به گزارش پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اولین جلسه از سلسله نشستهای معرفی، بررسی و نقد آثار معاصر با محوریت کتاب «از فیضیه تا پیکار» (خاطرات تراب حقشناس) در مرکز اسناد انقلاب اسلامی برگزار شد. در این نشست دکتر صفاءالدین تبرائیان، نویسنده و تاریخنگار، در حضور جمعی از محققان و پژوهشگران تاریخ، به بررسی ابعاد و زوایای خاطرات تراب حقشناس پرداخت.
حقشناس از اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق است که از سال 1357 پایههای «سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» را پی ریزی کرد. او به واسطه دو دیدارش با امام خمینی در نجف شناخته میشود.
دکتر صفاءالدین تبرائیان در ابتدای این نشست در معرفی کتاب «از فیضیه تا پیکار» گفت: این کتاب در اسفندماه سال 1398 در دو جلد منتشر شد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید تراب حقشناس به مدت سه سال در قم طلبه بود و این کتاب را تقدیم به شهدای جنبش کمونیستی کرده است. این کتاب 11 فصل و 9 پیوست دارد. شیوه کار ما در این کارگاه، نفی نیست؛ بلکه نقد و بررسی علمی است.
این مورخ و نویسنده ادامه داد: تراب حقشناس در خاطرات خود، به دو کتاب مهم اشاره میکند: یکی کتاب «بر فراز خلیج فارس» (خاطرات محسن نجات حسینی) است – که در چاپ نخست، این کتاب با عنوان «بر فراز خلیج»، بدون قید «فارس» و متاسفانه با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد – کتاب دوم، نوشتههای ناصر پاکدامن همسر هما ناطق است. خانم ناطق کسی است که شامگاهان کتابخانه منزل خودش را پنهانی به روی برخی مبارزان میگشود.
تبرائیان خاطرنشان کرد: افزون بر خاطرات، دست نوشتههای تراب حقشناس هم در مجلد دوم این مجموعه دیده میشود. بخشی از این خاطرات در ارتباط با دورهای است که تراب در حوزه علمیه قم حضور داشت.
وی با اشاره به تحریف واقعیتهای تاریخی در کتاب «از فیضیه تا پیکار» گفت: تراب حقشناس در خاطرات و دستنوشتههای خود، چند مرتبه از لفظ «دربار بروجردی» صحبت میکند. این خیلی عجیب است. او از کدام دربار صحبت میکند؟ آن بیت فوقالعاده ساده چه شباهتی به دربار داشت؟!
این نویسنده و مورخ ادامه داد: حقشناس در کتاب خاطراتش ادعا میکند حضرت آیتالله بروجردی بعد از کودتای 28 مرداد 1332 از حاکمیت پهلوی دفاع کرد. آقای بروجردی چه دفاعی کرد؟! ایشان طرفدار نهضت ملی شدن صنعت نفت بودند و روابط خیلی با مرحوم دکتر محمد مصدق داشتند. وقتی بعد از 28 مرداد به آقای بروجردی گفتند که شاه به مملکت برگشته و لازم است شما بدین مناسبت پیامی صادر کنید، ایشان به ناچار اقدام به صدور پیام کرد. این که به معنای «حمایت» نیست.
تبرائیان خاطرنشان کرد: در سال 2003 که آمریکا به عراق تحت سیطره صدام حمله کرد، حضرت آیتالله سیستانی تحت فشار حاکمیت وقت، حکم جهاد بر ضد متجاوز اجنبی داد و این حکم هرگز به معنای حمایت از صدام تلقی نمیشد.
وی در نقد خاطرات تراب حقشناس یادآور شد: راوی در جایی اشاره میکند که برای رسیدن به مقام مرجعیت و به تعبیری «آیتالله» شدن، باید فرد ریش بلندتر و عمامه بزرگتر داشته باشد! این حرف بسیار مضحک است. این موضوع اصلا در حوزه علمیه مطرح نیست و چنین ملاکهایی هرگز وجود ندارد. یا از علامه طباطبائی به عنوان نقطه مقابل فقها یاد می کند؛ یا در جایی اظهار می دارد که آیت الله خمینی از نردبان سیاست به مقبولیت و مرجعیت رسید! و برای نخستین بار در تاریخ شیعه خود را امام نامید. این حرف ها واقعا سخیف و مضحک است. از فردی که مدعی است سه سال حوزه قم تحصیل کرده انتظار نمی رود مولف کتاب «عروه الوثقی» را آخوند خراسانی جا بزند! حال آنکه این کتاب اثر سترگ فقهی آقا سید محمدکاظم طباطبائی یزدی است.
تبرائیان ادامه داد: یکی از فرازهای مهم خاطرات تراب حقشناس، بحث مارکسیسم است. او میگوید گروهی از اعضای مجاهدین خلق از سال 48 به مارکسیست گرایش داشتند ولی مسعود رجوی از ایشان خواسته بود که این موضوع را علنی نکنند. حتی افرادی که مارکسیست شده بودند همچنان به اسلام تظاهر میکردند و نماز میخواندند و گاهی پیشنماز میایستادند. بعد از مدتی این گروه به این نتیجه رسیدند که چرا باید به مسلمان بودن تظاهر کنیم؟ و باید مارکسیست شدنمان را علنی کنیم که البته سردمدار این جریان تقی شهرام بود.
این تاریخنگار ادامه داد: حقشناس در بخش دیگری از خاطراتش عنوان میکند: قبل از اینکه مواضع سازمان تغییر کند، ابتدا جزوهای توسط تقیشهرام تحت عنوان «خرده بورژوازی» منتشر شد. او میگوید با خواندن این جزوه در آن مقطع زمانی ما کم کم داشتیم آماده میشدیم تا تفکر مارکسیستی را بر کل تشکیلات حاکم کنیم و کم کم از تفکر خورده بورژوازی که تفکر مذهبی است، خود را رها کنیم.
تبرائیان ادامه داد: موضوع دیگری که در خاطرات حقشناس به آن برمیخوریم، مسئله تصفههای درونی سازمان است. او اگرچه این تصفیهها را تائید نمیکند اما میگوید که: نهایتا در برههای به این نتیجه رسیدیم که دیگر لاپوشانی را کنار بگذاریم و این ماسک را از چهره برداریم.
تبرائیان در این نشست به ماجرای تصفیه های فیزیکی عناصری چون: جواد سعیدی، مهدی شاه کرمی، مجید شریف واقفی، خواهران افراز (رفعت و محبوبه)، مرتضی صمدیه لباف، مرتضی هودشتیان، فاطمه فرتوک زاده، محمد یقینی به تفصیل اشاره کرد. وی همچنین ضمن پرداختن به تئوری اتحاد با امپریالیسم علیه فاشیسم سازمان که در چرخه دگردیسی تبدیل به فرقه شد، به واگویی مختصات فرقه پرداخت و پیرامون این که چگونه کار این جماعت در روندی شگفت انگیز به انحراف انجامید سخن گفت.
در پایان این جلسه، دکتر تبرائیان به سوالات حضار درباره سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و نیز خاطرات تراب حقشناس پاسخ داد. وی در این کارگاه از بیش از یکصد کتاب و شخصیت سیاسی معاصر نام برد. نخستین جلسه این کارگاه پژوهشی - آموزشی دو ساعت و بیست دقیقه به طول انجامید.