پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ جنگ جهانی دوم یکی از تلخترین دوران تاریخ معاصر در ایران است که مشقت و سختیهای زیادی برای مردم به همراه داشت. حیدر جم در خاطرات خود میگوید: با شروع جنگ جهانی دوم و حمله نیروهای خارجی، روسیه از شمال و انگلیسها از جنوب و بمباران هوایی، حالت قحطی در کشور عمومیت پیدا کرد و چندین سال ادامه یافت، مردم حتی برای تهیه نان خالی با مشکلات فراوانی روبرو بودند.
از قند و شکر و سایر مایحتاج عمومی دیگر خبری نبود. مردم برای صرف چای از سنجد و کشمش استفاده می کردند و این ترانه خوانده می شد:
آی ننه ننه تانک گلیر اورگیمه یا نقی گلیر
یمیش نن چای ایچمکدن دیشلریمه سانجی گلیر
ترجمه:
آی مادر آی مادر تانک میاید بدلم عطش افتاده است
از بس با کشمش چای خورده ام دندانهایم به درد آمده است
در شهریور 1320 من 11 ساله بودم و آنچه از جنگ دوم جهانی به یادم دارم این است که روزی صدای هواپیما در آسمان میانه شنیده شد من برای تماشای هواپیماها به پشت بام رفتم، هواپیماها در مجاورت راهآهن میانه به تبریز در پرواز بودند. ناگهان صدایی شنیده شد و مادرم در حیاط بود سراسیمه به من هشدار داد که زود پایین بیایم. در فاصله زمانی پایین آمدن از پشتبام تا صحن حیاط تعدادی آهن پاره به حیاط ما ریخت و به دنبال آن سر و صدا در کوچهها و محلهها شنیده میشد.
در محله چهار خانوار که محل سکونت آلمانیهای و کارشناسان راهآهن بود بوسیله هواپیماهای روس بمباران شده بود، بمبی در یکی از کوچهها افتاده بود، هیچکس جرأت نزدیک شدن به آن را نداشتند، ناگهان شخصی که فرزند فوت شدهاش در اثر بمباران را در آغوش داشت ظاهر شد، شنیده شد که همسرش هم مجروح شده که آن هم بعد از ساعتی فوت کرد.
آقای رزاقی که زن و بچهاش در اثر بمباران از بین رفته بودند وی بمبی را که در مسیر مردم افتاده بود برای این که آسیبی به مردم نرسد آن را به آغوش گرفت، ولی هیچ حادثهای برای وی پیش نیامد. چند روز بعد از بمباران ابتداء نیروهای سواره و سپس نیروهای پیاده روسها به میانه رسیدند. نیروهای انگلیسی هندی تبار نیز به میانه رسیدند و تا مدتهای زیادی در اردوگاهها مستقر بودند.
منبع: گذر از روزگار تاریخ (خاطرات مهندس حیدر جم)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی