|محمود کاشانی| چگونگی پیشگیری از اِعدام افسران توده ای
پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی: با اقدامات خرابکارانه حزب توده در دهه ١٣٢٠ تا ١٣٣٢ و برنامه ریزیهای خطرناکی که این حزب در سال های ١٣٣٢ و ١٣٣٣ در عملیات پارتیزانی علیه ارتش ایران و اقدامات تخریبی و آتش زدن یک هواپیما در قلعه مرغی در پیش گرفته بود و کشف سازمان افسری این حزب در سال ١٣٣٣، محاکمه آنان در دادگاه های نظامی آغاز شد.
١- پیشینه حزب توده
احزاب دارای مرام اشتراكی به موجب قانون اقدام كنندگان علیه امنیت و استقلال كشور در سال ١٣١٠ خورشیدی غیر قانونی اعلام و برپایه همین قانون در دوران رضا شاه بساط این گروهكهای كمونیستی با صدور احکامی از دادگاه عالی جنایی برچیده شد. خطر این ایدئولوژی دروغین این بود كه میتوانست با عوامفریبی در گروه های گوناگون جامعه نفوذ كند و ایران را كه یك كشور مستقل و با فرهنگ باستانی بود در نهایت به یكی از اقمار شوروی كمونیستی سابق درآوَرَد. پس از اشغال ایران از سوی متفقین در شهریور ١٣٢٠، حزب توده در بخش های شمالی ایران كه زیر كنترل ارتش شوروی بود فعالیت خود را زیر چتر حمایتی این دولت آغاز كرد و سپس در تهران دست به فعالیت زد. این حزب در سالهای ١٣٢٣ و ١٣٢٤ در خدمت خواسته های دولت شوروی سابق برای امتیاز خواهی نفت شمال ایران بود و در همین راستا در غائله تجزیه طلبی آذربایجان مشاركت كرد. این حزب در پی توطئه تیراندازی به محمدرضا شاه در دانشگاه تهران در مراسمی كه روز ١٥ بهمن ١٣٢٧ به مناسبت پانزدهمین سالروز آغاز بنای دانشگاه تهران برگزار شده بود غیر قانونی و منحل اعلام شد و فعالیتهای آن بسیار محدود گردید.
٢- بهره برداری ابزاری از حزب توده
با پیروزی نهضت ملی ایران، سیاست انگلستان به دنبال تأثیرگذاری بر روند رویدادهای داخلی ایران بود. هر چند حزب توده بر پایه مرام کمونیسم تشكیل شده بود و وابستگی به شوروی سابق داشت ولی به دلیل سادهاندیشی رهبران این حزب و پیچیدگی برنامهریزی سیاستهای بیگانه، این حزب در خدمت هدفهای انگلستان قرار گرفت. برای نمونه هنگامی كه آوریل هریمن فرستاده ویژه رئیسجمهور امریكا در تیرماه ١٣٣٠ برای حلوفصل موضوع نفت ایران و صدور آن به بازارهای جهانی به ایران آمد ازآنجاکه انگلستان از آمدن هریمن به ایران و باز شدن پای شرکتهای امریكایی به قلمرو شركت سابق نفت انگلیس خشنود نبود حزب توده به دستاویز یك حركت ضد امپریالیستی شورش بزرگی را در تهران در اعتراض به ورود هریمن به ایران سازماندهی كرد كه در پی آن عدهای كشته شدند و سرانجام نیروهای شهربانی توانستند این شورش را مهار كنند. بهرغم اینكه نیروهای شهربانی به وظایف خود در برقرارکردن نظم و دفاع از امنیت عمل كردند ولی مصدق رئیس شهربانی را به ناروا بركنار كرد كه در هیئت وزیران مورد اعتراض قرار گرفت و وزیر كشور وقت در اعتراض به آن استعفا كرد. از آن هنگام وصف «تودهای نفتی» درباره حزب توده بكار رفت كه كنایه از بهرهبرداری ابزاری سیاست انگلستان از این حزب بود.
پس از پیروزی قیام ٣٠ تیر ١٣٣١، ائتلاف و همكاری مصدق و حزب توده آشكار شد و این حزب برای پیشبرد هدفهای وی در گرفتن اختیارات یك ساله قانونگزاری از مجلس در دی ماه ١٣٣١ كه تجاوز به قانون اساسی و اصل تفكیك قوا بود، توطئه ٩ اسفند ١٣٣١ برای وادار كردن شاه به مسافرت به خارج از كشور به انگیزه بی ثبات كردن كشور دست به فعالیت های گستردهای زد و آشكارا به سود مصدق رو در روی مردم و مجلس قرار گرفت. سرانجام در برگزاری رفراندوم خلاف قانون اساسی مصدق در مرداد سال ١٣٣٢ حزب توده مدافع اصلی منحل كردن مجلس و پشتوانه سیاسی برگزاری این رفراندوم بود.
