کد خبر: ۹۳۷۰
تعامل هنر و تاریخ
فراز و فرود «مجسمه سازی» در تحولات تاریخ انقلاب اسلامی
هنر مجسمه سازی پس از انقلاب اسلامی به سبب کاربرد مکرر آن توسط نظام شاهنشاهی، التزام به اسلام و تحریم شرعی مجسمه سازی، غربستیزی و طرد مدرنیسم بعنوان پدیدهای غربی، با وقفهای مواجه شد ولی به سبب فعالیت همراستا با ارزشها و اهداف انقلاب اسلامی تبدیل به یکی از هنرهای پیش رو و فعال گردید.
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مجسمه در تاریخ ایران مدرن محل تقاطع و نزاع قدرت، سنت، بدن و مدرنیته سیاسی و فرهنگی بوده است. اولین یادمان شهری در ایران جدید یک شیء نظامی با نام «توپ مروارید» بود. توپی بود سرپر که در میدان ارک یا میدان نقارهخانه بر روی سکویی به ارتفاع یک زرع قرارداده شده بود و دلیل مروارید نامگرفتنش این بود که به گلوگاهش گردنبند مانندی با دانههایی شبیه مرواریدهای درشت از خود جنس توپ که از مفرغ بود آویزان شــده بود. پس از آن، در عصر ناصری و پهلوی تحتتأثیر مجسمهسازی غرب پای بحث قدرت و بازنمایی آن به عرصه عمومی ایران باز شد. ناصرالدینشاه با سفر به اروپا و دریافت هدایا از دولت های خارجی، بازدید از موزهها و مجســمههای سلاطین و افراد بنام که ســوار بر اسب در میادین و اماکن عمومی حضور داشتند شــیفته مجســمههای فیگوراتیو شد و سفارش ســاخت مجســمه خود را درحالیکه ســوار بر اسب بود به وزیر صنایع (اقبال الســلطنه) داد.
پس از تدوین قانون توسعه معابر در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی بهعنوان اولین اقدام در تغییر کالبد شهر دگرگونیهای گوناگونی در چهره مفهوم و هویت شهر تهران و دیگر شهرها، نصب مجسمه در میادین مطرح شد. ازآن پس ساخت پیکرههایی از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی رو به گسترش نهاد. بیشــترین حضور مجســمه در فضاهای شــهری بــه دنبال کمرنگشدن حرمت شــرعی در دوران پهلوی اتفاق میافتد و مجســمههای فیگوراتیو اسبســوار یکی از گونههای مهم مجسمههای پیکرتراشی های این دوران به شمار میرود. بعد از اینکه مجســمه ناصرالدینشاه ذوب شــد تا سال ۱۳۱۴ هیچ مجســمهای از شــاه در میادین تهران نصب نبود، لذا بلدیه تهران برای نخستین بار تصمیم میگیرد ساخت مجسمههایی از شاه را به هنرمندی فرانسوی به نام آگوست مایارد سفارش دهد. این مجســمهها در سه نقطه مهم شــهر، یعنی میدان راه آهن و میدان ســپه و میدان تازهتأسیس جاده جدید کرج نصب میگردد. مجســمههای دوره پهلوی نماد بارزی از مجسمههای حکومتی هســتند که در فضاهای عمومی رسمی مثل میــادین مهم نصب میشــدند. همچنین مجســمههایی از جنس مفاهیــم زندگی روزمره در فضاهــای فراغتی و فرهنگی چون پارکها، فرهنگسراها و جلوخان تئاترها و محوطه موزهها قرار داشــتند.
نخستین مجسمه مدرن در شهر تهران اثری از پرویز تناولی است که در سال ۱۳۵۱ در محوطه تئاتر شهر تهران نصب شد و تا به امروز در آن مکان باقی است. پیش از آن در سطح شهرها شاهد نصب مجسمه شاه و شخصیتهای فرهنگی و ادبی بودیم، اما از آغاز دهه ۱۳۵۰ که این روند جدیتر شد و در پارکها مجسمههای مدرن دیگری نصب شدند و مردم را با اینگونه آثار آشنا نمود. هنرمندان پرویز تناولی و ژاز طباطبایی بدون ارتباط با گرایشهای نسل پیشین خود با بهرهگیری از راهکارهای هنر مدرن و استفاده از عناصر باستانی و سنتی جامعه ایرانی و اسلامی سعی در برقراری ارتباط جهانی و احیای هویت ملی در مجسمهسازی ایران نمودند. به هر ترتیب مجسمهسازان ایرانی با بهرهگیری از جنبشهای هنر معاصر جهان و نیز استفاده از عناصر ایرانی و اسلامی تجربههای گوناگونی را در پیش گرفتند که چشمانداز نوینی را برای عرصه فرهنگی ایران نوید میداد.
چالش های هنر مجسمه سازی پس از انقلاب اسلامی
در روزهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب مجسمه های نصب شده هدف خشم مردم انقلابی نسبت به نمادهای دوران پهلوی قرار گرفتند. یادمانهای حاکمان پیشین در میادین شهر که در کالبد مجسمه درآمده هر روز توسط جوانان پرشور انقلابی سرنگون می شد. اما بحرانی که گریبان هنر مجسمه سازی را گرفته بود فقط محدود به این شرایط نبود و حتی مجسمههای شهری که پیوندی با رژیم پهلوی نداشت نیز دستخوش حذف و جابهجایی شد، همچون مجسمه نیلبکزن بهمن محصص و کشاورز داریوش صنیعزاده.
علاوه بر این پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئله حرام بودن مجسمه بهعنوان بت در دین اسلام مطرح شد. یکی از ابعاد مهم این بحران حذف کامل مجسمهسازی از دانشگاهها بود که تا سال ۷۲ ادامه داشت. از اوایل انقلاب سال ۵۸ برخی از هنرمندان و مجسمهسازان مانند طاهر شیخ الحکمایی، حسین فخیمی و ناصر پلنگی که در داخل کشور به فعالیت خویش ادامه دادند با پرسش از علما و بزرگان دینی از جمله آقایان علامه جعفری، مجتهد شبستری، صانعی، فاضل لنکرانی،جوادی آملی و... این مطلب را دنبال نموده و استفتایی از این علماء و مراجع اخذ شد مبنی بر اینکه آثار مجسمهسازان لزوماً در دسته اصنام نیستند؛ بلکه هر آنچه مورد پرستش قرار گیرد بت محسوب میشود. علاوه بر این تلاش نمودند از مجسمهسازی تصویری مطابق با دیدگاهها و باورهای مردم و موضوعات موردعلاقه آنان ارائه دهند نظر مساعد ایشان را نسبت به قابلیتها و تواناییهای مجسمهسازی جلب کنند. مجسمههای مادر شهید عروج و تختی با این منظور توسط حسین فخیمی ساخته شدند.
در سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۰ اولین زمزمههای تلاش برای تثبیت مجسمهسازی بهعنوان گونهای از هنــر که میتواند در خدمت جنگ و مفاهیم انقلابی باشــد به گوش میرسید. بهطوریکه به دنبال وقفه طولانی مجسمهسازی، در ســال۱۳۶۷ طاهر شــیخ الحکمایی» در یادداشــتی تحت عنوان«مجسمهسازی در انزوا» بیان میدارد: «در کشــور انقلابی ما این پرســش در ذهن اکثــر افراد جامعه وجــود دارد که مجسمهســازی چیســت؟ و باوجوداینکه این هنر میتواند در حرکت سیل آســای جامعه نقش اساسی در جهت پیشبرد اهــداف انقلاب ایفا کنــد چرا تابهحال راکد مانده اســت؟ از دیدگاه ما نکته اساســی این اســت که مجسمه سازی اگر در جهت صحیح خود رشد کند میتواند تأثیری مفید در فرهنگ جامعه داشته باشــد و عالیترین ارزشها و اندیشههای مردم ما را در قالبی صحیح متبلور کرده و نقشــی جاودان به آنها ببخشــد» و از این دوره است که زمزمههای ســاخت مجسمه شهری بهعنوان هنر انقلابی و هنر متعهد به گوش میرســد. بالاخره در سال ۱۳۷۰ مجسمه میدان فلسطین به عنوان اولین مجسمهای که به بحث فیگور انسانی میپردازد، توسط سه هنرمند «معماریان»، «قشــقایی» و «گروسیان» ساخته میشــود .
با تلاشهای فارغالتحصیلان اسبق مجسمهسازی در هنرهای زیبا عاقبت رشته مجسمهسازی در سال ۱۳۷۲ احیا شد، اما چارچوب کلی عرضه دانش و تکنیک در آن مشروط و مقید به چارچوبی کلی بود که فیگور را همچنان مذموم میدانست و لفظ «حجم» و «نقشبرجسته» را بجای «مجسمه» به کار میبرد. حجمسازی بر فاصلهگذاری از هنر فیگوراتیو و حضور بدن در مجسمهسازی دلالت میکرد و این قابلیت را داشت تا دو گرایش «مجاز» سنتگرا و مدرنیستی را در خود بگنجاند و موقتاً آشتی بدهد. درواقع بازگشت به عرصه رسمی فقط با پذیرش قواعدی ممکن بود که دفتر حجم معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزه هنری وضع میکردند. اولین سهساله مجسمه پس از انقلاب تنها کمی پس از بازگشایی مجسمهسازی در دانشگاه برگزار شد؛ نمایشی با عنوان تندیس: اولین سه سالانه آثار حجمی در بهار سال ۷۴ در موزه هنرهای معاصر تهران. در بیانیه هیئت داوران میتوان سیاست کلی و روح حاکم بر نگاه رسمی داوران به هنرهای تجسمی و مجسمهسازی به شکل خاص را تااندازهای درک کرد.
در مجسمهسازی سالهای ابتدایی انقلاب و جنگ بافاصله گرفتن هرچه بیشتر از فیگوراتیو به قالبی انتزاعی و سمبولیک و حتی به کاربرد مستقیم خط در آثار انجامید. طاهر شیخ الحکمایی در این رابطه این چنین توضیح میدهد: «پس از پیروزی انقلاب لازم بود که میدان راهآهن مجسمه داشته باشد و از لاله و کبوتر استفاده میکردند.این المانها در نقاشیها و شعرهای آن زمان هم بود و از دل شعارها و احساسات مردم برآمده بود». پریسا خضابی عنوان میکند که درباره انقلاب از کتیبه خط کوفی پرنده و فرمهای اسلامی بسیار استفاده شده و از حیطه فیگوراتیو دور میشد به نقل از محمدحسین عماد در اوایل انقلاب بیشتر سفارشها انتزاعی بوده و هرچه به زمان حال نزدیکتر میشویم مجسمهها به شخصیتها شبیهتر میگردند بسیاری از کارهایی که در آغاز دهه ۷۰ ساخته شدند ماکت آنها بیشتر در سالهای میانی دهه ۶۰ تهیه شده بود؛ اما آن زمان شرایط برای اجرای آنها مناسب نبود واجراهای فیگوراتیو باگذشت سالها ممکن شدند بهعنوانمثال ماکت مجسمه دریاقلی اثر شیخ الحکمایی در سال ۶۱ ساخته شده بود؛ ولی اجرای آن در دهه ۷۰ در خرمشهر انجام شد.
وقوع جنگ تحمیلی شرایط جدیدی را برای کاربرد مجسمه ایجاد نمود. نگاه ابزار گونه عراق به مجسمهسازی و ساخت آثاری چون مجسمهای در حال نشانهگرفتن ایران در یکی از مناطق مرزی در این دوران، زمینه جدیدی را برای کاربرد متقابل مجسمه از جانب ایران فراهم کرد. بدین ترتیب حتی در خلال دوران جنگ جلساتی بهمنظور تقابل با آثاری ازایندست در ایران تشکیل میشد. پس از اتمام جنگ نیز در شهرهایی مانند خرمشهر و آبادان که نزدیکترین ارتباط را با موضوع جنگ داشتند یادمانها و تندیسهایی بهمنظور تجلیل از شهدا و رزمندگان ساخته شد. هرچند برخی از هنرمندان مانند حسین خسروجردی یکی از طراحان آثار این تندیسها را به سبب نارسایی در کارشناسی در بیان مضمون واقعی جنگ ناموفق میدانند. مجسمه های دوران دفاع مقدس ذیل مفاهیم شهادت ســاخته میشد که مشهورترین آن مجسمه میدان انقلاب در ســال ۱۳۶۱ بود. این مجسمه قبل از اجرا بهصورت حجمی مدور و نقش برجســته بود که نماد اتفاقات زمان مبارزات انقلاب و نمایشدهنده نقش گروههای مختلف مردم در جریان انقلاب و تظاهراتها تلقی میشد. نشان دادن حضور و نقش زنان و اقوام با حالتهای مختلف و اندکی اغراق در فرم دســتها بهخصوص در طرح دست امام خمینی (ره) که اشــاره به نقش رهبری و حمایت ایشــان از مردم در جریان انقلاب داشــت؛ اما بعد از آن به مدلــول دیگری یعنی روایت هشــت ســال جنگ تحمیلی و رهبری امام خمینی (ره) در آن سالها ارجاع داشت. عناصر نمادیــن انقلاب که در این دوره تعریف شــدند : الله، پرنــده، کبوتر. بنابراین حجمهایــی برگرفته از نمادهای کلی انقلاب در آن ســالها توســط هنرمندان ســاخته و در میدانهای شهر نصب شد.
منابع:
عادلوند،جنگ و مجسمههای شهری تهران از واقعیت عینی تا امر ذهنی، منظر،شماره ۳۴ بهـــار ۱۳۹۵، صص ۸۲-۹۳
غلامعلی حاتم، طلایی، سیر تحول مجسمه سازی ایران،هنرهای تجسمی نقش مایه، سال چهارم شماره ۹، زمستان ۱۳۹۰،صص ۱۵ – ۲۶
https://mohit.art