پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و با شکلگیری رویدادهای پس از آن دولتها و رسانههای غربی سناریوهای جدیدی را متناسب با تحولات داخلی در ایران و برای تشدید اختلافها و افزایش تنشها در پیش گرفتند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
الف) تشکیک در سلامت انتخابات و القاء تقلب در انتخابات
از نخستین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی، تشکیک در انتخابات یکی از حربههای اصلی در رسانههای غربی در جهت دلسرد کردن مردم از حضور در انتخابات بود. در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری هم این حربه با شدت بسیاری به کار گرفته شد. به ویژه پس از زمینهسازیهای پیش از انتخابات و القای تقلب در آن، بستر را برای ایجاد طغیان در میان طرفداران کاندیدای شکست خورده فراهم آوردند. برای مثال شبکه بی.بی.سی با ارجاع به اظهارات برخی شخصیتها و نامزدها و به استناد صحبتهای برخی شخصیتهای خارج از کشور عنوان کرد:
به گفته کسانی که در این انتخابات شرکت کردهاند، از نزدیک خودشان شاهد تقلب از سوی نمایندگان نامزدها و یا برخی مجریان انتخاباتی بودهاند و این نتیجه را میتوان گرفت بر خلاف گفته مقامات برگزارکننده انتخابات که هرگونه تقلب را رد نمودند و این انتخابات را یکی از سالمترین انتخابات عنوان کردهاند، ما شاهد تخلفاتی بودهایم و بدین ترتیب این انتخابات نمیتواند سالم باشد (30 خرداد 1388).
پس از موضعگیریهای غربیها عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: ترفند تقلب آخرین تیر در کمان و دسیسه برای مقابله با انتخاب مردم بود تا شاید بدین وسیله بتوانند با فریب و تشویش افکار جمعی راهی برای فرار از شکست داشته باشند (روزنامه ایران، ش 4245، ص 3).
ب) بروز شکاف در نظام جمهوری اسلامی
تاکتیکی که در این مرحله از توطئه براندازی به صورت جدی توسط مقامات غربی در برخورد با جمهوری اسلامی به خدمت گرفته شد، سوءاستفاده از فضای پیشآمده میان نامزدهای انتخاباتی و آشوبهای ایجاد شده، به منظور القا و دامن زدن به وجود تفرقه، دو دستگی و واگرایی در بین مجموعه نیروهای سیاسی درون حاکمیت بود. در این ارتباط، روزنامه واشنگتنپست در گزارشی نوشت:
نامزدهای بازنده در عرصة انتخابات به شدت به اعلام نتایج شکایت دارند و هر یک دیگری را به گونهای متهم به تقلب مینمایند. اگر این وضعیت ادامه داشته باشد و با حمایت طرفداران و یا روحانیونی که به طریقی موضعگیری کردهاند، همراه باشد، نظام جمهوری اسلامی در داخل شاهد دو دستگی خواهد شد و در این میان آیا رهبر جمهوری اسلامی میتواند این تفرقی را که اینک جرقه آن زده شده دوباره به حالت قبل برگرداند (واشنگتنپست، 3 تیر 1388).
ج) تحریک مردم به خصوص حامیان نامزدهای بازنده
بر اساس نظریههای شورشهای اجتماعی، وقتی بستر نارضایتی و بیاعتمادی اجتماعی و سیاسی فراهم آمد، نوبتِ زدنِ جرقه آشوب و انقلاب میرسد. مقامات و رسانههای غربی این نظریه شورشهای اجتماعی را از طریق بسترسازیهای اولیه و سپس تحریک مردم و طرفداران نامزد شکست خورده به اجرا گذاشتند. برای مثال مقامات کاخ سفید اعلام کردند: چگونه خوشحال نباشیم از اینکه موجی تازه در ایران بر پا شده که مصمم است طومار حکومت اسلامی را در هم بپیچد و حکومتی نظیر حکومت ایران در دوران شاه و عربستان سعودی روی کار آورد (شبکه سی. ان .ان، 2 تیر1388).
وزیر خارجه انگلیس نیز به بُعد دیگر موضوع پرداخت و گفت: دولت ما از نزدیک به پیگیری حوادث در ایران ادامه میدهد. گزارشها درباره مرگ 10 نفر دیگر از تظاهرکنندگان به سطح نگرانیها در میان ایرانیان و سراسر دنیا میافزاید. وی در ادامه اظهار داشت: من درباره ادامه خشونت علیه آن افرادی که خواستار اجرای حق خود هستند، ابراز تأسف میکنم، این مسئله فقط موجب تخریب موقعیت ایران در برابر چشمان دنیا میشود (شبکه بی.بی.سی، 29 خرداد 1388). سخنگوی وزارت خارجه امریکا گفت: مقامات امریکا به طور مستمر وقایع ایران را دنبال میکنند و نگران خشونتهای اعمال شده از سوی مقامات امنیتی جمهوری اسلامی علیه مردم هستند (واشنگتنپست، 4 تیر 1388).
از سویی دیگر در پی ایجاد آشوبها و اغتشاشات در تهران و برخی شهرهای کشور پس از اعلام نتایج انتخابات، رسانههای خارجی نقش رهبری آشوبها را به دست گرفتند. آنها مانند سی.ان.ان و بی.بی.سی که با بزرگنمایی و دست بردن در اخبار تجمعات خیابانی به نشانه اعتراض به نتایج اعلام شده سعی در تقویت این آشوبها داشتند، تأثیر زیادی نیز در عمومیت بخشیدن و تحریک مردم به شرکت در این تجمعات ایفا کردند. اخباری که روزانه از این شبکههای خبری پخش میشد ایجاد آشوبهای گستردهتر را دنبال میکرد و همواره نظام و دولت جمهوری اسلامی را در مظان اتهام قرار داده و پاسخ مسئولین را در قبال درخواست آشوبگران مطالبه میکرد. در این ارتباط روزنامه امریکایی یو. اس. ای تودی نوشت: دولت اوباما طرحهایی را تهیه کرده و در جستوجوی گروههایی است که بتوانند به معترضان ایرانی کمک کنند. این خبر حاکی از آن است که سرویسهای اطلاعاتی غربی به واسطههای کنونی که کمکهای مالی امریکا را داخل ایران توزیع میکنند، اعتماد کافی ندارند و به دنبال واسطههای جدید هستند (روزنامه یو.اس.ای تودی، 28 خرداد 1388). همچنین، تعدادی از سناتورهای جمهوریخواه امریکایی در برنامههای مختلف تلویزیونی اعلام کردند رئیسجمهوری امریکا باید موضعی محکمتر در حمایت از اغتشاشات خیابانی که از زمان اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران ایجاد شده اتخاذ کند (شبکه تلویزیونی ای. بی. سی امریکا، 30 خرداد 1388). پس از آن صدای امریکا از لایحة سنا برای دادن سرویسهای ویژه اطلاعاتی به آشوبگران در پوشش کمک به مردم ایران برای دریافت و ارسال اطلاعات خبر داد. بر اساس این لایحه، ساعات پخش صدای امریکا افزایش مییابد و همچنین امکانات نرمافزاری برای مبادله اطلاعاتی داخل و خارج کشور فراهم میشود (شبکه تلویزیونی وی. اُ. ای، 2 تیر 1388).
د) رعایت نشدن قواعد بازی دمکراسی در ایران
یکی از مهمترین مصادیق جمهوریت در هر نظامی این است که مردم در تعیین نوع حکومت، دارای اختیار و رأی باشند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چنین نقش و اختیاری برای مردم تعریف شد. بر اساس مواد قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی بر دو پایه جمهوریت و اسلامیت، هویت یافته است و جمهوریت حکومت اسلامی ایران از موارد کلیدی محسوب میشود و هویت نظام را میسازد.
مردم ایران با رأی قاطع خود در یازدهم فروردین 1358 با اکثریت 2/98% تمامی کسانی که حق رأی داشتند به حکومت جمهوری اسلامی ایران رأی مثبت داده و آزادانه آن را انتخاب کردند. در طول 30 سال حیات جمهوری اسلامی ایران، به طور متوسط سالیانه یک انتخابات برگزار و مردم در انتخاب تمامی ارکان نظام حضور فعال داشته و دارند. لیکن از همان روزهای نخستین پیروزی انقلاب، غرب تلاش کرد تا چنین القاء کند که نظام جمهوری اسلامی با اصول دمکراسی تطبیق و همخوانی ندارد. غرب همواره تلاش داشت تا از معیارهای دمکراسی غربی به عنوان قواعد بازی دمکراسی یاد کند. آنها اینگونه تبلیغ میکنند که نظام جمهوری اسلامی، نظامی دینی و دینمدار است؛ پس با دمکراسی و جمهوریت سازگاری ندارد. در همین چارچوب، پس از انتخابات 22 خرداد 1388 بار دیگر همان قواعد بازی دمکراسی را دستاویز قرار دادند و انتخابات ایران را زیر سؤال بردند. برای نمونه، شبکه الجزیره به نقل از روزنامه نیویورک تایمز اعلام کرد:
اکثریت مردم ایران پس از اعلام نتیجه انتخابات و عدم پیروزی نامزد مورد نظر، جهت احیای حقوق خود و به نشانه اعتراض نسبت به اعلام نتیجه به خیابانها ریختند و دست به تظاهرات زدند و اینگونه اعتراض خود را بیان کردند (شبکه تلویزیونی الجزیره، 29 خرداد 1388).
ی) عدم رعایت حقوق بشر در ایران
کشورهای غربی به ویژه امریکا، مدعی وضع قواعدی در جهت رعایت حیثیت انسانی و حقوق طبیعی بشریت هستند، در حالی که در وضع این قواعد، بدون توجه به ارزشهای حاکم بر سایر جوامع، تنها ارزشهای جوامع غربی به عنوان استاندارد قواعد حقوق بشر از سوی آنها مورد توجه قرار گرفته است. با وجود این، غربیها اصرار دارند که همه ملل و جوامع قواعد مزبور را بپذیرند و در صورت عدم مطابقت رفتار دولتها بر اساس این قواعد، از سوی آنها آن کشورها ناقض حقوق بشر تلقی میشود. برای نمونه، رئیسجمهوری امریکا در 30 خرداد 1388 اعلام کرد: دولت ایران باید بداند که جهان نظارهگر است. ما بر تک تک افراد بیگناهی که جان خود را از دست دادهاند، میگرییم. حقوق جهانی برای تجمع و آزادی بیان باید مورد احترام قرار گیرد و امریکا در کنار تمامی کسانی که در پی استفاده از این حقوق هستند، میایستد (روزنامه الخلیج، 1 تیر 1388). ریشه این اختلافِ برداشت و طرز تلقی مختلف، در این نکتة ظریف نهفته است که مبانی فلسفی و عقیدتی بسیاری از اصولی که از سوی امریکا و کشورهای غربی به نام حقوق بشر مطرح میشود، با برخی از اصول حقوق بشر از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورهای اسلامی که برگرفته از فرهنگ و معارف اسلامی است متفاوت میباشد. راهبرد غرب در قبال ایران مبتنی بر این پیش فرض است که در نهایت هر نوع سناریوی علیه ایران باید راهی به داخل ایران بیابد و هدف از مجموعه فشارهای بین المللی بر ایران نیز اثرگذاری بر داخل ایران است. یکی از عوامل زمینه ساز اعتراض ها 88 در زمانی به مدت دو دهه بویژه از سال 1384 به این سو، در قالب سازوکارهای زیر صورت گرفته است:
غرب برای کلیدزدن پروژه خود به آماده شدن مجموعه ای از شرایط داخلی نیاز داشت و به منظور هر چه کامل تر کردن این پروژه از پیش برنامه ریزی شده، انتخابات را به عنوان یکی از مهم ترین نقاط قوت جمهوری اسلامی هدف قرار داد.
بررسی اعتراض های سال 88، نشان میدهد عملکرد و سخنان سران داخلی و خارجی اعتراض ها، الگوبرداری از تئوریهای از پیش طراحی شده انقلابهای مخملی در مراکز سیاسی و اطلاعاتی خارج از کشور از جمله تئوری مبارزات خشونت پرهیز و روشهای مسالمتآمیز نافرمانی مدنی کسانی چون جین شارپ بوده است که در تمام نمونههای قبلی خود –از جمله موارد اجرا شده در اروپای شرقی و آسیای میانه- به صورت انتخاباتمحور عمل کرده است.
منبع: نقش رسانههای مجازی در فتنه سال 1388، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.