پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آيتالله سعيدى را مىتوان از پیشگامان مبارزه با رژیم پهلوی برشرمرد. او همراه و همگام با امام خمینی در دوران غربت نهضت اسلامی از طلایهداران روحانیت مبارز بود.
*** نطق آتشین آیتالله سعیدی پس از قیام 15 خرداد ***
شهيد سعيدى قبل از قيام پانزده خرداد، که در ايام ماه محرم رخ داد، براى يک سفر تبليغى عازم کشور کويت شده بود، ولى قبل از عزيمت ضمن ديدار با حضرت امام از رهنمودهاى ايشان توشه گرفته بود. آن شهيد سعيد پس از ورود به کويت همراه با روحانيونى چون آقايان دوانى، خزعلى و وحيد خراسانى در حسينيهى «فيحيل» کويت به تبليغ همت گماشت. البته اعزام اين افراد هم از سوى حضرت امام(ره) بوده است. در يکى از اسناد ساواک که مربوط به شهيد سعيدى است، اسامى روحانيون اعزامى به کشورهاى منطقه اعلام شده است که بعضى از آنها عبارتند از : ابوالقاسم خزعلى، شيخ محمد منتظرى، علىاکبر خراسانى، سيد احمد امامى اصفهانى، على دوانى، شيخ عباس صالحى و شهيد سعيدى.
در گزارش ديگرى از سوى ساواک آمدهاست که: «طلاب مشروح زير (که شهيد سعيدى نيز جزو آنها بود) اکثرآ افرادى مخالف دولت و افراطى مىباشند و قصد دارند جهت تبليغ در ماه رمضان به پاکستان و کويت و ساير شيخنشينهاى خليج فارس مسافرت نمايند».
شهيد سعيدى در کويت از جريان سخنرانى کوبندهى حضرت امام(ره) بر ضد رژيم و شخص شاه و دستگيرى ايشان و قيام 15 خرداد آگاه شد. آقاى دوانى چگونگى آگاهى خود و ديگر مبلغان اعزامى به کويت را اين گونه شرح مىدهد :
«چند سال بود که من و ديگر رفقاى اهل فضل، هر کدام به حسينيهاى در کويت براى وعظ و تبليغ دعوت بوديم و ايام محرم و صفر و ماه مبارک رمضان در آنجا به انجام وظيفهى دينى، اشتغال داشتيم. به همهى آقايان تلفن زدم و معلوم شد که هيچکدام اطلاع ندارند. پس از نقل ماجراى [دستگيرى امام و قيام 15خرداد] گفتم... تشريف بياوريد حسينيهى ما دربارهى رويداد ايران مذاکره کنيم و بينيم تکليف ما در اينجا چيست. طولى نکشيد آقايان نامبرده، که حسينيهشان در نقاط دور و نزديک کويت واقع بود، وارد شدند. نخست همگى از اين پيشامد غيرقابل پيشبينى و اسائهى ادبى که نسبت به حضرت آيتالله خمينى اتفاق افتاده بود سخت گريستيم، بهخصوص که گذشته از شخصيت بزرگ علمى و معنوى معظمله، غير از آقاى وحيدى هر چهار نفر افتخار شاگردى ايشان را داشتيم، بهخصوص آقاى خزعلى و مرحوم سعيدى که از شاگردان مخصوص معظمله بودند و رابطهى بيشترى داشتند».
در اين جلسه شهيد سعيدى به اتفاق ديگران تصميم مىگيرند تا با نگاشتن نامههايى به آيتالله خويى و آيتالله حکيم و سخنرانى در حسينيههاى خود، به افشاگرى عليه رژيم بپردازند. در اين ميان سخنرانى شهيد سعيدى از همه آتشينتر و تندتر بودهاست. آقاى دوانى در اين زمينه مىنويسد :«مرحوم سعيدى در حسينيهى خودش واقع در فيحيل شش فرسخى کويت چنان رژيم را به باد انتقاد گرفت که همه يقين داشتيم به مجرد ورود به ايران، دستگير مىشود. خود او هم اين را مىدانست. پس ازماه صفر به ايران بازنگشت و در همان کويت ماند... ماه رمضان که به کويت رفتم، مرحوم سعيدى در بدو ورود به اتفاق آقاى مهرى به ديدنم آمدند و قبل از هر چيز از سلامتى امام خمينى(ره) سؤال کردند. پس از ماه رمضان باز هم شهيد سعيدى در کويت ماندگار شد».
