعث برخورد رانندههای مسلح اتوبوسها و مردم میگردد. بدنبال آن قوای مسلح ژندارم توسط راننده اتوبوس از قضیه مطلع شده و در این هنگام سرگرد حسین اصفهانیان از ستاد ژندارمری بیرون آمده و به افراد نظامی و رانندههای مسلح دستور تیراندازی میدهد. زد و خورد بر اثر تیراندازی آغاز میشود و در تعقیب آن تمام قوای آماده ژندارم وارد صحنه عملیات میگردند و سربازان و افسران و درجهداران ژندارم به دستور متهم، مردم را هدف قرار میدهند و كشتار را آغاز میكنند و زد و خورد تا ساعت 6 بعدازظهر ادامه مییابد.
در جریان سركوب مردم یك سرباز ژاندارم نیز در نزدیكی ستاد كشته میشود و با رسیدن نیروهای كمكی از طرف فرمانداری نظامی، قتل و جرح و تلفات تشدید میشود كه در این حادثه بیش از یكصد تن به قتل میرسند و حدود چهارصد نفر مجروح میشوند و بعضی اتوبوسهای ژندارمری و شركت واحد بر اثر خشم مردم به آتش كشیده میشود و میدان 24 اسفند و خیابان 30 متری با خون پاك شهدا رنگین میشود.
طبق گزارشات رسمی ستاد ژندارمری نیروهای ژندارم در این قتل عام 21 عدد گاز اشکآور و 1365 فشنگ جنگی با تفنگ ژ-3 و كلت به مصرف میرسد و جنایت و بیرحمی را به نهایت رسانیدند».
خبرگزاریهای بینالمللی زد و خورد 8 بهمن را پس از 17 شهریور، خونینترین حوادث تهران دانستند.