نورالدین كیانوری از سران حزب توده نیز كه پس از انقلاب بازداشت شد به همكاری حزب توده با مصدق و مبارزه این حزب با آیتالله كاشانی اعتراف كرد. وی در بخشی از سخنان خود كه از تلویزیون پخش شد چنین گفت:
«... تنها در سال ٣١ است كه در نزدیكی های ٣٠ تیر كه واقعاً شلاق جامعه ما را مجبور كرد موضع گیری خودمان را تغییر بدهیم و از سیاست دكتر مصدق دفاع و پشتیبانی بكنیم و در جریان ٣٠ تیر شركت نماییم ولی همه این ها باز هم در همان چارچوب وابستگی و عدم شناخت واقعی جامعه ایران بود و ما مبارزه علیه آیتالله كاشانی را ادامه دادیم و در آن گروهی قرار گرفتیم كه كوشش می كردند روحانیت را از مبارزه باز دارند و منزوی كنند و در نتیجه مردم را از مبارزه كنار بكشند و در نتیجه مبارزات را سركوب كنند و بالاخره توطئه اواخر مرداد ماه و بعد هم توطئه ٢٨ مرداد آن را نشان داد».(1)
٣- اعتراضات به فعالیت حزب توده
ورود حزب غیرقانونی توده به صحنه سیاسی كشور و فعالیتهای ضد میهنی و خلاف مصالح ملی این حزب در رویدادهای گوناگون بهویژه برگزاری رفراندوم نمایشی مصدق برای منحلکردن مجلس با اعتراضات عمومی نمایندگان پیشگام نهضت ملی در مجلس همراه بود. آیتالله كاشانی نیز در بخشی از اعلامیه تحریم رفراندوم كه روز ١٠ مرداد ١٣٣٢ دو روز پیش از برگزاری آن منتشر كرد آن را خانهبرانداز دانست و به این واقعیت تأكید كرد كه این رفراندوم «با نقشه اجانب طرحریزیشده» و به نقش حزب توده اشاره و از این حزب به نام «خائنین وطنفروش» یاد و در بخشی از آن تأكید كرد:
«... و البته هیچ مسلمان وطنخواهی شركت نخواهد كرد. اگر چه ممكن است بعضی از اشخاص غافل و بیاطلاع از حقایق و مضّار آن و خائنین وطنفروش برای انجام مقاصد شوم دیگران در رفراندوم شركت كنند. (2)
در شبهنگام همین روزی كه اعلامیه تحریم رفراندوم از سوی آیتالله كاشانی منتشر شد، گروهکهای هوادار دولت به اجتماع مسالمتآمیزی كه در اعتراض به برگزاری رفراندوم خلاف قانون اساسی در خانه آیتالله كاشانی برگزار شده بود هجوم آوردند و یكی از حاضران در این خانه را به ضرب چاقو از پای درآوردند. حزب توده نیز باتکیهبر همین برخوردهای مصدق با معترضان به رفراندوم، تبلیغات گستردهای علیه آیتالله كاشانی و رهبران مجلس به راه انداخت و نیروی بزرگ خود را برای منحلکردن مجلس بکار گرفت. برای نمونه روزنامه «شجاعت» یکی از نشریات حزب غیرقانونی و منحلّه توده روز ١١ مرداد ١٣٣٢ نوشت:
«فردا روز تجلّی اراده خلق برای در هم شكستن مجلس هفدهم، این آشیانه فساد و خیانت است».
همین روزنامه با اهانت به آیتالله كاشانی در همین روزنوشت:
«آیتالله كاشانی و اقلیت درباری برای این كه به میزان نفوذ خود در میان تودههای مردم پی برند، خوب است فردا اول وقت سری به میدان توپخانه بزنند. این آقایان شركت در رفراندوم را تحریم کردهاند و گفتهاند رفراندوم، دین و دنیای ملت را بر باد میدهد... فردا همه با این اراده از خانههای خود خارج میشوند كه در رفراندوم شركت كنند و با شركت در رفراندوم حكم محكومیت دربار و همدستان آن را صادر نمایند. این حكم محكومیت شامل شخص آیتالله هم میشود. كاشانی از مدتی پیش در راهی قدم گذاشت كه محصول آن جز این نمیتوانست باشد. طرفداری از دربار، هم پیاله شدن با میراشرفی، بقایی و حمیدیه میتواند خشم و نفرت تودههای ملت را برانگیزد. هركس به مبارزه ضد استعماری نارو بزند، با دربار بسازد نمیتواند سرنوشتی جز سرنوشت كاشانی داشته باشد...».
همین روزنامه حزب توده روز ٢٠ مرداد یك روز پس از برگزاری رفراندوم در شهرستان ها در این زمینه نوشت:
«اگر چه هنوز نتیجه قطعی آرای مردم كشور از طرف دولت اعلام نگردیده است ولی میتوان تردید نداشت كه رفراندوم برای انحلال كانون ضدملی مجلس هفدهم با پیروزی كامل ملت به پایان رسیده و فرمان انحلال این مركز تحریك و توطئه امپریالیستی و درباری از طرف ملت صورت قطعی یافته و لازمالاجرا گردیده است...».
٤- نفوذ حزب توده در نیروهای مسلح
اجازه فعالیت به این حزب غیرقانونی و منحلّه و ورود این حزب به صحنه سیاسی به آن فرصت داد تا شبکههای خود را در سراسر كشور گسترش دهد و گروه بزرگی از افسران آرتش را وارد شاخههای این حزب كند و امنیت ملی كشور را با خطر بزرگی روبرو سازد. ازآنجاکه سران و فعّالان اصلی این حزب از ایدئولوژی ضدانسانی كمونیستی پیروی كوركورانه میكردند به پیچیدگی سیاست بیگانه پی نبرده بودند و ازاینرو مورد بهرهبرداری ابزاری قرار گرفتند (3)
پس از آن كه مصدق توانست آیتالله كاشانی، مجلس و نیروهای مذهبی را با كمك حزب توده از صحنه سیاسی كشور بیرون براند و تاریخ مصرف این حزب به پایان رسید، صبح روز ٢٧ مرداد ١٣٣٢ دستور سركوب این حزب را صادر كرد و این دستور بعدازظهر با شدت از سوی فرمانداری نظامی به اجرا در آمد تا راه برای انتقال قدرت به زاهدی هموار شود (4)
٥- كشف سازمان افسران حزب توده
پس از بركنار شدن مصدق تا یك سال فعالیتهای این حزب، پنهانی و زیرزمینی بود. سرانجام در روز 21 مرداد 1333 با دستگیری سروان اخراجی ارتش ابوالحسن عباسی و تحقیق و بازجویی از وی، سازمان افسران حزب توده کشف گردید و اعضای آن گامبهگام دستگیر و دستهدسته محاكمه شدند. (5) در بازپرسی از افسران وابسته به حزب توده دلایل بیشتری از همكاری حزب توده با مصدق به دست آمد. از جمله در بازپرسی از ستوان یكم منوچهر مختاری گلپایگانی عضو هیئت دبیران سازمان افسران درباره رویدادهای ٢٥ تا ٢٨ مرداد چنین آمده است:
س - در وقایع ٢٥ تا ٢٨ مرداد ١٣٣٢ حزب منحله توده و سازمان افسری چه نقشی را به عهده داشت و تاكتیك آن چه بود؟
ج - تاكتیك حزب توده در این روزها این بود كه از حكومت مصدق پشتیبانی كند و علیه كودتاهای احتمالی كه صحبت آن بود به طرفداری از دولت مبارزه نماید.
نظامالدین مدنی یكی دیگر از افسران تودهای در پاسخ به همین پرسش مینویسد:
در حوزه حزبی بحث میشد كه ابتدا باید دكتر مصدق كه بین مردم طرفدار دارد به ریاستجمهوری انتخاب شود و ما هم در حكومت شركت داشته باشیم و كوشش کنیم نفوذ زیادی در حكومت داشته باشیم و بیشتر مشاغل در دست ما باشد. پس از آن اگر دكتر مصدق روی موافق نشان داد كه پیشرفتهای بعدی ما حتمی است. در غیر این صورت چون نیروی ما از لحاظ اعضا و تعداد كارگران كه دنبال حزب توده خواهند آمد برتری دارد ما میتوانیم او را از ریاستجمهوری در انتخابات بعدی عزل و خود حزب، رأساً حكومت را اداره نماید... چنانچه دكتر مصدق با شركت ما در حكومت خود در صورت انتخابات موافقت نكند ما میتوانیم دبیرکل حزب خود را كه دكتر رادمنش است به ریاستجمهوری انتخاب نماییم.
سرهنگ محمدعلی مُبشّری از اعضای اصلی سازمان افسران حزب توده نیز در پاسخ بازپرس چنین گفته است:
س - مگر مصدق دارای رویه و مرام حزب توده بود كه میگویید حزب منحلّه توده با مصدق موافق بود؟
ج - مصدق دارای رویه و مرام حزب توده نبود ولی حزب توده نسبت به حكومت او موافق بود. به علت اینكه مصدق در زمان حكومت خود اعمالی انجام داد كه حزب توده با بعضی از آنها موافق بود. اعمال مصدق كه حزب توده با آن موافق بود بستن مجلس سنا، انحلال مجلس دوره ١٧ از طریق رفراندوم، اقدام برای محدودکردن اختیارات مقام سلطنت، عدم تمكین از فرمان عزل، آزادی نسبی كه حزب توده در زمان مصدق داشت 6
این سخنانِ افسران وابسته به حزب توده نشان میدهد كه رهبران این حزب به ریشههای توطئهای كه انگلستان برای براندازی نهضت ملی ایران چیده بود پی نبرده بودند ولی سران و افراد این حزب تا آخرین روزی كه مصدق قدرت دولتی را در دست داشت مورد بهرهبرداری برای برگزاری رفراندوم و منحلکردن مجلس قرار گرفتند. سران این حزب در این توهّم گرفتار بودند كه مصدق در مقام تغییر رژیم مشروطه سلطنتی و برقرارکردن نظام جمهوری است و میخواهد خود رئیسجمهور شود. حزب توده نیز پس از اشغال ایران از سوی متفقین در شهریور ١٣٢٠ خورشیدی در راستای پیروی از سیاستهای شوروی سابق به دنبال براندازی نظام مشروطه سلطنتی و برپاکردن یك جمهوری كمونیستی در ایران همسو با شوروی سابق بود. ازاینرو همكاری تنگاتنگی با مصدق در برگزاری رفراندوم انحلال مجلس داشت. غافل از اینكه برنامهریزی مصدق، زمینهسازی برای واگذاری قدرت دولتی به زاهدی پس از اعلان انحلال مجلس بود. سُنّت مُستمر از آغاز مشروطیت در ایران این بود كه در دوران فَترت یعنی در بازه زمانی سپریشدن دوره یك مجلس و یا تعطیلشدن آن به هر دلیل و پیش از تشكیل مجلس جدید، اختیار عزل و نصب نخستوزیر همیشه با شاه بوده است. از همین رو بیدرنگ پس از اعلان نتایج رفراندوم انحلال مجلس از سوی دكتر صدیقی وزیر كشور مصدق روز ٢٢ مرداد، صبح روز ٢٣ مرداد شاه فرمان نخستوزیری زاهدی را صادر كرد. همزمان این دو رویداد مهم در روزهای 22 و 23 مرداد 1332 دلالت روشن بر این دارد که برگزاری این رفراندوم، تنها باانگیزه فراهمکردن زمینه قانونی صدور فرمان نخستوزیری زاهدی از سوی شاه بوده است. این در حالی بود كه آیتالله كاشانی و نمایندگان پیشگام نهضت ملی ایران در مجلس از آذر و دی ١٣٣١ در برابر اقدامات خلاف مصالح ملی مصدق ایستادگی را آغاز كرده بودند و در برابر رفراندوم نمایشی برای منحلکردن مجلس با تمام وجود و استقبال خطر ایستادگی كردند.
٦- صدور احكام اعدام برای افسران حزب توده
بههرحال با اقدامات خرابكارانه حزب توده در دهه ١٣٢٠ تا ١٣٣٢ و برنامهریزیهای خطرناكی كه این حزب در سالهای ١٣٣٢ و ١٣٣٣ در عملیات پارتیزانی علیه ارتش ایران و اقدامات تخریبی و آتشزدن یك هواپیما در قلعه مرغی در پیش گرفته بود و كشف سازمان افسری این حزب در سال ١٣٣٣، محاكمه آنان در دادگاههای نظامی آغاز شد. قطعاً مسئولیت اصلی در فریبخوردن این افسران و بسیاری دیگر از افراد حزب توده برعهده مصدق بود كه به این حزب غیرقانونی با آن پیشینه ضد میهنی، اجازه فعالیت داد و از آنان بهرهبرداری سیاسی و ابزاری كرد و سپس درحالیکه سران اصلی این حزب گریختند و به شوروی سابق یا اروپای شرقی رفتند افسران وابسته به این حزب دستگیر و مورد پیگرد قرار گرفتند.
پس از دستگیری این افسران تودهای، دستهدسته محاكمه شدند. در نخستین گام برای ١٠ تن از آنان در دادگاه نظامی، حكم اعدام صادر شد كه پس از تأیید در دادگاه تجدیدنظر نظامی و ردّ درخواست فرجامخواهی آنان از سوی شاه، روز ٢٧ مهر ١٣٣٣ این احكام به اجرا درآمدند. (7) روز ٨ آبان ١٣٣٣، ٦ تن دیگر از افسران حزب توده اعدام (8) و روز ١٧ آبان ١٣٣٣ نیز به همین ترتیب حكم اعدام ٥ تن دیگر از این افسران به مورد اجرا گذارده شد. (9) این محاكمات ادامه یافت و دیگر افسران وابسته به حزب توده در معرض صدور و اجرای احكام اعدام بودند. به نوشته روزنامه كیهان، ٢٩ آبان ١٣٣٣:
«دادگاه تجدیدنظر شماره یك به ریاست تیمسار سرتیپ افشارپور امروز اولین جلسه خود را برای رسیدگی به پرونده افسران دسته ششم كه ١٦ نفرند آغاز میكند. ٤ نفر از این افسران در دادگاه بَدوی به اعدام و ١٢ نفر دیگر به حبسهای مختلف محكوم شدهاند».
٧- تحصّن خانواده های افسران حزب توده
در این اوضاعواحوال خانوادههای افسران تودهای برای پیشگیری از ادامه این اعدامها دست به فعالیت زدند و از هر راهی به دنبال درخواست تخفیف كیفر اعدام آنان از سوی محمدرضا شاه بودند. آنچنانکه آقای حسین سرهنگ پور فرزند یكی از این افسران برای من تعریف كرد گروه بزرگی از این خانوادهها نخست به قم رفتند تا از آیتالله بروجردی كه مرجع تقلید بود کمک بگیرند تا از شاه درخواست تخفیف كیفر اعدام این گروه از افسران را بنماید. ولی در قم آنان را به خانه آیتالله بروجردی راه ندادند و دستخالی به تهران بازگشتند. سپس به خانه آیتالله سید محمد بهبهانی در تهران رفتند تا چنین درخواستی را از وی بنمایند. ولی آیتالله بهبهانی هم مانند آیتالله بروجردی به دلیل سوابق فعالیتهای ضد دینی این حزب و وابستگی سران آنان به بیگانه از پذیرش آنان خودداری و حتی موضوع اجتماع آنان را به فرمانداری نظامی اطلاع داد. فرمانداری نظامی هم تعدادی کامیونهای نظامی را به محل اجتماع آنان فرستاد و این خانوادهها را سوار بر کامیونها كرده و برای تحقیر، آنان را به محله بدنام تهران برده و پیاده كردند.
