پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله سید محمود طالقانی در زادگاه خود گلیرد، محبوبیت فراوانی داشت. بیشتر مردم آن منطقه از آرای سیاسی آقای طالقانی خبر نداشتند. بیشتر مجذوب رفتار و اخلاق آن بزرگمرد بودند.
نقل است وقتی آیتالله طالقانی به مردم محل میرسید، فقط درباره کار و بار ایشان گفتوگو میشد. مثلا با چوپان درباره گاو و گوسفند و دامداری حرف میزد و با کشاورز درباره کشاورزی و با معلم درباره درس و کتاب و دانشآموزان. کسی به یاد نداشت که آیتالله طالقانی، مردم را برای شنیدن سخنانش گرد خود جمع کرده باشد و چیزهایی بگوید که ربطی به زندگی روزمره مردم نداشته باشد.
یکی از اهالی روستا میگفت: از پدرم شنیدم که روزی یکی از روحانیان مشهور منطقه به آیتالله طالقانی گفته بود که شما چرا مردم را برای خواندن نماز در مسجد تشویق نمیکنید. آیتالله طالقانی به آن روحانی مشهور گفته بود: من صبحها در این هوای سرد زمستان، فانوسبهدست تا سرِ چشمه میروم و وضو میگیرم. بعد هم آهسته و قدمزنان به سوی مسجد میروم که نمازم را بخوانم. اگر این کار من، کسی را به نماز و مسجد دعوت نکند، از سخنرانی و تبلیغ و داد و فریاد هم کاری برنمیآید.
پیران روستا میگفتند: روزی آیتالله طالقانی را دیدیم که با عدهای از مردم به سمت کوه مقابل روستا میروند. بالای کوه، مزار یکی از اجداد ایشان بود. آیتالله طالقانی وقتی به مزار رسید، با کلنگی که با خود آورده بود، شروع کرد به خراب کردن دیوارکهایی که مردم با خشت، دور قبر ایشان ساخته بودند. ظهر هم در مسجد محل سخنرانی کرد و گفت: دیدم کار مردم شده است نذر و نیاز به مزار سیدآقا. او هم انسانی بود مانند شما. گیرم علم و تقوای بیشتری داشت. ولی اینها باعث نمیشود که شما برای هر مشکلی بروید آنجا و نخ و پارچه گره بزنید!
منبع: پایگاه اطلاعرسانی یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم