پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی - محمدعلی صدر شیرازی؛ پاسخ کوبندهی رزمندگان اسلام در عملیات مرصاد به عملیات موسوم به «فروغ جاویدان» را میتوان از برجستهترین نقاط تاثیرگذار بر سرنوشت سازمان مجاهدین خلق (منافقین) دانست. این عملیات چند روزه، آنچنان ارکان سازمان منافقین را به لرزه درآورد که موجب تغییر اساسی در مشی منافقین در ادامه حیاتشان گشت. این پیامدها در ابعاد گوناگون سایه پایدار و سنگین خود را بر سر آنان گسترانید.
1- سیل انتقادات بر مسئولان سازمان و ریزش اعضاء
هرچند بداهت شکست مفتضحانه فروغ جاویدان نیز نتوانست وقاحت بیبدیل مسعود و مریم رجوی را بشکند و آنان در نشستهای طنزگونه، ضعف ایمان اعضا به رجوی را علت شکست اعلام نمودند، اما گفتههای رجوی نیز توجه بسیاری را جلب ننمود و سیل پایدار ریزش اعضا که از سالها قبل آغاز شده بود، امواجی متلاطمتر یافت. در این میان برخی فرماندهان نیز که تا آنروز وظیفه تحمیق زیردستان خود و تزریق اندیشههای رجوی به آنان را داشتند، خود «مسئلهدار» بودند. به گفته بتول سلطانی: «من صحنه برگشت بچهها را یادم هست که به شدت افراد درب و داغون و درهم شکسته بودند. کسانی که بطلان تحلیلها را به چشم دیده بودند همه مسئلهدار شده بودند که چقدر تحلیلها توخالی از آب در آمده است بخصوص که خیلی تأکید کرده بود در تحلیلها که مردم به ما می پیوندند و افراد نظامی توان و روحیه ندارند که درست عکس این در صحنه ثابت شد. قرارگاه خیلی بههم ریخته بود. افراد حتی از فرماندهها مسئلهدار شده بودند.» نشستهای رجوی نه تنها دردی را دوا نمیکرد بلکه خود در تشدید بحرانهای روحی بوجود آمده نقشآفرینی کرد.
2- از دست رفتن بیش از پیش حیثیت سازمان در بین مردم ایران
پیشتر بر همگان مسلّم بود که شعارهای رجوی علیه جمهوری اسلامی ایران و ارکان آن در طول حیات سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نه از سر صداقت و مردمدوستی، که تنها ناشی از جاهطلبی بیمارگونه شخص اوست. اما قدرت تبلیغاتی قابل توجه سازمان در ایران و جهان همچنان این شعارهای فریبنده را زنده نگه داشته بود.
اما در جریان عملیات مرصاد، از آنجا که اتهام رفتارهای ضدّ ملی و ضد آزادی به نظام جمهوری اسلامی محوریت این شعارها در پروپاگاندای سازمان بود، آشکار شدن ماهیت ضد میهنی و ضد انسانی سازمان در جریان تهاجم به میهن خود، جنایات شگفتانگیز آنان در شهر اسلامآباد و نیز همپیالگی با سفاکی چون صدام، نفسهای به شماره افتاده دستگاه تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق را متوقف ساخت.
3- بن بست استراتژیک در سازمان
سازمان مجاهدین خلق پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تمامی استراتژی های خود شکست خورده بود. رجوی پس از هر شکست، بدون کمترین احساس ندامتی، با سلسله مغالطات خود پایان مرحله قبل و ورود قهرمانانه به مرحلهای جدید را اعلان میداشت. در این میان مسئولان سازمان هرگز خود را ملزم به پاسخگویی به این سوال ساده نمی دانستند که چه کسی پاسخگوی خونهای ریخته شده در این استراتژیهای به بن بست رسیده است؟
پس از عملیات مرصاد و با نومیدی سازمان از آخرین استراتژی خود در قالب جنگ کلاسیک، در چنته رجویها حقّهای نو که بتوان چند صباحی دیگر منافقین را مشغول نمود باقی نمانده بود. غلط از آب درآمدن تمام پیشبینیها و تحلیلهای رجوی و بنبستهای متعدد استراتژیهای رجوی که همواره در قالب عبارات پرطمطراق و با شور فراوان به منافقین القاء میشد، از نگاه بخشی بازماندگان مرصاد مخفی نماند.
4- ضربه به جایگاه سازمان در عرصه نظام بینالملل
فقدان پشتوانه مردمی موجب شد که منافقین، حمایت دشمنان جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالملل را به عنوان تنها نقطه امید حیات خود قلمداد کنند. از همین روست که سازمان مجاهدین خلق پس از شکست در مرصاد بیش از هر چیز توجه خود را به کسب اعتبار در خارج از ایران معطوف ساخت. این امر از طرق مختلف از جمله تاسیس به اصطلاح NGO، و نهادهای متعدد با عناوین عوامفریب حقوق بشری در غرب پیگیری میشود.
بنابراین میتوان دریافت که یکی از محوری ترین دغدغههای سازمان جایگاه آنان در نگاه دشمنان جمهوری اسلامی است تا بتوانند خود را به عنوان مهره ای کارآمد برای آنان معرفی کنند. در این استراتژی، عملیات فروغ جاویدان یک بازی صفر و صد بود. قابل پیشبینی است که حمایت غرب از سازمان در صورت در پی داشتن دستاوردی معتنی به در این عملیات تا به کجا تعمیق مییافت. از سوی دیگر شکست در این عملیات میتوانست ورق را بازگردانده و موجب شود که غرب، کورسوی امید خود از سازمان را در مسیر براندازی جمهوری اسلامی از دست بدهد.
گذر روزها نشان داد که در این بازی صفر و صد، گزینه مطلوب منافقین و حامیان خارجی آنان محقق نگشت و سرنوشت دوم نصیب سازمان شد. عملیات مرصاد توانست بسان وزنه سنگین در معادلات سود- هزینه غرب در تعامل با منافقین نقش ایفا نماید و آنان را واداشت تا در این مقوله، رفتاری کج دار و مریز در پیش گیرند.
5- رسوایی جهانی منافقین
از فردای فتح الفتوح مرصاد، سیل انتقادات رسانههای غربی از ماهیت و استراتژیهای سازمان مجاهدین خلق آغاز شد. نشریه گاردین مینویسد: «طرفداران رجوی قادر نیستند احساس واقعی مردم ایران را درک کنند و نمیدانند که ایرانیان با هرگونه افراطگری منجمله از نوع منافقین بیزارند. بزرگترین اشتباه رجوی این بوده است که تشکیلاتش را کاملاً به دامان صدام انداخته و اکثر منتقدان رجوی میگویند، این کار خودکشی سیاسی است.»