دلایل نپذیرفتن این خانوادهها از سوی آیتالله بروجردی و آیتالله بهبهانی روشن بود. حزب توده در سراسر كشور با جذب جوانان به دام فریب خود دست به تبلیغات موهوم برای گسترش مرام كمونیستی و اشتراكی در ایران میزد و باورهای ارزشمند مذهبی مردم را به سُخره میگرفت و متزلزل میکرد. از سوی دیگر این حزبِ وابسته به بیگانه توانسته بود با جذب گروه بزرگی از افسران و درجهداران ارتش، شبكه بزرگی را در درون ارتش ایران در اختیار بگیرد كه خطر وقوع یك كودتای كمونیستی را در كشور امکانپذیر كرده بود. ازاینرو مرجع تقلید وقت و علما پس از كنار رفتن مصدق از قدرت از برطرفشدن خطر حزب توده خشنود بودند و در موقعیتی نبودند كه نیروی مذهبی خود را برای نجات افراد و اعضای این حزب خطرآفرین بكار گیرند.
به گفته آقای حسین سرهنگ پور خانوادههای افسرانی كه محكوم شده بودند قصد داشتند به خانه آیتالله كاشانی بروند و در آنجا متحصن شوند ولی به دلیل تبلیغات زننده و ترور شخصیت آیتالله كاشانی در روزنامههای وابسته به حزب توده چگونه میتوانستند چنین درخواستی را از ایشان بنمایند؟ ولی سرانجام چون از همهجا رانده و ناامید شده بودند این خانوادهها به خانه آیتالله كاشانی رفته و در حیاط بیرونی خانه ایشان متحصن شدند. شادروان رضا فعّال (10) نیز با گردآوری پول از دوستان آیتالله كاشانی امكانات پذیرائی از آنان را فراهم كرد. خبر تحصّن خانوادههای این افسران در خانه آیتالله كاشانی در گزارش رُكن دوم ستاد ارتش كه در ٢٩ آبان ١٣٣٣ تنظیم شده نشان میدهد آغاز این تحصن پیش از روز پنجشنبه ٢٧ آبان ١٣٣٣ بوده و چند روز دیگر هم ادامه یافته است. متن این گزارش چنین است:
اطلاع رسیده از منزل آیتالله كاشانی، پنجشنبه و جمعه ٢٧ و ٢٨/٨/٣٢
١- روز پنجشنبه چند نفر دیگر از خانواده افسران محكوم به اعدام در منزل آقای كاشانی به عدّه متحصّنین قبلی ملحق شده و می گویند تا نتیجه نگیریم خارج نمیشویم (11)
در اطلاعیه شماره ٤٦٠٨٠/٥ مورخ ٢٩ آبان ١٣٣٣ اداره اطلاعات فرمانداری نظامی نیز خبر تحصّن خانواده های افسرانی كه به اعدام محكوم شده بودند چنین بازتاب یافته است:
محرمانه - مستقیم ٢٩ آبان ١٣٣٣
تیمسار فرماندار نظامی تهران
اطلاعیه واصله حاكی است در سهروزه اخیر عدهای از خانوادههای افسران عضو سازمان نظامی حزب منحلّه توده با متحصنین در منزل سید ابوالقاسم كاشانی تماس گرفته و تصمیم دارند چنانچه اقدامات آنها مُنتج به نتیجه شد آنان نیز به دستههای چندنفری تقسیم و در منازل سردار فاخر حكمت، حائریزاده، اورنگ و عباس مسعودی متحصّن گردند. خانوادههای افسران مذكور میگویند اگر از تشبّثات خود نتیجه نگیرند كلیه آنها در یك روز معین در مسجد سلطانی متحصن و امامجمعه را واسطه قرار خواهند داد. مراتب جهت استحضار اعلام میگردد.
از طرف رئیس اداره اطلاعات - سرهنگ میر نصیری (12)
٨- گفتگوی تلفنی آیتالله كاشانی با شاه
آیتالله كاشانی با بلندنظری، انساندوستی و نادیدهگرفتن اهانتهای حزب توده به خود و با آن كه تا آن زمان هیچ دیداری با شاه نداشت و حتی تلفنی هم با شاه گفتگو نكرده بود برای نجات جان این محكومیت یافتگان در مقام گفتگو با شاه برآمد. شرح این گفتگو را من خود شخصاً از ایشان شنیدهام. آقای سید ابوالحسن كاشانی نیز كه در این جریان حضور داشته آن را چنین تعریف كرده است:
... بعدها كه همین عناصر هتّاك در معرض خطر قرار گرفتند آقا كریمانه به آنها كمك كردند. بعد از ٢٨ مرداد، گروهی از افسران حزب توده مورد تعقیب قرار گرفتند و بخش عمدهای از آنان دستگیر شدند. عدهای از آنان پس از گذرانیدن تشریفات قانونی اعدام شدند و گروه دوم در آستانه اعدام قرار داشتند. خانوادههای این گروه به تكاپو افتادند و به منزل بعضی از علمای تهران رفتند. یكی از علما نهتنها كاری برای آنها انجام نداد كه به فرمانداری نظامی تهران تلفن زد كه بیایید و اینها را از خانه من بیرون كنید. بعدازاین واقعه اینها به خانه ما آمدند و دو روز در منزل ما متحصن شدند. در میان آنها پیرمرد، پیرزن و كودك هم به چشم میخورد. آقا با دیدن وضع رقتانگیز آنان به یكی از اطرافیان گفتند فوراً تلفن دربار و شاه را بگیرید. بهعنوان جمله معترضه باید عرض كنم كه در آن مقطع آیتالله كاشانی شاید تنها شخصیتی بودند كه هیچوقت حاضر به ملاقات با شاه و حتی تماس تلفنی با او نشده بودند. من بارها شاهد بودم كه حسین علا وزیر دربار وقت میآمد و به آقا میگفت كه اعلیحضرت مایل به ملاقات با شما هستند. حتی میگفت اگر نمیخواهید شاه به ملاقات شما بیاید میتوانید محل ملاقات را در منزل یكی از آشنایانتان قرار دهید. ولی مرحوم پدر نمیپذیرفتند. یکبار از ایشان پرسیدم چرا نمیپذیرید؟ گفتند «انجام این دیدار ممكن است برای من محذوراتی ایجاد كند. مخصوصاً زمانی كه لازم است با شاه برخورد قاطع داشته باشم ملاحظاتی مانع از این دیدار میشود». ایشان بهرغم این كه هرگز حاضر به ملاقات و صحبت با شاه نشدند برای كمك به مردم بیپناهی كه در حیاط بیرونی منزل متحصّن شده بودند از رویه همیشگی خود چشمپوشی كردند. وقتی تماس با دربار شاه برقرار شد آقا به شخصی كه گوشی تلفن را برداشته بود گفتند بگویید سید ابوالقاسم كاشانی با شاه کار دارد. كسانی كه با دربار تماس میگرفتند خیلی سخت میتوانستند با شخص شاه صحبت كنند. هنوز یك دقیقه نگذشته بود كه شاه پای تلفن آمد. مرحوم پدر گفتند: تعدادی از بستگان و خانواده های افسران توده ای كه احتمال اعدام آن ها وجود دارد به منزل من پناهنده شده اند. قوت و غذای این افراد اشك آنها شده است. به نظر من برخورد با آن ها صلاح نیست. شاه گفت آقا شما میدانید این ها كمونیست بوده اند. آقا جواب دادند ما در ایران كمونیست نداریم. اینها ناراضی هستند نه كمونیست؛ بیهوده این اسم را روی خودشان گذاشتهاند. شاه گفت: «می دانید اگر این ها موفّق شده بودند هیچ اثری از ما و شما باقی نمی ماند. آقا فرمودند حالا كه خدا نخواست و موفق نشده اند عاقلانه نیست شما با كشتن آن ها ناراضی تراشی كنید. اینها هر كدامشان عده زیادی فامیل و بستگان دارند با كشته شدن این ها تمام بستگانشان انگیزه مخالفت و عِناد پیدا می كنند. به هر حال با این منطق آیتالله كاشانی، شاه پذیرفت كه آن ها اعدام نشوند و مجازات آن ها تعدیل شود. پس از پافشاری آیتالله كاشانی بر عفو محكوم شدگان حزب توده، سرانجام شاه پاسخ می دهد: « نظر شما در مورد این افسران به غیر از یك مورد كه در آتش زدن هواپیما دست داشته است تأمین خواهد شد». من شب های جمعه آقا را به حرم حضرت عبدالعظیم می بردم. بسیاری از افراد توده ای كه با وساطت آقا آزاد شده بودند در آن شب های جمعه پیش می آمدند و دست آقا را می بوسیدند و میگفتند ما آزاد شده شما هستیم.(13)
9- تخفیف كیفر اعدام ٤٤ تن دیگر
به هر حال پس از توقف اجرای احكام اعدام ٧ تن از محكومیت یافتگان از آنجا كه حزب توده توانسته بود ٤٦١ تن از افسران ارتش را وارد سازمان نظامی این حزب كند محاكمه دیگر افسران دستگیر شده ادامه یافت و دسته دسته این بازداشت شدگان محكوم شدند. روزنامه اطلاعات، در ٢٦ مرداد ١٣٣٤ خبر از صدور احكام اعدام برای ٥٠ تن دیگر از این متهمان داد. ٦ تن از این افسران به جُرم «جنایت بر ضد امنیت كشور و خیانت و جاسوسی» در همین روز اعدام شدند. به نوشته همین روزنامه:
« سه نفر از اعدام شدگان افسرانی بودند كه در شهریور ماه ١٣٣٢ هواپیماهای ارتش را در قلعه مرغی آتش زدند و فرار كردند. در مجازات ٤٤ نفر بقیه افسران محكوم به اعدام، به فرمان شاهنشاه یك درجه تخفیف داده شد و این فرمان طبق اعلامیه دادستانی ارتش رسماً انتشار یافت. دادستان ارتش در اعلامیه خود نوشته است: وجود ٦ نفر افسران تیر باران شده به قدری برای استقلال و امنیت مملكت مضر بود كه نتوانستند مشمول مراحم و الطاف ذات همایونی واقع شوند».
به این ترتیب این گروه ٤٤ نفری از افسرانی كه احكام اعدام درباره آنان صادر شده بود نیز در پی همان وعده ای كه محمدرضا شاه به آیتالله كاشانی داده بود عفو شدند. آیتالله كاشانی در نامه ای در سال ١٣٣٨ خورشیدی به آقای دكتر محمدحسن سالمی كه در آن هنگام در آلمان به تحصیل پزشكی اشتغال داشته اند به موضوع تخفیف این احكام اعدام پرداخته و در بخشی از این نامه چنین نوشته اند:
«نمی دانم به خاطر دارید كه با وساطت من یك دسته از محكومین اعدامی حزب توده با یك درجه تخفیف به حبس ابد محكوم شدند. اكنون عده آزاد برای تشكر و امتنان به دیدن من آمده بودند. به ایشان گفتم اگر در روزنامه چلنگر و شهباز و به سوی آینده آن قدر به من هتّاكی نكرده بودید موفق می شدم كه دكتر فاطمی را هم از مرگ نجات بدهم».(19)
از این پس در احكامی كه از دادگاه های نظامی صادر شد، حكم اعدامی وجود نداشت و متهمان این پرونده ها برحسب مورد به حبس های طولانی و یا كوتاه مدت محكوم شدند(20)
منابع:
١. روزنامه كیهان، ١٢ مهر ١٣٦٢.
2. روزنامه اطلاعات، ١٠ مرداد ١٣٣٢.
3. آن چنان كه از گزارش های منتشر شده از فعالیت حزب توده درسال های ١٣٣١ و ١٣٣٢ بر میآید از هنگامی كه حزب توده در دی ماه ١٣٣١ عملاً در خدمت انجام هدف های مصدق قرار گرفت تا پس از بركناری وی، دستگاه های اطلاعاتی كشور كه وظیفه داشته اند فعالیت های این حزب غیر قانونی و منحلّه را به گونه دائمی زیر نظر بگیرند و گزارش های لازم را در این باره تنظیم و به مقامات بلند پایه كشور بدهند سكوت كامل اختیار كرده اند. از این رو از تاریخ ١٢ دی ١٣٣١ تا ٤ شهریور ١٣٣٢ به غیر از دو گزارش بی اهمیت، هیچ گزارشی درباره فعالیت های ویرانگر و گسترده حزب توده در رویدادهای حساس كشور وجود ندارد كه این در جای خود نشان دهنده همكاری مصدق و حزب توده است. نگاه كنید به: سازمان افسران حزب توده به روایت اسناد ساواك، انتشارات مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ١٣٨٠، برگهای ٣٠ تا ٣٣.
4. روزنامه كیهان، ٢٩ مرداد ١٣٣٢ درگزارش تفصیلی خود در زمینه سركوب هواداران حزب توده در بعدازظهر ٢٧ مرداد نوشت : «در این جریان عده كثیری بازداشت شدند».
5. شرح فعالیت های این حزب در نیمه دوم سال ١٣٣٢ و سال ١٣٣٣ كه منجر به كشف تدریجی شبكههای آن شد در «كتاب سیاه: درباره سازمان افسران حزب توده» از سوی فرمانداری نظامی در سال ١٣٣٤ آمده و در روزنامه ها در آن سال ها بازتاب یافته است.
6. كتاب سیاه: درباره سازمان افسران حزب توده، برگ های ٢٨٩ و ٢٩٠.
7. روزنامه اطلاعات، ٢٧ مهر ١٣٣٣.
8. روزنامه كیهان، ٨ آبان ١٣٣٣.
9. روزنامه اطلاعات، ١٧ آبان ١٣٣٣.
10. شادروان رضا فعّال، فردی مبارز و خوشفكر و از هواداران آیتالله كاشانی بود كه در همه صحنه های مبارزه حضور داشت و در اجتماعات نیز سخنرانی می كرد. از همین رو نام فامیل «فعّال» را اختیار كرده بود.
11. آیتالله كاشانی به روایت اسناد، ج ٢، انتشارات مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ١٣٧٩، برگ ٧٠٧.
12. سازمان افسران حزب توده به روایت اسناد ساواك، برگ ١٠٨.
13. ماهنامه تاریخی فرهنگی شاهد یاران، سال دوم، ش ١٦، اسفند ماه ١٣٨٥، برگ های ٢٨ و٢٩. به گفته آقای علی قنّائیان كه در این روزها در جریان تحصّن این خانوادهها بوده چون روزهای پایانی آبان ماه هوا سرد بود این خانوادهها شب ها را در اتاق های بیرونی خانه بسر می بردند و هنگامی كه آیتالله كاشانی خبر موافقت شاه با تخفیف كیفر اعدام افسران توده ای را به آنان داد ابراز خوشحالی كردند و با سپاسگزاری از آیتالله كاشانی به تحصّن خود پایان دادند.
14. در نامه دادستانی ارتش به تاریخ ١٠ آذر ١٣٣٣ به فرماندار نظامی تهران نام های این افسران آمده و افزوده شده است :
« به موجب رأی دادگاه تجدید نظر به تاریخ ١٥/٨/٣٣ محكوم به اعدام شده و به موجب فرمان مطاع شاهانه مجازات اعدام آنان تبدیل به زندان ابد با كارشده است ...». سازمان افسران حزب توده به روایت اسناد ساواك، برگ ١١٢.
15. این موضوع در شرح حال ملا احمد اردبیلی در متون عربی و نیز كتاب «زندگانی شاه عباس اول» ، تألیف نصرالله فلسفی، ج 3، برگ 28 آمده است.
16. عبدالرحمن فرامرزی (1276- 1351)، از پایه گزاران روزنامه کیهان و در همه دوران زندگی خود پس از تأسیس این روزنامه سردبیر آن بود. سرمقاله های ادیبانه او در این روزنامه به یاد ماندنی است. هنگام تأسیس دولت جعلی اسرائیل در سرزمین فلسطین مقالات گوناگونی در دفاع از حقوق ملت فلسطین نوشت. وی در دوره های 15، 16، 17 و 18 نماینده مجلس شورای ملی بود و در جلسات علنی مجلس و مقالات خود در روزنامه ها، قانون شکنی ها و رفراندوم نمایشی مصدق را به سختی مورد انتقاد قرار داد که این مجموعه مقالات منبع ارزشمندی برای شناخت رویدادهای آن دوران از کشور ماست.
17. اصطلاح تاریخی «پرده آهنین» اشاره به مرزهای نفوذ ناپذیر شوروی سابق است در دورانی كه استالین نخست وزیر دولت شوروی سابق در درون این مرزها، شهروندان این كشور را به زندان ، تبعید و اعدامهای دسته جمعی محكوم میكرد و خبری از این جنایات به بیرون از این مرزها نمی رسید.
18. این دو بیت در بوستان سعدی در باب عدل و تدبیر و رأی آمده است. كُشِش، به معنی كُشتن بكار رفته (فرهنگ یك جلدی عمید، برگ ٩٧٦) و به این معنی است كه دُرست این است پیش از كُشتن بزهكار او را در بند و زندان كرد.
19. نورالدین كیانوری از سران حزب توده در خاطرات خود كه در سال ١٣٧٠ خورشیدی از سوی مؤسسه اطلاعات انتشار یافت به رغم روشن شدن بسیاری از واقعیت ها همچنان به انكار حقیقت و دروغپردازی علیه آیتالله كاشانی پرداخته است. او در دی ماه ١٣٣٤ از طریق مرز عراق از ایران گریخت و پس از انقلاب به ایران بازگشت. كیانوری كه به هنگام تحصن خانواده های افسران توده ای در خانه آیتالله كاشانی در ایران بوده و از تلاش وی برای پیشگیری از اعدام این گروه بزرگ از افسران آگاهی داشته براین واقعیت سرپوش گزارده زیرا در ایدئولوژی ماركسیستی او نجات جان افسران توده ای از سوی یك رهبر مذهبی سیاسی جایگاهی نداشته است. كیانوری بی آن كه هیچ سند و مدركی نشان دهد با فرافكنی در برگ ٣٤٥ خاطرات خود نوشته است:
«...تنها پس از فشار محافل بین المللی بود كه حكم اعدام ٥٠ افسر و ٢ غیر نظامی دیگر با یك درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شد».
20. فهرست كامل نام های افسرانی كه اعدام شدند و یا در پی عفو از سوی شاه، كیفر اعدام آنان به حبس دائمی تبدیل شد و نیز افسرانی كه به حبس های گوناگون محكومیت یافتند در پایان كتاب سیاه: درباره سازمان افسران حزب توده، كه از سوی فرمانداری نظامی تهران در سال ١٣٣٤ انتشار یافت در برگ های ٣٤٥ تا ٣٧٢ آمده است. نام پدر آقای حسین سرهنگ پور كه به ١٠ سال حبس محكوم شدند در برگ ٣٦١ این فهرست دیده می شود كه البته پس از تحمل دو سال زندان به دلیل ابراز ندامت به همراه ٢٠ تن دیگر از زندان آزاد شدند.
21. روس های انقلابی
منبع فصلنامه ایران شناسی ، چاپ مریلند امریكا، سال بیست و ششم ، ش ١ ، بهار ١٣٩٣
دیدگاه صرفاً بازتابدهندهی نظرات اساتید، محققان و پژوهشگران در حوزههای مختلف تاریخ معاصر است و مرکز اسناد انقلاب اسلامی بر آنست از این طریق فضای نقد و گفتوگوی علمی را فراهم نماید. انتشار این مطالب به معنای رد یا تأیید محتوای مورد نظر نیست.