*** وقتی آیتالله سعیدی با تغییر چهره ساواک را فریب داد ***
شهيد سعيدى که نزديک به يک سال در کويت اقامت داشت، پس از محرم و صفر يک سال بعد با لباس مبدل به ايران آمد. در حالى که در اسناد ساواک آمدهاست که «ايشان بعد از ماه رمضان به ايران آمده و پس از آن دوباره در ماههاى محرم و صفر به کويت عزيمت کرده است». اما بر اساس قرائن موجود و نوشتههاى آقاى دوانى، شهيد سعيدى پس از هشت ماه اقامت در کويت، با لباس مبدل به ايران مراجعت و در آبادان خود را سيد هادى حسينى معرفى کرده بود و حتى پس از آنکه دوباره لو رفته بود، با کمک آيتالله خزعلى و تغيير قيافه، از چنگ مأموران گريخته و عازم قم شده بود.
*** گفتگوی خصوصی امام خمینی و شهید سعیدی ***
حضرت امام(ره) پس از وقايع 15 خرداد، مبارزات را شدت بخشيد و با وجود اينکه عدهاى مخالف بودند، هيچگاه از اصول مبارزه عقبنشينى نکرد. شهيد سعيدى هم که همواره در کنار امامبود، به پيروى از ايشان مبارزه را جدىتر ادامه مىداد و با کسانى که خواهان توقف مبارزه بودند، مقابله مىکرد و خود در اين باره مىگويد:
«روزى هنگام غروب به منزل امام رفتم. خواستم با ايشان مذاکره کنم. امام آمادهى نماز مغرب شدند، ولى روى علاقهاى که به من داشتند، نشستند. به آقا عرض کردم ما بررسى کرديم از اين به بعد شما در مبارزه تنها هستيد و ياورى نداريد.
امام فرمود: سعيدى چه مىگويى و به خدا قسم اگر جن و انس پشت در پشت نمايند و در مقابل من بايستند، من چون اين راه را حق يافتهام و لازم، از پاى نخواهم نشست.
شهيد سعيدى مىگويد: فهميدم که اين مرد و هدفى را که دنبال مىکند با اين حرفها نمىشود از حرکت بازداشت».
***روایتی از شهادتطلبی آیتالله سعیدی ***
آيتالله طاهرى در مورد شهادتطلبى و آمادگى آن شهيد بزرگوار خاطرهاى نقل کردهاند: «شهيد سعيدى به من فرمودند: آقاى طاهرى چقدر آمادهى شهادتى؟ گفتم: هيچ.آن گاه مرحوم سعيدى به من فرمودند: به اميرالمؤمنين قسم، من همين الآن آماده هستم که محاسنم با خون سرم خضاب شود».
شهيد سعيدى زمانى اين گونه آمادگى خود را براى شهادت اعلام مىکند که هنوز اوايل نهضت بوده است و پس از آنکه عزم حضرت امام(ره) را براى مبارزه درک مىکند، در هدف و مقصد خويش راسختر مىشود.
*** بیتابی شهید سعیدی پس از تبعید امام خمینی ***
تبعيد امام از ايران موجب تألّم ملت و روحانيت بود. در اين راه تلاش وافرى براى بازگرداندن حضرت امام به کشور صورت مىگرفت و در اين ميان شهيد سعيدى بيش از همگان در تکاپو بود. آقاى دوانى در اين زمينه مىنويسد:
«براى مراجعت امام خمينى به ايران، به هر کارى دست زد. در بازگشت به ايران هم در جلسات متعدد ـ که نويسنده هم حضور داشت ـ بيش از همه جوش و خروش نشان مىداد. به ديدن آقايان مراجع که مىرفت، نمىتوانست جلوى احساسات خود را بگيرد. در جلسات مدرسين هم گاهى به خاطر تبعيد امام خمينى و ناراحتى ناشى از آن، چنان منقلب مىشد که گويى از حال طبيعى خارج شده است. شهيد سعيدى واقعا عاشق امام خمينى بود. اين را همهى فضلاى حوزه مىدانستند.»
منبع: عروج از زندان ( زندگی و مبارزات شهید آیتالله سعیدی)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی