پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی - دکتر حمید بصیرتمنش؛ قیام خونین گوهرشاد لکه ننگ سیاهی بر دامن رژیم رضا شاهی گذاشت و چهره زشت دیکتاتوری نظامی را نشان داد. به گفته صدرالاشرف که در این زمان وزیر عدلیه بود: «در هیئت دولت کسی از واقعه گوهرشاد اطلاع درستی نداشت. شاید محمود جم (وزیرداخله) مختصری مطلع بود. کسی که کاملا اطلاع داشت و دستورهایی هم به شهربانی میداد مختاری رئیس کل شهربانی بود. اقدامات برای جلوگیری از هیجان مردم ابتدا توسط شهربانی مشهد بود و در آخر نظامیها به امر مخصوص شاه اقدام به کشتن مردم کردند.»[1] سرکوبی مردم مشهد نشان داد که رژیم برای رسیدن به اهداف خود حتی حاضر است حرمت اماکن مقدس را هم زیر پا بگذارد. این حادثه موجب گستاخ تر شدن مأمورین شد و آنان از روی ترس مجبور بودند دستورات مافوق را با خشونت و اجبار به اجرا در آورند.
درباره حمله سبعانه نظامیان رضا شاه به مردم هیچ توضیحی بجز گفتار خود عاملان جنایت گویا نیست. نویسنده حديقهالرضویه به نقل از يك شاهد عینی گفتگوی مطبوعی و سرهنگ قادری که حمله به مردم توسط او انجام گرفت، مینویسد: «قادری در پاسخ به سؤال مطبوعی که مگر کشتار هم شد؟ با دست اشاره کرد و این عبارت را گفت که: آنها را قُر کردم و مثل گوسفند در مسجد و شبستانها و دارالسياده از کشته پشته ساختم.»[2]
آیتالله سید عبدالله شیرازی نیز در هنگام دستگیری، از یکی از ماموران شنیده که گفت: «ما کاری کردیم که روسها (اشاره به توپ بستن حرم امام رضا(ع) در ۲۹ مارس ۱۰ / ۱۹۱۲ربیع الثانی ۱۳۳۰) نکردند.»[3] آنچه که بر عمق فاجعه میافزود آن بود که کامیونهای بزرگ، اجساد کشتهها و زخمیها را به خارج از شهر میبردند و در گودال بزرگی دفن میکردند و در واقع برخی زنده به گور شدند. [4]
آمار مقتولین و مجروحین این فاجعه به طور دقیق در دست نیست، در میان افواه مردم شماره هزار مقتول و مجروح متواتر بوده است. مؤلف حديقهالرضویه معتقد است تحقيقا این تعداد بالغ بر ۸۵۰ نفر بوده است.[5] یکی از شوفرها که کشتهها را حمل میکرده اظهار داشته: این تعداد بالغ بر ۱۶۷۰ نفر بود.[6] به طوری که بعدا به سرهنگ نوایی که برای بررسی موضوع به سمت ریاست شهربانی مشهد منصوب گردید، صورت داده شد ۷۰۰ نفر در مسجد کشته شده بودند.[7] به گفته یکی از پاسبانان که در شب مذکور در صحنه حضور داشته دو، سه هزار نفر کشته شدند.[8]
ابعاد گسترده قیام گوهرشاد چنان برای رضاشاه نگران کننده بود که بلافاصله هئیتی را به منظور بررسی علل و عناصر مؤثر در این واقعه رهسپار مشهد ساخت. بدیهی بود که برخی از مسئولان نظامی و غیر نظامی باید معزول میشدند. ابتدا کلیه کارکنان آستان قدس منفصل و اخراج شدند. سرهنگ بیات رئيس شهربانی مشهد نیز برکنار شد و سرهنگ محمد رفیع نوایی جایگزین وی گردید و ماموریت یافت به موضوع رسیدگی نماید. نوایی که در سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۲ نیز همین سمت را در مشهد برعهده داشت و پس از آن رئیس شهربانی آذربایجان شرقی گردید، از چهره های خشن و دست پرورده خصلت نظامی رژیم رضاشاهی بود. او از همان ابتدا با ایجاد اختناق و بازجویی هایی که همراه با شکنجه افراد بود، به پرونده سازی علیه کسانی چون آيت الله آقازاده و اسدی پرداخت. او در این زمینه از چند جاسوس که در لباس اهل علم بودند استفاده می کرد.
پس از آن به کنار گذاشتن فروغی از ریاست دولت و جایگزینی محمود جم انجامید. لیكن این تغییرات رویه ظاهری قضیه بود. در حقیقت سرکوبی قیام گوهرشاد نمایانگر مرگ رجال محافظهکاری بود که سیاستهای تجددگرایانه را با آن شتاب و سرعت قبول نداشتند. معتقدان سیاستهای معتدلانه از آن پس دانستند که هر گونه درنگ و تأملی برخلاف اراده رضا شاه به نیستی و نابودی منجر خواهد شد.
کنسول بریتانیا در ارزیابی خود از نتایج قیام گوهرشاد می گوید: «اگر چه نمایش قدرت نظامی قطعا موجب تحلیل رفتن مخالفین شد، ولی کشتار مردم شکاف عمیقی بین شاه و ملت فراهم ساخت.» به اعتقاد او: «قتل عام مشهد بزودی فراموش نخواهد شد و هر چند تمام نارضاییها با اعمال فشارهای شدید به زیر زمین رانده می شود، ممکن است در زمان مناسب دیگری مثل مرگ رضا شاه سر برآورد.»[9]
قیام گوهرشاد در کنار مبارزات عشایری سالهای ۱۳۰۷-۱۳۰۹ مهمترین و شدیدترین اعتراض و مخالفت مردمی علیه رژیم رضا شاه محسوب میشود. انگیزههای مذهبی این رویداد و نقش روحانیون در آن امری کاملا روشن و آشکار است. بدیهی است هدف از این اعتراضها سرنگونی رژیم نبود. درخواست مردم، خودداری از کشف حجاب و اجبار در استعمال کلاه شاپو و اجرای منویات رهبران مذهبی بود. سرکوبی وحشیانه مردم امری غیر منتظره برای همگان بود و در گیر و دار قضيه، روحانیون مشهد سعی در جلوگیری از کشتار داشتند، شدت انزجار مردم و متشنج شدن اوضاع و همچنین سرعت رویدادها و یکپارچه نبودن روحانیون، موجب شد تا روند حادثه به دور از خواست حقیقی علما جریان یابد، در این میان وعاظ بیش از علمای برجسته نقش آفرین شدند.
نتیجه قیام گوهرشاد برای مبارزات روحانیت در نیمه دوم سلطنت رضاشاه تعیین کننده بود. از آن پس با تشدید حکومت دیکتاتوری و حاکمیت جو اختناق، برنامههای ضد اسلامی و ضد ملی بیش از پیش جریان یافت. به يك تعبير قیام گوهرشاد را میتوان آخرین حرکت سیاسی روحانیون در دوره رژیم رضاشاه قلمداد کرد. از این به بعد مخالفتهای روحانیون، واکنشهای مقاومتگونه علیه سیاست تقلیل عمایم و کشف حجاب بود.
1. صدر، محسن، خاطرات صدرالاشرف، تهران، وحید،1364، ص 325.
2. ادیب هروی، محمدحسن.حدیقهالرضویه(تاریخ مشهد)، مشهد، شرکت چاپخانه خراسان، 1367ق/1326ش،ص 290.
3. واحد، سینا، قیام گوهرشاد، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1366، ص 147.
4. حدیقهالرضویه، صص 274 و 293.
5. همان، ص 293.
6. همان، 292.
7. همان، ص 298.
8. قیام گوهرشاد، ص 238.
9. نک: سازمان اسناد ملی ایران، شماره تنظیم 36-116001، پاکت 268.